مترجم سایت

مذهبی و قرآنی :: سایت شخصی محمدرضا چمنی مجرد

سایت شخصی محمدرضا چمنی مجرد

خوش آمدید www.chemeni.ir به

سایت شخصی محمدرضا چمنی مجرد

خوش آمدید www.chemeni.ir به

سایت شخصی محمدرضا چمنی مجرد

محمدرضا چمنی مجرد اعلام کرد: تنها سایتی که متعلق به بنده می باشد و مطالب آن را حقیر ارسال می کنم به آدرس chemeni.ir است. وی خاطر نشان کرد بازدیدکنندگان گرامی به طور مستقیم آدرس chemeni.ir را در نوار آدرس مرورگر خود تایپ کرده و وارد سایت شوند. زیرا ممکن است در غیر این صورت از طریق سایت های جستجوگر به سایت های دیگری هدایت شوند.

وی در زمینه ی هدف طراحی این سایت به بازدیدکننده ی سایت خود اظهار داشت بنده هدف خود را از طراحی سایت شخصی در 4مورد برایتان بیان می کنم:
1-نشر دانش
زکات علم، نشر آن است. هر سایت می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از این سایت ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای این سایت ها است.
2-انتقال تجربه
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار! اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیمات درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
3-بیان دیدگاه ها
گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.
4-اطلاع رسانی
طراحی سایت یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند سایت هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز به تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق طراحی سایت انجام می دهند افزوده می شود.
وی در پایان از همه ی بازدیدکنندگان گرامی به دلیل ارسال نظرات، انتقادات و پیشنهادات مفید و کارآمد تشکر و قدردانی کرد و متذکر شد که بنده بی صبرانه منتظر نظرات، انتقادات و پیشنهادات بازدید کنندگان گرامی هستم این عزیزان می توانند از طریق ایمیل بنده به آدرس chemeni.ir@gmail.com با حقیر در ارتباط باشند.


پیام های کوتاه
کلمات کلیدی

chemeni.ir

چمنی

ملا حبیب الله شریف

خانه عباسی‌ها

آیــــــامـــــــی دانـــــیـــــــــد؟

حکمت هایی از نهج البلاغه امیر المومنین علی(علیه السلام)

سکته قلبی

مدعیان حقوق بشر و صلح جهانی

عربستان وحشی

شورای امنیت سازمان ملل

بحران یمن

اوضاع اسفبار یمن

دشمنان اسلام و امید به اختلاف شیعه و سنی

به آنها کمک نکنید!

مفتی مصری داعش: مردم غزه شیعه هستند

کربلا با تهدیدی حقیقی از سوی گروههای ترریستی روبروست

میلاد مسعود امام زمان مبارک

میلاد امام محمدباقر

تبریک روز معلم

شعر زیبای شاعر جوان اهل بیت(ع) در تقارن ایام فاطمیه و نوروز

پوستر شعر زیبای شاعر جوان اهل بیت(ع) در تقارن ایام فاطمیه و نوروز

یا مقلب القلوب و الابصار...

تقارن نوروز با ایام عزای فاطمیه(س)

میلاد با سعادت عقیله العرب

بانوی مستبصر اوکراینی:مطالعه کردم و شیعه شدم

برای امام‌حسین(ع) فیلم نسازید!

انتقاد شدید «ضیاء» از "رستاخیز" : آقای درویش! اگر دلتان نیست

چرا نباید چهره حضرت عباس(ع) را به تصویر کشید؟!

صندوقچه منتسب به حضرت زهرا(س) به موزه کربلا اهدا می‌شود + عکس

ایران جزایر سه‌گانه را به امارات می‌دهد!

آخرین نظرات
نویسندگان

۲۰ مطلب با موضوع «مذهبی و قرآنی» ثبت شده است

۰۲بهمن

کد: 498340

 تاریخ: 1392/10/30 - 13:00

منبع: اختصاصی ابنا

print

شاکر سلماسی در گفتگو با ابنا:

امام صادق(ع) مختص شیعیان نیست/ عامل موفقیت شیعیان از زبان مقام اهل سنت لبنان

دبیر گروه شیعه شناسی دانشکده شیعه شناسی دانشگاه ادیان و مذاهب تاکید کرد: امروزه یکی از مشکلات جامعه شیعی این است که دوست داریم اهل بیت(ع) را به نفع شیعه مصادره کنیم٬ در حالی که امامان شیعه همواره برای همه مسلمانان محترم و گرامی بودند و حجت شرعی بسیاری از رهبران مذاهب اسلامی هستند. به گفته امام جمعه اهل سنت صیدای لبنان٬ عامل موفقیت انقلاب اسلامی وجود رهبری مثل امام خمینی(ره) بود و تنها عاملی که برخی حرکت های سنی را به سرانجام نمی رساند عدم تمرکز در همین مساله است. 

به کوشش: سجاد امیرکردلر


 

خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا/ سرویس صفحات فرهنگی:

امام علی(ع) در دوران 30 سال پس از رحلت رسول خدا(ص) با خطابه ها و مکاتبات و سخنانشان و امام حسن(ع) و حسین(ع) با صلح و قیامشان، امام سجاد(ع) با دعا و مناجاتشان، معارف شیعی و آموزه های اسلامی را به جامعه ارائه کردند و موفقیت امام باقر(ع) در تأسیس مکتب علمی و فکری و امام صادق(ع) در بارور کردن این مکتب، ریشه در تلاش های امامان قبل خود دارد.
 
حجت الاسلام دکتر «مجید شاکر سلماسی» استاد حوزه و دانشگاه٬ در حاشیه اولین کنگره ملی امام صادق(ع) در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار ابنا از اندیشه های سیاسی ـ اجتماعی امام صادق(ع)، موقعیت این امام همام نزد علمای تسنن و تشیع، مناظرات امام ششم در احیای مکتب تشیع و بیان گوشه هایی از ابعاد وجودی بنیانگذار مکتب جعفری سخن گفت که چکیده ای از آن پیش روی شما مخاطبان گرامی می باشد:

ابـنا: امام صادق(ع) در میان اهل بیت(ع) بیش از همه موفق به نشر و ترویج علوم و فرهنگ اسلامی شدند، دلیل این امر از دیدگاه شما چیست؟

ــ امامان شیعه یک رسالت و هدف را دنبال می کنند و همگی از یک سرچشمه معرفت سیراب هستند، ولی با توجه به شرایط زمانی و مکانی که پیش می آید هرکدام یک روش خاصی را دنبال می کنند. به عبارت دیگر استراتژی امامان واحد است و مقتضیات زمان٬ مکان و شرایط جامعه، تاتکیک ایشان را عوض می کند.

خلافت امام علی(ع)٬ صلح امام حسن(ع)٬ قیام امام حسین(ع) و یا نهضت علمی امام صادق(ع) هدف واحدی را دنبال کرده اند و اگر حرکت امامان متفاوت به نظر می رسد از ناحیه شرایط جامعه و مقتضیات زمان و مکان است و این خود شرح مفصلی دارد.

اما در مورد سوال باید عرض کنم امامان همه در ادای تکلیف امامت خود موفق بوده اند و قصور و تقصیری بر ایشان نمی توان حمل کرد. اگر امام صادق(ع) توانستند مکتب بزرگ علمی و فرهنگی شیعه را بارور کنند اولا باید دقت داشت که این موفقیت نباید تنها به نام این امام بزرگوار نوشته شود و این موفقیت اختصاصی ایشان تلقی شود؛ بلکه مکتب فکری و علمی امام صادق(ع) مرهون تلاش اجداد پاکشان بود.

امام علی(ع) در دوران 30 سال بعد از رحلت رسول خدا(ع) با خطابه ها و مکاتبات و سخنانشان و امام حسن(ع) و حسین(ع) با صلح و قیامشان، امام سجاد(ع) با دعا و مناجاتشان، معارف شیعی و آموزه های اسلامی را به جامعه ارائه کردند و موفقیت امام باقر(ع) در تأسیس مکتب علمی و فکری و امام صادق(ع) در بارور کردن این مکتب، ریشه در تلاش های امامان قبل خود دارد.

