مترجم سایت

بایگانی تیر ۱۳۹۲ :: سایت شخصی محمدرضا چمنی مجرد

سایت شخصی محمدرضا چمنی مجرد

خوش آمدید www.chemeni.ir به

سایت شخصی محمدرضا چمنی مجرد

خوش آمدید www.chemeni.ir به

سایت شخصی محمدرضا چمنی مجرد

محمدرضا چمنی مجرد اعلام کرد: تنها سایتی که متعلق به بنده می باشد و مطالب آن را حقیر ارسال می کنم به آدرس chemeni.ir است. وی خاطر نشان کرد بازدیدکنندگان گرامی به طور مستقیم آدرس chemeni.ir را در نوار آدرس مرورگر خود تایپ کرده و وارد سایت شوند. زیرا ممکن است در غیر این صورت از طریق سایت های جستجوگر به سایت های دیگری هدایت شوند.

وی در زمینه ی هدف طراحی این سایت به بازدیدکننده ی سایت خود اظهار داشت بنده هدف خود را از طراحی سایت شخصی در 4مورد برایتان بیان می کنم:
1-نشر دانش
زکات علم، نشر آن است. هر سایت می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از این سایت ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای این سایت ها است.
2-انتقال تجربه
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار! اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیمات درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
3-بیان دیدگاه ها
گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.
4-اطلاع رسانی