ثانیا اینکه جامعه نیز به سمت و سویی در حرکت بود که توانست پذیرای مباحث علمی و فکری اهل بیت(ع) باشد، بدین بیان که مکتب ترجمه بعد از روی کار آمدن حکومت عباسیان پدیدار گشت و مضافا بر اینکه مسلمانان خود در رشد و تعالی علمی بودند، علوم مختلف نیز از سایر مناطق روانه ممالک اسلامی شده و به زبان عربی ترجمه می شد که در جریان رشد و بالندگی جامعه شیعی و بستر سازی مناسب برای ارائه مکتب علمی و فکری از ناحیه امام صادق(ع) شد.

ثالثا عامل نیز فرصت مناسبی بود که حکومت رو به افول بنی امیه و حکومت نوپای بنی عباس در اختیار امام صادق قرار داده بود.

محمدرضا چمنی مجرد
۲۶آذر

وقتی کلیسا هم به عشق امام حسین(ع) سیاه پوش شد

بر روی این پرچم ها، عبارت های مختلفی همچون «السلام علیک یا أبا عبدالله»، «السلام علیک یا أبا الحسن یا أبالفضل العباس» و غیره نوشته شده است.

به گزارش شیعه آنلاین، همواره شنیده شده که بسیاری از پیروان دین مسیحیت نیز عشق و علاقه خاصی به سید و سالار شهیدان، أبا عبدالله الحسین علیه السلام پیدا کرده اند از همین رو در مراسم عزاداری های مختلف آن حضرت شرکت می کنند.

اما امسال برای اولین بار در اقدامی جالب یکی از کلیساهای شمال عراق به احترام حضرت امام حسین علیه السلام،‌ در طول ماه محرم الحرام پرچم های سیاه رنگی را نصب کرده اند.

گفتنی است بر روی این پرچم ها، عبارت های مختلفی همچون «السلام علیک یا أبا عبدالله»، «السلام علیک یا أبا الحسن یا أبالفضل العباس» و غیره نوشته شده است.

محمدرضا چمنی مجرد
۲۵آذر


تصاویر دیدنی از اطعام زائران أربعین حسینی

این تصاویر، جدید ترین تصاویر دریافتی ما از اطعام زائران أبا عبدالله الحسین علیه السلام توسط دیگر عاشقان آن حضرت در مسیرهای مختلف منتهی به کربلا است.

به گزارش شیعه آنلاین، هر روز که به أربعین حسینی علیه السلام نزدیک تر می شویم، بر تعداد عاشقان و شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام که برای زیارت حرم مطهر سید و سالار شهیدان، حضرت أبا عبدالله الحسین علیه السلام با پای پیاده راهی کربلای معلی می شوند، افزوده می شود.

این تصاویر، جدید ترین تصاویر دریافتی ما از اطعام زائران أبا عبدالله الحسین علیه السلام توسط دیگر عاشقان آن حضرت در مسیرهای مختلف منتهی به کربلا است.

گفتنی است این عاشقان قصد دارند بمناسبت أربعین حسینی که روز جهانی لبیک گویی ملت ها به مددخواهی امام حسین علیه السلام است، خود را به حرم مطهر أبا عبدالله الحسین علیه السلام برسانند اما در مسیر با اتفاقات و حوادث جالبی روبرو می شوند که مشاهده آن خالی از لطف نیست.

بدون شک، اطعام زائران سید و سالار شهیدان، أبا عبدالله الحسین علیه السلام،‌ ثواب بسیار زیادی را برای اطعام دهنده در پی دارد.
 



















محمدرضا چمنی مجرد
۲۴آذر

به گزارش «شیعه نیوز»، علامه محقق احمد امین انطاکی، فارغ التحصیل دانشگاه الازهر مصر، از افرادی است که پس از طی مراحل علمی، به مذهب تشیع گرویده و به مذهب اهل تسنن پشت کرده است.

این مرد بزرگ در قریه‌ای به نام «عنصو» نزدیک انطاکیه (ترکیه) در سال ۱۳۱۱ هجری قمری متولد شد.
در مقدمه کتاب خود، «فی طریقی الی التشیع»[۱] می‌نویسد: علت گرایشم به تشیع، فرموده رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است که با توجه به آگاهی به تمام مذاهب اسلامی فرمود:

«مثل اهل بیتی فیکم کمثل سفینه نوح، من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق؛


مثل اهل بیت من در میان شما، همانند کشتی نوح است، کسی که سوار آن شد نجات یافت و کسی که مخالفت از آن کرد، غرق شد.» [۲]

دیدم اگر پیروی از اهل بیت (علیهم‌السلام) کنم و احکام دینم را از آن‌ها اخذ کنم، شکی نیست که نجات می‌‌یابم و اگر آن‌ها را ترک کنم و احکام دینم را از غیر آن‌ها بگیرم شکی نیست که از گمراهان خواهم بود. علامه احمد انطاکی پس از احراز گواهینامه مقامات عالیه از رئیس دانشگاه الازهر در سن چهل و چند سالگی با برادر ارجمندش علامه محمد فرعی امین انطاکی به مذهب تشیع گرویدند.

ایشان پس از خروج از دانشگاه الازهر، به سوریه آمد و آنجا را محل سکونت خود قرار داد. پیش از آنکه اظهار تشیع کند، در شهر «حلب» رهبر روحانی و مدرس بود، وقتی حکومت از گرایش او به تشیع اطلاع یافت، حقوق ماهیانه‌اش را قطع کرد، ولی خداوند به چندین برابر آن حقوق به او از خزانه رزقش، لطف فرمود. آری همیشه باطل‌گرایان در خسران هستند، و سپاس مخصوص خدای مهربان است و عاقبت نیک ویژه پرهیزکاران.

او در مقدمه کتاب خود (فی طریقی الی التشیع، ص ۱۶) می‌گوید: من و برادرم «محمد مرعی امین» همواره درباره مذاهب بحث می‌‌کردیم، و در بحث‌های عقاید و مذاهب می‌اندیشیدیم، و از اختلافات بین مذاهب چهارگانه اهل تسنن در تعجب بودیم. در دریای حیرت به سر می‌بردیم تا آن موقعی که به «حلب» (یکی از شهرهای سوریه) آمدیم. در مسافرخانه حلب، شخصی به نام «عبدالقادر» که کتاب المراجعات تألیف علامه فقید سید عبدالحسین شرف الدین را همراه داشت به ما ارائه داد.

برادرم پس از مطالعه آن کتاب و بررسی استدلال‌ها و مناظرات آن، کتاب را به من داد و گفت: این کتاب را از من بگیر و بخوان و در آن بیندیش و تعجب کن! گفتم: کتاب را از من دور کن، من نیازی به آن ندارم. من از مذهب تشیع و آنچه مربوط به آن است کراهت دارم، زیرا آن‌ها را می‌شناسم.

برادرم گفت: این کتاب را بگیر و مطالعه کن، ولی عمل به آن نکن! مطالعه کتاب چه ضرری به تو می‌زند؟ کتاب را گرفتم و با کمال شگفتی صفحات آن را می‌خواندم و مطالب مستدل آن برایم بزرگ می‌نمود. درباره این کتاب و محتوای آن و مناظره‌های مؤلف معظم آن با رئیس دانشگاه الازهر «شیخ سلیم البشری» که در آن کتاب آمده بود با کمال دقت فکر می‌کردم، شیخ از هر مسئله‌ای می پرسید؛ مؤلف جوابی قانع کننده به او می‌داد، به همین ترتیب کتاب را تا آخر مطالعه کردم. (علامت رمزی مؤلف کتاب «ش» اشاره به شیعه بود و علامت رمزی رئیس الازهر «س»، به حساب سنی بود).

در این بررسی، به گفتار این دو مرد علم دقت می‌کردم. بلاغت و درایت و استدلال‌های این کتاب مرا در شگفتی ژرفی فرو برد، ملاحظه کردم که پاسخ‌های مؤلف کتاب مطابق حق است، در نزد من کوچک‌ترین شبهه‌ای در حقانیت گفتار مؤلف باقی نماند. رئیس «الازهر» جز تسلیم در برابر جواب‌های استاد شرف‌الدین راهی نداشت.

با برادرم درباره مذهب تشیع مذاکره می‌کردیم، گاهی برادرم خود را سنی قرار می‌داد، و من خود را شیعه، و به مناظره می‌پرداختیم و می‌دیدیم حق با شیعی است، و گاهی برادرم خود را شیعی قرار می‌داد و من خود را سنی و به مباحثه می‌پرداختیم؛ حق را از آن شیعه می‌دانستیم، به همین روش با برادرم همواره بحث داشتیم.

وقتی که برادرم شیعه می‌شد، از من دلیل بر صحت تمسک به یکی از مذاهب چهارگانه اهل تسنن می‌خواست، من چیزی از دلیل را پیش خود نمی‌دیدم، برادرم می‌گفت: دلیلت بر تعبد به مذهب شافعی چیست؟ آیا آیه‌ای از قرآن یا روایتی داری؟ من نه آیه‌ای و نه روایتی داشتم که به آن بر صحت تمسک خود به یکی از مذاهب اهل تسنن استدلال کنم.

می‌گفتم: اجماع داریم. می‌گفت: اجماعی در کار نیست، وجود اجماع، محال است، زیرا طرفداران مذاهب، در هر یک از مذاهب که کدام حق است اختلاف دارند، بنابراین چگونه اجماع در این موارد تحقق می‌یابد؟

من از او برای صحت مذهب جعفری مطالبه دلیل می‌کردم، و می‌گفتم: چه آیه یا روایتی بر صحت این مذهب داری؟ می‌گفت: از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شده است که فرمود:

«مثل اهل بیتی کسفینه نوح، من رکبها نجی، و من تخلف عنها غرق»

نیز فرمود:
«انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی ابدا لن یفترقا حتی یردا علی الحوض،، فانظروا کیف تخلفونی فیهما.»[3]

این حدیث بین شیعه و سنی متواتر و مشهور است.

سپس به آیاتی از قرآن استدلال می‌کرد که به اتفاق شیعه و سنی آن آیات مربوط به اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هستند.

مثلا خداوند در قرآن می‌فرماید:
«قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى؛ بگو ای پیامبر! از شما مطالبه مزد نمی‌کنم مگر دوستی خویشاوندانم را. »[4]

و نیز می‌فرماید:

«إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا؛ جز این نیست که خداوند خواسته تا پلیدی و بدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را پاک و پاکیزه گرداند.»[5]

عقل و وجدانم مرا به تسلیم در برابر مذهب مستدل تشیع، الزام می‌کرد و اینک می‌گویم: برای من راهی نیست جز تمسک به این مذهب. حق که مذهب اهل بیت(علیهم‌السلام) و اهل بیت هم به آنچه در بیت (خانه) هست بیشتر از دیگران اطلاع دارد. به همین ترتیب،‌ناگزیر به انتخاب این رأی شدیم که حق با مذهب تشیع است، از این رو مذهب جعفری را عهده گرفتیم، و دیگر غیر از آن راه دیگری برای ما باقی نمانده بود،‌همان گونه که «کمیت اسدی» شاعر معروف تشیع می‌گوید:

«ومالی الا آل احمد شیعة و مالی الا مذهب الحق مذهب»


برای من نیست جز پیروی از آل محمد(صلی الله علیه و آله). برای من جز مذهب حق، مذهبی نیست.»

[۱] - چاپ بیروت، سال ۱۹۶۶ میلادی.
[۲] - مستدرک الی الصحیحین: ج ۳، ص ۱۵۰ و مدارک دیگر.
[3] - صحیح ترمذی: ج ۵، ص ۶۶۳، حدیث ۳۷۸۸ و مدارک دیگر.
[4] - سوره شوری، آیه ۷۳.
[5] - سوره ا حزاب، آیه ۳۳.

انتهای مطلب / پ . س

محمدرضا چمنی مجرد
۲۴آذر

به گزارش «شیعه نیوز»، دکتر سید محمد تیجانی سماوی[۱] از اهالی شهر «قفصه» (یکی از شهر‌های تونس) است. وی مطابق دین خاندان و همشهری‌های خود، پیرو مذهب مالکی، از اهل تسنن بود.

پس از گذراندن دوره تحصیلات، در صف دانشمندان درآمد، و درباره مذهب حق از مذاهب اسلام، پژوهشی پی‌گیر، هوشمندانه و خستگی ناپذیر کرد؛ و در این راه مسافرت‌ها کرد، و در نجف اشرف به محضر آیت الله خوئی(ره) و شهید آیت الله سید محد باقر صدر(ره) رسید، و پس از بررسی‌های فراوان، عمیقا به تشیع گروید و رسما شیعه شد، و شرح گرایش خود را در کتاب ارزشمندی که تألیف کرده، به نام «ثم اهتدیت»[۲] تبیین کرد، و کتاب‌های دیگری نیز تألیف کرده است، از جمله کتابی به نام مع‌الصادقین که در این کتاب با طرح چندین بحث و استدلال، حقانیت مذهب تشیع را ثابت کرده است.

مناسب است در این کتاب به ذکر چند نمونه از مناظرات او و راز‌های شیعه شدن او بپردازیم:

 

 مناظره با شهید آیت‌الله صدر درباره توسل

 

دکتر تیجانی زمانی که به نجف اشرف رفت، توسط دوستش به محضرت آیت‌الله العظمی سید محمد باقر صدر[۳] رسید. در محضر ایشان به پژوهش و مناظره پرداخت، نخست چنین پرسید: «علمای سعودی می‌گویند: دست بر قبر کشیدن و توسل به صالحین و تبرک جستن از آنان، شرک به خدا است، نظر شما چیست؟»

آیت‌الله صدر: «هرگاه دست کشیدن بر قبر و توسل جستن به این نیت باشد که آن‌ها (بدون اذن خدا) نفع و ضرر می‌رسانند، چنین کاری شرک است، ولی مسلمانان یکتاپرست می‌دانند که: تنها خدا نفع و ضرر می‌رساند، و اولیای خدا، وسیله و واسطه هستند، بنابراین با ا ین نیت که آن‌ها واسطه هستند، هرگز شرک نیست.

همه مسلمانان از سنی و شیعه، از عصر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) تاکنون در این امر اتفاق نظر دارند، به استثنای «وهابیت» و «علمای سعودی» که در همین قرن جدید پیدا شده‌اند[۴] و بر خلاف اجماع مسلمانان، رفتار می‌کنند، و خون مسلمانان را مباح می‌دانند، و بین آن‌ها فتنه انگیزی می‌کنند، و دست بر قبر کشیدن و توسل را شرک می‌دانند. آقای سید شرف الدین (صاحب کتاب ارزشمند المراجعات)، در عصر حکومت «ملک عبدالعزیز» برای زیارت خانه خدا به مکه رفت. در عید قربان در کنار سایر علما به کاخ پادشاه سعودی دعوت شد، تا طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند. او به کاخ رفت، هنگامی که نوبت به او رسید، دست شاه را گرفت و هدیه‌ای به او داد، و آن هدیه یک قرآن بود که دارای جلدی پوستین بود. شاه عربستان آن هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان تعظیم و احترام، بر پیشانی خود گذاشت.

سید شرف الدین (از فرصت استفاده کرد) ناگهان گفت: «ای پادشاه! چرا این جلد را می‌بوسی و به آن تعظیم می‌کنی، با اینکه این جلد چیزی جز پوست بز نیست؟»

شاه گفت: «غرض من از بوسیدن جلد، قرآنی است که در داخل آن قرار دارد، نه خود جلد».

آقای شرف الدین، بی‌درنگ فرمود: «احسنت ای پادشاه! ما شیعیان نیز وقتی که پنجره یا در اتاق پیامبر(صلی الله علیه و آله) را می‌بوسیم، می‌دانیم که آهن هیچ کاری نمی‌تواند بکند، ولی غرض ما آن کسی است که ماورای این آهن‌ها و چوب‌ها قرار دارد. ما می‌خواهیم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را تعظیم و احترام کنیم، همان‌گونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز می‌خواستی قرآن را تعظیم کنی که در درون آن پوست قرار دارد.»

حاضران تکبیر گفتند، و او را تصدیق کردند، در این هنگام ملک عبدالعزیز ناچار شد تا به حاجیان اجازه دهد که از آثار رسول خدا(صلی الله علیه و آله) تبرک بجویند، ولی ولیعهد او که بعد از او آمد، از قانون گذشته‌شان برگشت.

بنابراین شرکی در کار نیست، ‌وهابیان با مطرح کردن این موضوع، بر اساس سیاست خود می‌خواهند کشتار شیعیان را مباح عنوان کنند، و حکومتشان بر مسلمانان باقی بماند، و تاریخ بزرگ‌ترین گواه است که وهابیان تا کنون چه بر سر امت محمد(صلی الله علیه و آله) آورده‌اند.[۵]  

محمدرضا چمنی مجرد
۲۰آذر

پوستر/ آخرین نماز

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ در روز عاشورا شنیده اید و می دانید که کشتارها اغلب بعدازظهر صورت گرفت یعنی تا ظهر عاشورا غالب صحابه امام حسین علیه السلام و تمام بنی هاشم و خود اباعبدالله که بعد از همه شهید شدند، زنده بودند. فقط در حدود سی نفر از اصحاب ابا عبدالله در یک جریان تیر اندازی که به وسیله دشمن انجام شد، قبل از ظهر بخاک افتادند و شهید شدند والا باقی دیگر تا ظهر عاشورا را در قید حیات بودند.

مردی از اصحاب ابا عبدالله یکوقت متوجه شد که الان اول ظهر است، آمد عرض کرد یا ابا عبدالله! وقت نماز است، و ما دلمان می خواهد برای آخرین بار نماز جماعتی با شما بخوانیم. ابا عبدالله نگاهی کرد، تصدیق کرد که وقت نماز است.

می گویند این جمله را فرمود: «ذکرت الصلوة یا: ذکرت الصلوة» اگر ذکرت باشد، یعنی نماز بیادت افتاد.

اگر ذکرت باشد یعنی نماز را بیاد ما آوری. «ذکرت الصلوة جعلک الله من المصلین» نماز را یاد کردی، خدا تو را از نماز گزاران قرار بدهد. مردی که سر بر کف دست گذاشته است، یک چنین مجاهدی را امام دعا می کند که خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد.

ببنید نمازگزار واقعی چه مقامی دارد! فرمود: بله نماز می خوانیم. همانجا در میدان جنگ نماز خواندند، نمازی که در اصطلاح فقه اسلامی نماز خوف نامیده می شود. نماز خوف مثل نماز مسافر دو رکعت است نه چهار رکعت، یعنی انسان اگر در وطن هم باشد باز باید دو رکعت بخواند، برای اینکه مجال نیست، در آنجا باید مخفف خواند.

چون اگر همه به نماز بایستند وضع دفاعیشان بهم می خورد، سربازان موظف هستند در حال نماز نیمی در مقابل دشمن بایستند و نیمی به امام جماعت اقتدا کنند.

امام جماعت یک رکعت را که خواند صبر می کند تا آنها رکعت دیگرشان را بخوانند. بعد آنها می روند پست را از رفقای خودشان می گیرند در حالی که امام همینطور منتظر نشسته یا ایستاده است. سربازان دیگر می آیند و نماز خودشان را با رکعت دوم امام می خوانند.

ابا عبدالله چنین نماز خوفی خواند ولی وضع ابا عبدالله یک وضع خاصی بود زیرا چندان از دشمن دور نبودند. لهذا آن عده ای که می خواستند دفاع کنند نزدیک ابا عبدالله ایستاده بودند و دشمن بی حیایی بی شرم حتی در این لحظه هم آنها راحت نگذاشت.

در حالی که اباعبدالله مشغول نماز بود، دشمن شروع به تیر اندازی کرد، دو نوع تیر اندازی، هم تیر زبان که یکی فریاد کرد: حسین! نماز نخوان، نماز تو فایده ای ندارد، تو بر پیشوای زمان خودت یزید، یاغی هستی، لذا نماز تو قبول نیست! و هم تیرهائی که از کمانهای معمولیشان پرتاب می کردند.

یکی دو نفر از صحابه ابا عبدالله که خودشان را برای ایشان سپر قرار داده بودند، روی خاک افتادند. یکی از آنها سعیدبن عبدالله حنفی به حالی افتاد که وقتی نماز ابا عبدالله تمام شد، دیگر نزدیک جان دادنش بود. آقا خودشان را به بالین او رساندند. وقتی به بالین او رسیدند، او جمله عجیبی گفت عرض کرد: یا ابا عبدالله! اوفیت؟ آیا من حق وفا را بجا آوردم؟ مثل اینکه هنوز هم فکر می کرد که حق حسین آنقدر بزرگ و بالاست که این مقدار فداکاری هم شاید کافی نباشد. این بود نماز ابا عبدالله در صحرای کربلا.

ابا عبدالله در این نماز تکبیر گفت، ذکر گفت، «سبحان الله» گفت ، «بحول الله و قوته اقوم واقعد» گفت، رکوع و سجود کرد، دو سه ساعت بعد از این نماز برای حسین (ع) نماز دیگری پیش آمد، رکوع دیگری پیش آمد، سجود دیگری پیش آمد آبشکل دیگری ذکر گفت. اما رکوع ابا عبدالله آن وقتی بود که تیری به سینه مقدس وارد شد و ابا عبدالله مجبور شد تیر را از پشت سر بیرون بیاورد. آیا می دانید سجود ابا عبدالله به چه شکلی بود؟

سجود بر پیشانی نشد چون ابا عبدالله قهرا از روی اسب بر زمین افتاد. طرف راست صورتش را روی خاکهای گرم کربلا گذاشت. ذکر ابا عبدالله این بود: «بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله». 

 

برای مشاهده تصویر در اندازه واقعی اینجا کلیک کنید

 

محمدرضا چمنی مجرد
۰۷مرداد

شهادت مولای متقیان مولی الموحدین حضرت امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام را به پیشگاه مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و  همه ی محبان آن حضرت تسلیت و تعزیت عرض می نماییم.

مسجد کوفه، آن شب نظاره گر آخرین مناجات و نماز مولای پارسایان بود. علی(ع) دیگر خود را آزاد می دید. به آستانه وصال رسیده بود. دیگر از رنج ها و دردهایی که مردمان نابکار برای او آفریده بودند رهایی می یافت. آری وعده ای که به او داده بودند تحقق پیدا کرده بود.

علی از نگاه نامسلمانان:

ادوارد گیبون

هیچ جدیدالایمانی در غیرت و فضیلت از علی پیشی نگرفته است. او شایستگیهای یک شاعر، یک سرباز، و یک قدیس را متحد کرد؛ عقلانیت اش هنوز در مجموعه‌ای از گفته‌های اخلاقی و مذهبی الهام می‌بخشد؛ و هر خصمی، در نبردهای زبان یا شمشیر، رام فصاحت و شجاعت او شد. پیغمبر از اولین ساعت ماموریت تا آخرین مراسم تشییع جنازه اش، هرگز توسط یک دوست سخاوتمند که از برادر، جانشین و هراون وفادار خود نامیدن اش خوشحال بود رها نشد.[۴].

ویلیام مویر

او با یک هوش سرشار، گرم در تاثیرگذاری و قابل اعتماد در دوستی، از کودکی قلباً و روحاً فدایی پیامبر بود. او ساده، آرام و غیر جاه طلب، وقتی پس از چند روز حکمرانی نسف جهان اسلام را به دست آورد این بیشتر برایش فشار بود تا چیزی مطلوب. [۵]

جبران خلیل جبران

از نگاه من، علی اولین عربی بود که با روح جهانی تماس پیدا کرد و با آن به گفتگو نشست. او به دلیل عظمت اش شهید شد، او هنگامی مرد که بین لبانش نماز را ادا می‌کرد. عربها ارزش او را تا زمانی که در بین همسایگان ایرانی شان برخی تفاوتهای بین شن و سنگ قیمتی را فهمیدند.[۶][۷].

واشنگتن اروینگ

او از برجسته ترین شاخه نژاد برجسته قریش بود. او سه ویژگی داشت که بیش از همه مورد تحسین عربها ست: شجاعت، فصاحت و سخاوت. روح بی باک او لقب شیر خدا را از پیامبر به دست آورده بود، نمونه فصاحت او در برخی از آیات و احادیث حفظ شده در میان اعراب باقی است و بخشندگی او در به اشتراک گذاری آنچه باقی‌مانده در خزانه در میان دیگران، هر جمعه آشکار شد. از بزرگواری او، موارد مکرری داریم، تمسخر اصیل او از هر چیز نادرست و متوسط​​، و عدم وجود هر فتنه خودخواهانه در او. [۸]

توماس کارلایل

دارای ذهن درخشان... مملو از تاثیرگذاری و جسوری آتشین. چیزی جوانمردانه درباره او؛ شجاع چون شیر؛ ولی با لطف، حقیقت و محبت شایسته شوالیه گری مسیحی... شهادت او، بر اثر شدت دادگری‌اش بود[۹].

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶مرداد

به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی که به من وعده شهادت دادند.

به گزارش شیعه آنلاین، ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام در مسجد کوفه در سال 40 هجری قمری رخ داد.

عبدالرحمن بن ملجم مرادی، از گروه خوارج و از آن سه نفری بود که در مکه معظمه با هم پیمان بسته و هم سوگند شدند، که سه شخصیت مؤثر در جامعه اسلامی، یعنی امام علی بن ابی طالب علیه السلام، معاویه بن ابی سفیان و عمرو بن عاص را در یک شب واحد ترور کرده و آن ها را به قتل رسانند.

هر کدام به سوی شهرهای محل مأموریت خویش رهسپار شدند و عبدالرحمن بن ملجم مرادی به سوی کوفه رفت و در بیستم شعبان سال 40 قمری وارد این شهر بزرگ شد. (نگاه کنید: بیستم شعبان سال 40 هجری قمری)

وی به همراهی شبیب بن بجره اشجعی، که از همفکران وی بود و هر دوی آن ها از سوی "قطام بنت علقمه" تحریک و تحریث شده بودند، در سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 40 قمری در مسجد اعظم کوفه کمین کرده و منتظر ورود امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام شدند.(1) هم چنین قطام، شخصی به نام "وردان بن مجالد" را که از افراد طایفه اش بود، به یاری آن دو نفر فرستاد.(2)

أشعث بن قیس کندی که از ناراضیان سپاه امام علی علیه السلام و از دو چهرگان و منافقان واقعی آن دوران بود، آنان را راهنمایی، پشتیبانی و تقویت روحی می نمود.(3)

حضرت علی علیه السلام در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، مهمان دخترش ام کلثوم سلام الله علیها بود و در آن شب حالت عجیبی داشت و دخترش را به شگفتی درآورد.

روایت شده که آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می کرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی که به من وعده شهادت دادند.(4)

به هر روی، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسحد اعظم کوفه شد و خفته گان را برای ادای نماز بیدار کرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادی را که به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوش زد کرد.

هنگامی که آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر برّان بر وی هجوم آورد، ولیکن شمشیرش به طاق محراب اصابت کرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: "لله الحکم یا علی، لا لک و لا لأصحابک"! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی علیه السلام فرود آورد و سر مبارکش را تا به محل سجده گاهش شکافت.(5)

حضرت علی علیه السلام در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: بسم الله و بالله و علی ملّه رسول الله، فزت و ربّ الکعبه؛ سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم.(6)

نمازگزاران مسجد کوفه، برخی در پی شبیب و ابن ملجم رفته تا آن ها را بیابند و برخی در اطراف حضرت علی علیه السلام گرد آمده و به سر و صورت خود می زدند و برای آن حضرت گریه می نمودند.

حضرت علی علیه السلام، در حالی که خون از سر و صورت شریفش جاری بود، فرمود: هذا ما وعدنا الله و رسوله؛(7) این همان وعده ای است که خداوند متعال و رسول گرامی اشت به من داده اند.

حضرت علی علیه السلام که توان ادامه نماز جماعت را نداشت، به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود که نماز جماعت را ادامه دهد و خود آن حضرت، نمازش را نشسته تمام کرد.

روایت شد، که در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی علیه السلام، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری که جهان را تیره و تاریک ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدند. وی می گفت: تهدمت و الله ارکان الهدی، و انطمست أعلام التّقی، و انفصمت العروه الوثقی، قُتل ابن عمّ المصطفی، قُتل الوصیّ المجتبی، قُتل علیّ المرتضی، قَتَله أشقی الْأشقیاء؛(8) سوگند به خدا که ارکان هدایت درهم شکست و ستاره های دانش نبوت تاریک و نشانه های پرهیزکاری بر طرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد. زیرا پسر عموی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شهید شد، سید الاوصیا و علی مرتضی به شهادت رسید. وی را سیاه بخت ترین اشقیاء، [یعنی ابن ملجم مرادی] به شهادت رسانید.

بدین گونه پیشوایی شایسته، امامی عادل، خلیفه ای حق جو، حاکمی دلسوز و یتیم نواز، کامل ترین انسان برگزیده خدا و جانشین بر حق محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم، به دست شقی ترین و تیره بخت ترین انسان روی زمین، یعنی ابن ملجم مرادی ملعون، از پای درآمد و به سوی ابدیت و لقاء الله و هم نشینی با پیامبران الهی و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رهسپار گردید و امت را از وجود شریف خویش محروم نمود.
________________________________________
منبع: تبیان
پی نوشت ها:
1- الارشاد (شیخ مفید)، ص 20؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله (البری)، ص 112
2- وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص 41؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص 184
3- الارشاد، ص 21؛ وقایع الایام، ص 41؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج1، ص 171
4- منتهی الآمال، ج1، ص 172
5- الارشاد، ص 23؛ منتهی الآمال، ج1، ص 172؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله، ص 113؛ وقایع الایام، ص 41
6- منتهی الآمال، ج1، ص 174
7- همان
8- همان

محمدرضا چمنی مجرد
۰۱مرداد

لقب ابوکیسان

درباره لقب ابوکیسان که به اتفاق اکثر متون لقب مختار بوده‌است برخلاف وجه تسمیه آن اختلافی نیست. لقب کیسان را از کیس به معنی زیرک، مدبر، عاقل، از زبان امام اول شیعیان و خلیفه چهارم اهل سنت، علی بن ابی‌طالب در زمان کودکی مختار می‌دانند.[۴۱]

آرامگاه

پس از کشته‌شدن مختار توسط مصعب بن زبیر، پیکر او در دیوار قصر الاماره نزدیک مسجد کوفه مدفون شد، این قبر مخفی ماند تا اینکه سید مهدی بحرالعلوم در زمان خود به جستجو و آشنایی با آثار و محراب‌های مسجد پرداخت، سید در آن زمان ترجیح داد مسجد کوفه با خاک مدفون شود چون زمین مسجد پائین‌تر از دیگر سرزمین‌های منطقه بود و در نتیجه آبهای سطحی در آن جریان پیدا می‌کرد، پیرو دستور آیت‌الله بحرالعلوم زمین مسجد کوفه که عمر آن مساوی مقام پیامبر و خانه حضرت نوح بود با خاک پاک پر شد تا از آلودگی‌ها در امان نگه داشته شود در جای همان محراب‌ها بر روی خاک محراب‌های جدید ساخته شد همان‌گونه که اکنون هم نمایان است.

در زمان بررسی‌ها جستجوی آثار مسجد که از طرف سید و جمعی از علما صورت گرفت، سید قبر پنهان شده‌ای را پیدا کرد و جایگاه آن قبر انتهای راه‌رو در زیرزمین و به طرف خارج مسجد به سمت قصرالأماره بود و بر آن قبر سنگی یافتند که بر آن اسم و لقب مختار نوشته شده بود.[۵۵]

پس از یافتن قبر، محسن الحاج عبود شلاش ساختن حرم جدید و بزرگی برای مختار را بر عهده گرفت و آن‌را به رواق حرم حضرت مسلم از سمت جنوب ملحق کرد،[۵۶] و برای قبر پنجره‌ای آهنین قرار داد و درب راه‌رو که در حجره‌ای در کنج مسجد کوفه قرار داشت را مسدود کرد. علامه شیخ عبدالحسین تهرانی از شاگردان برجسته صاحب جواهر و وصی امیرکبیر، وقتی برای زیارت عتبات عالیات وارد عراق شده بود، نسبت به تعمیر و تجدید بنای مزار مختار همت گماشت. علامه امینی به نقل از کتاب مزار شهید، زیارتنامه‌ای جالب برای مختار نقل می‌کند و از این زیارتنامه، که شهید آن را نقل کرده‌است، معلوم می‌شود که قبر مختار از دیرزمان، مورد علاقه شیعیان و آزادمردان بوده و ابن بطوطه نیز در سفرنامه خود به آن اشاره کرده‌است.[۵۷] ضریحی از چوب روی قبر او نصب شده و پنجره‌ای در زاویه شرقی به دیوار مسجد کوفه (سمت جنوب) باز می‌شود. قطعه سنگی از قرن دوم هجری به خط کوفی دارد که روی آن نوشته‌اند: «هذا قبر مختار بن ابی عبیدة الثقفی الآخذ بثارات الحسین».[۵۸]

دیدگاه محمد بن علی و جعفر بن محمد امامان شیعه

در کتاب رجالِ کشی به عنوان یکی از متون معتبر رجالی شیعه از زبان محمد بن علی، امام پنجم شیعیان در رابطه با مختار و خطاب به پسر مختار آمده‌است:

خدای پدرت را رحمت کند که خون‌های به ناحق ریخته شده ما را طلب کرد و قاتلان «عزیز ما» را کشت.

همچنین جعفر بن محمد امام ششم شیعیان در رابطه با مختار می‌گوید:

بانوان هاشمی پس از قتل حسین خود را نیاراستند و خضاب نکردند تا آنگاه که مختار سر عبیدالله و عمربن‌سعد و برخی دیگر را به مدینه فرستاد.[۸۰]

محمدرضا چمنی مجرد
۱۲تیر

عبدالحسین امینی نجفی مشهور به علامه امینی (متولد: ۱۳۲۰ هجری قمری در تبریز واقع در آذربایجان، وفات: ۲۸ ربیع الثانی ۱۳۹۰ هجری قمری یا ۱۲ تیر ۱۳۴۹ شمسی در تهران که در نجف مدفون شد.)، از مراجع بنام شیعه و نویسنده کتاب دایره‌المعارفی الغدیر است.

زندگی

شیخ عبدالحسین فرزند شیخ احمد امینی در سال ۱۲۸۱ه.ش در شهر تبریز و در خانواده‌ای سرشناس دیده به جهان گشود. جد وی امین‌الشرع از روحانیان بنام تبریز بود. تحصیلات مقدماتی را در تبریز گذراند. در جوانی به نجف رفت و پس از گذراندن مراحل تحصیلی و نیل به رتبه اجتهاد نزد مراجع معروف وقت نجف، دوباره به تبریز بازگشت. بعد از مدتی تدریس و تحقیق در تبریز دوباره به نجف رفت و برای انجام و بسط پژوهش‌های تاریخی معروف خود برای همیشه در آنجا ماند. وی در سال ۱۳۳۵ قمری تألیف کتاب «شهداء الفضیله» را آغاز کرد. موضوع این کتاب درباره «عالمانی بود که در راه حق به شهادت رسیده‌اند». در این کتاب زندگی بیش از ۱۰۰ عالم شیعه از قرن ۴ تا ۱۴ ذکر شده‌است.

اثر نامدار او دایره‌المعارف یازده جلدی "الغدیر" که به زبان عربی (22 جلد به‌زبان فارسی) و خلاصه آن به چند زبان ترجمه شده است در رأس تألیفات علامه و حاصل زحمات 40 ساله اوست. الغدیر به بررسی تفصیلی مسئله ولایت تشیع از جنبه‌های گوناگون تاریخی، تفسیری، روایی و حدیثی، فقهی، ادبی، کلامی و اصولی پرداخته است. امینی برای تالیف این اثر مرجع به کشورهای مختلفی سفر کرد و با کار پیگیر شبانه‌روزی در کتابخانه‌های بزرگ جهان اسلام آن را به‌سرانجام رسانید. وی در نگارش این اثر چنانکه خود گفته ده‌هزار جلد کتاب را بدقت مطالعه و استنساخ، و به صدهزار رساله مراجعه مکرر کرده است. علامه برای گردآوری مطالب الغدیر سفرهای پژوهشی بسیار کرد. این سفرها عموماً به مطالعه و استنساخ و تهیه مأخذ و ملاقات با استادان میگذشت. از جمله شهرهایی که وی با این هدف به آنها سفر کرد، میتوان حیدر‌‌آباد، دکن، علیگره، لکنهو، کانپور، جلالی (در هند) رامپور، فوعه، معرفه، قاهره (در مصر)، حلب، نبل و دمشق (در سوریه) را برشمرد.

دایره‌المعارف "الغدیر" پس از نشر مورد توجه و تحسین علمای اهل سنت ازجمله امام الازهر در مصر، برخی از رجال سیاسی جهان اسلام و اساتید و ادیبان عرب و غیرعرب قرار گرفته و ‌آن را بزرگترین سند وحدت مسلمین و از جمله کتب منبع و مرجع خویش دانسته‌اند. بجز برخی نامداران عرب، اساتید و ادیبان پارسی گوی چون جلال همایی، سیدجعفر شهیدی، محمدرضا حکیمی، امیری فیروزکوهی، مهدی اخوان‌ثالث، و ... در رثای علامه امینی و تجلیل از اثر او سروده و نوشته‌اند. ویژگی مهم این اثر استفاده بی‌واسطه و بسامد از آثار اجماعی اهل سنت در اثبات ولایت و عقاید شیعه امامیه است. اثر علامه امینی علاوه بر جهان اسلام، امروزه از جمله مراجع اولیه پژوهشی شیعه شناسان در کرسی‌های دانشگاهی غرب است.


عمر علامه امینی در ظهر روز جمعه 12 تیر ماه 1349ه. ش (28 ربیع الثانی 1390ه .ق) پس از 68 سال تلاش علمی در تهران به پایان رسید و پیکر او پس از تشییعی انبوه در تهران و شهرهای بغداد، کاظمین، کربلا و نجف به کتابخانه‌ای در نجف (کتابخانه امیرالمومنین) که خود بنیانگذارش بود انتقال و به خاک سپرده شد.

نسخه‌پژوه فقید سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی معروف به محقق طباطبایی و اسد حیدر دانشمند عراقی از مشهورترین شاگردان علامه امینی اند.

اساتید

  • سید محمد مولانا

  • سید مرتضی خسرو شاهی

  • شیخ حسین

  • سیـد محمـد فیـروز آبادی

  • سیـد ابـو تـراب خوانساری

همچنین ایشان از مراجع بزرگی چـون :

  • سید ابـوالحسـن اصفهانی

  • میرزا حسین نائینی

  • شیخ عبد الکریم حائری

  • شیـخ محمـد حسین کمپانـی ــ اجازه اجتهاد دریافت داشته است.

آثار

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶تیر

فضیلت و خواص سوره حمد


حمد؛ و نام های دیگرش: فاتحة الکتاب، سبع المثانی، سئوال، شفا، نور(1)

نخستین سوره قرآن است و دارای 7 آیه ومکی می باشد.

در کلامی از پیامبر گرامی اسلام «صلی الله علیه و آله وسلم»نقل شده است: فضیلت سوره حمد مانند فضیلت حاملان عرش است، هر کس آن را قرائت کند، ثوابی مانند ثواب حاملان عرش به او داده می شود.

ابن عباس از پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله وسلم» نقل کرده است که: سوره حمد دو سوم قرآن کریم است.

در روایتی از قول ایشان آمده است: اگر سوره حمد را در یک کفهٔ میزان و باقی سوره های قرآن را در کفهٔ دیگر قرار دهند، سوره «حمد» هفت برابر سنگین تر است.

امام صادق علیه السلام فرمودند: سورهٔ «حمد» سوره ای است که ابتدایش «حمد» خدا و وسطش «اخلاص» و آخرش دعا است.

در سخنی از پیامبر نور و رحمت، در فضیلت سورهٔ «حمد» آمده است: هر مسلمانی که سوره حمد را قرائت نماید، اجری مانند قرائت دو سوم قرآن به او عطا می شود، و نیز اجری مانند صدقه بر مردان و زنان مومن عنایت می شود.(2)

نجاری از ابو سعید بن معلی، نقل کرده است که وی گفت:

« نماز می خواندم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مرا صدا زد. پاسخشان را ندادم. گفتم : ای رسول خدا! من نماز می خواندم.

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: مگر خداوند نفرمود: «استجیبوا للّه و للرّسول اذا دعاکم»

سپس فرمود: آیا تو را پیش از آن که از مسجد خارج شوی، از گرانسنگ ترین سوره در قرآن، آگاه نسازم؟ پس دست مرا گرفت و چون خواستیم که از مسجد بیرون رویم، گفتم ای رسول خدا ، مگر نگفتید که مرا از گرانسنگ ترین سوره قرآن آگاه سازی؟ پیامبر فرمود: «الحمد لله رب العالمین» سورهٔ فاتحه همان سبع المثانی و قرآن عظیمی است که به من داده شده است.(3)

از سلمة بن محمد نقل است که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: کسی که سوره حمد، او را شفا نبخشد، چیزی او را شفا نمی بخشد.(4)

 

آثار و برکات سوره

دربارهٔ تشویق به شفاجویی از سوره «حمد» روایات زیادی وارد شده است که برخی از این روایات عمومی بوده و به استفاده از این سوره برای همه دردها سفارش شده و در برخی از آنها به درمان بیماری و درد خاصی ترغیب شده است.

در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: قرائت سوره حمد موجب شفای همه بیماری ها به جز مرگ است.(5)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: سوره حمد بر هیچ دردی خوانده نشد مگر اینکه دردش آرام می گیرد(6)

امام صادق علیه السلام فرمودند: هرکس که بیماری به او برسد و هفت بار سوره حمد را بر خود بخواند، آن بیماری و درد از او برطرف می شود و اگر چنین نشد آن را هفتاد بار بخواند و من ضمانت می کنم که عافیت می یابد.(7)

برای برخی بیماری ها و دردهای خاص نیز به استفاده و شفا جویی از سوره حمد سفارش شده است.

1) درد چشم:

در روایتی آمده است که: هر کس هنگام رؤیت هلال در نخستین شب ماه قمری هفت بار سوره حمد را قرائت کند از بیماری ها و درد چشم در آن ماه در امان می ماند.(8)

2) رفع مسمومیت

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم نقل شده است : «سوره حمد مایه شفای مسمومیت است»

از این سوره می توان به دو گونه در این موارد استفاده کرد؛ یکی اینکه سوره حمد را بر آبی خوانده و به بیمار بنوشانند و دوم اینکه سوره حمد را نوشته و پس از شستن از آب به دست آمده به بیمار مسموم بدهند.(9)

3) دفع چشم زخم

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: قرائت سوره حمد موجب جلوگیری از اثر چشم جنّ و انس می شود.

4)ایجاد برکت

در کلامی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم آمده است:

هرکس، هنگامی که وارد خانه خود می شود، سوره حمد و توحید را قرائت نماید خداوند فقر را از خانه او دور کرده و برکت زندگی او را به حدّی زیاد می کند که به همسایگا نش نیز می رسد.

از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده است: «هرکس سوره حمد را قرائت کند، به لطف و عنایت الهی، درهای خیر دنیا و آخرت به روی او گشوده خواهد شد.»(10)

ختومات مجرب

1) از امیر المؤمنین علی علیه السلام نقل شده است:

«اگر رزق و روزی و ثروت زیادی می خواهی و دوست داری از هر بنده و آزادی بی نیاز باشی و به زودی به آرزوهایت برسی و از غل و غش و حیله در امان باشی؛ پس «فاتحة الکتاب» را بخوان که اسرار عجیبی در ان نهفته است. برای رسیدن به آرزوها و حاجت هایت، این سوره را در پنج نوبت(صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا) 100 مرتبه تلاوت کن.

پس ٱنچه که از عزت و مقام و حرمت می خواهی، به ٱن می رسی، و ٱن عزّتی که هیچ وقت تغییر و با حادثه های زمان کاستی پیدا نمی کند و نیز توفیق و خوشحالی مداوم به تو می رسد و از همه شرها و ناراحتی ها و ضررها در امانی. هیچ وقت تو را گرسنگی و برهنگی و جدایی یار نمی رسد، و هیچ کس به تو برای امر و نهی مسلط نمی شود، و در حفظ الهی هستی و به ٱرزوهایت در زندگی می رسی.پس اگر این ختم را همیشه ادامه دادی، شخصی به عنایت الهی به سوی تو می ٱید و تو را از دیگران بی نیاز می کند.

این طور شروع می کنی:

پس از نماز صبح 30 مرتبه سوره حمد را می خوانی؛ بعد از نماز ظهر 25 مرتبه و بعد از نماز عصر 20 مرتبه و بعد از نماز مغرب 15 مرتبه و پس از نماز عشاء 10 مرتبه حمد را می خوانی.

در قرآن کریم آیه حضرت موسی علیه السلام «و واعدنا موسی ثلاثین لیلة و اتممناها بعشر» اشاره به این معمای ختم سوره حمد دارد.

2) نماز عجیب و مشکل گشا

اگر کسی به نیت قضای حاجت دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت 19 مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و بعد از ان سوره حمد را تلاوت نماید و بعد از تمام شدن نماز 786 مرتبه آیه بسم الله الرحمن الرحیم را بگوید هر حاجتی داشته باشد برآورده خواهد شد. انشاءالله.(11)

پی نوشت:

1- درمان با قرآن، ص14

2- اقتباس از کتاب قرآن درمانی روحی و جسمی، ص 61

3- خواص القرآن ص48

4- همان

5- قرآن درمانی روحی و جسمی ،ص 62

6- همان.

7- همان

8- همان،ص 64

9- همان،

10- همان، ص65

11- همان،ص 67

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶تیر

امام سجاد (ع) می فرمایند:

 

کسی که صبر ندارد ایمان ندارد.

 

امام رضا (ع) می فرمایند:

 

فروتنی آن است که به مردم چیزی را عطا کنی که دوست داری به تو عطا شود.

 

امام صادق (ع) می فرمایند:

 

تواضع ، اهل هر شرف و بزرگی است.

 

حضرت علی (ع) می فرمایند:

 

شکیبایی میوه ی درخت ایمان است.

 

امام محمد باقر (ع) می فرمایند:

 

خوبی دنیا جز نیکی به برادران و آشنایان نیست.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

شهید محمد ابراهیم همت (۱۲ فروردین ۱۳۳۴ در شهرضا - ۲۴ اسفند ۱۳۶۲ در جزیره مجنون)، از فرماندهان سپاه پاسداران ایران در جنگ ایران و عراق بود. او پیش از پیروزی انقلاب از فعالان ضد حکومت پهلوی بود. پس از انقلاب و در سال ۱۳۶۱ مدت کوتاهی را در جبهه جنگ لبنان و اسرائیل گذراند، و سپس به ایران بازگشت و در جبهه‌های جنگ ایران و عراق در عملیات‌های مهمی همچون فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان و خیبر مسئولیت‌های مهمی را عهده‌دار بود. او در اسفند ۱۳۶۲ در طول عملیات خیبر به شهادت رسید.

روحشان شاد باد.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

یک دعای بنده در نهان برابر هفتاد دعای آشکار است.

امام رضا(ع)

دنیا منزل گذران و آخرت منزل جاودان است.

امیرالمومنین حضرت علی(ع)

خداوند نماز را برای پاک شدن شما از کبر واجب کرد.

حضرت زهرا(س)

شتاب در رفتار،وقار و سنگینی را از انسان مومن دورمی کند.

امام موسی کاظم(ع)

عملی نباشد جز به وسیله نیت.

امام سجاد(ع)

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

سپاس پروردگاری را که ما را مستعد نیکبختی و خوشی فرماید تا درقافله ی سعدا

داخل شویم.

حمد آن محبوب کریمی را که به اعطای استعداد به طاعت خود ما را در

صف اولیاء و یاری شدگان قرار می دهد.

و از آن پس که این راه رابشناسیم و طی کنیم در کنار شهدا قرار گرفته

و با شمشیر شرر بار خود دشمنان شرک و کفر را نابودکنیم.  

آری او یاری کننده و ستوده و پسندبده است.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

حکمت4                        شناخت ضدّ ارزش ها               (اخلاقی و تربیتی)

حضرت علی (ع)فرمودند:ناتوانی ، آفت و شکیبایی ، شجاعت و زهد ثروت است 

و پرهیزکاری سپر نگه دارنده است

 و چه همنشین خوبی است ، راضی بودن وخرسندی.

 

حکمت5             شناخت ارزش های اخلاقی              (اخلاقی،سیاسی،اجتماعی)

حضرت علی(ع) فرمودند:دانش ، میراثی گرانبها ، و آداب ، زیور های همیشه تازه ،

و اندیشه ، آیینه ای شفاف است.

 

حکمت6               ارزش رازداری و خوشرویی            (اخلاقی،سیاسی،اجتماعی)

حضرت علی(ع)فرمودند:سینه ی خردمند صندوق راز اوست، و خوشرویی وسیله ی دوست

یابی، و شکیبایی ، گورستان پوشاننده ی عیب هاست.

و یا فرمودند:پرستش کردن وسیله ی پوشاندن عیب هاست ، و انسان از خود راضی دشمنان او فراوانند.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

مـــــــن در کلـــــــــبه ی فقـــــــیرانه ی خود چیـــــــزی دارم

 

کـــــــــــــــــــه تو در عــــرش کــــــــــبریایی خود نـــــــداری

 

مـــــــــن چـــــــــــــــون تویـــــــــــــــــــــــی دارم

 

و تــــــــــــــو چون خود نــــــــــــــــــــــــداری

 

«صحیفه سجادیه»

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

یا مهدی ادرکنی 

 

اگر در روز محشر تحفه خواهی

نباشـــد جز دعا بهـــر تـــو راهی

دعـــــاکن تا اباصـــالح بیـــایــــــد

مـــباداســــرزند ازتوگـــــناهــی

               یاابـاصــالح الـمـــهدی ادرکنی                 اللهم عجل لولیک الفرج

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

جوان شیعه را جلوی دوربین سر می‌برند و ناموسش را به گلوله سربی می‌سپارند و فریاد الله اکبر سر می‌دهند...

کودک بچه‌های چند ماهه را به جرم اینکه از مادری شیعه متولد شده‌اند، دار می‌زنند، سر می‌برند یا گلوله‌ای در مغز کوچکشان خالی می‌کنند...

این حکایت روزگار ماست، روزگاری که تو امامش هستی و ما فارغ از قلب به خون نشسته تو، در تدارک جشن میلادت هستیم...

آقا... راستی، برایم جای سوال است، سوالی مبهم و وهم انگیز...

شما هم با ما شادی می‌کنید؟ می‌خندید؟ شما هم در کارناوال‌های خیابانی، با آهنگ‌های تند و ریتمیک و شاد، شربت‌های رنگارنگ، صدای شادی جمعیت و یا دخترکان بد‌حجاب و ... همراه هستید؟

شما هم این شب‌ها را بی‌خیال مردمی هستید که در سوریه، بحرین، پاکستان، افغانستان، عربستان، فلسطین، لبنان، عراق و ... سلاخی می‌شوند؟

بی‌خیال فقری هستید که مردم جهان را در کام خود بلعیده است، فقری که مردم آفریقا را به اسکلتی مبدل کرده است که رویش را پوستی سیاه کشیده‌اند؟

نمی‌دانم؟...

نمی‌دانم، امام غریب من چه می‌کشد؟ با این همه غم چه می‌کند؟ و با غمی بزرگ‌تر، که غفلت ماست چه می‌کند؟

راستی امروز هم آن زن میانسال ناشناس را در کوچه دیدم...

همان که گاه گاهی پیدایش می‌شود، هنوز هم نتوانستم ردش را بزنم، تا برای کمک به او چاره‌ای بیندیشم، چون سایه‌ای می‌آید و در فضای کوچه ناپدید می‌شود...

با نایلونی در دست و چادری بر صورت کشیده، آشغال‌ها را با دقتی خیره کننده می‌کاوید، در نایلون دستش، تکه‌های شیرینی و میوه‌های دور ریخته شده خود نمایی می‌کرد.

شاید این روزها او نیز خوشحال‌تر از همیشه باشد، زیرا مردم به خاطر ایام میلادت بیشتر می‌خرند و بیشتر دور میچریزند و او نیز پیام این اتفاق شاد کننده را برای کودکان معصومش به خانه می‌برد...

دوباره آتش گرفتم و قلبم به درد آمد...

نمی‌دانم، قلب سیاه شده از گناه من که به این روز افتاد، پس قلب نازنین تو که لطیف‌ترین قلب عالم است، به چه روزی افتاده است؟ ما همین یک صحنه را می‌بینیم و به این روز می‌افتیم، تو هر لحظه و هر روز و همیشه شاهد میلیون‌ها از این دست اتفاقات هستی... چه می‌رود بر روزگارت آقا؟

بگذریم...

میلاد تو روزگارش رسیده است و به روال معمول باید مطلبی می‌نوشتم از سر احساسات و عواطف عاشقانه، تا به خیال خام خویش تو را خوشحال می‌کردم...

ترور، خون اما دلم پر بود از غفلت خودم و امثال خودم، و از ستم‌هایی که به مردم مظلوم جهان می‌شود، با خود اندیشیدم که تو لباس سیاه غمت را این روزها بیرون نمی‌آوری، آنقدر مظلومان را در خون خود غوطه‌ور می‌بینی که لباس عید را و لباس شادی را به تن نمی‌کنی...

تو هم مانند مادرت زهرا (سلام الله علیها) هستی، هم او که در شب عروسی لباس بهتر خود را به فقیری بخشید و خود لباس کهنه همیشگی‌اش را به تن کرد، او بهترین شب زندگی خویش را با فقیری همراه شد؛ اما تو هستی و جهانی از ظلم و ستم که بر مظلومان و ستم دیدگان می‌رود، ‌و جهانی که میلیون‌ها گرسنه را بر خود جا داده است، کاستی‌ها و رنج‌هایی که از ظلم ستمگران و غفلت ما ایجادش کرده است...

حال و روز تو اما، آقا اصلاً دیدن ندارد...

راستی ...

دعایمان کن، مثل همیشه که دعا برای ما فراموشت نمی‌شود...

دعایمان کن خدا عقلی به ما دهد و معرفتی، تا فرق موسم شادی و غم را درک کنیم و آنها را با هم اشتباه نکنیم، این روزها روزهای غم توست و باید به تو تسلیت گفت...

نکند با چشمانی به خون نشسته شادمانی ما را، و ما را در شادمانی‌ها تماشا کنی و از ما دل ببری، رهایمان کنی با این غفلت ابلهانه‌ای که به آن دچاریم؟

دعایمان کن آقا... فقط دعایمان کن...

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

حکمت1روش برخورد با فتنه ها(اخلاقی،سیاسی)

حضرت علی(ع)فرمودند:در فتنه ها،همچون شتر دوساله باش،نه پُشتی دارد که سواری دهد،نه پستانی تا او را بدوشند.

حکمت2شناخت ضدّ ارزش ها(اخلاقی)

حضرت علی(ع)فرمودند:آن که جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پََست کرده، و آن که راز سختی های خود راآشکار سازد خود را خوار کرده، و آن که زبان را بر خود حاکم کند خود را بی ارزش کرده است.

حکمت3شناخت ضد ارزش ها(اخلاقی)

حضرت علی(ع)فرمودند:بُخل ننگ،وترس نقصان است. و تهیدستیِ مرد زیرک را در برهان کُند می سازذ و انسان تهیدست درشهر خویش بیگانه است.

محمدرضا چمنی مجرد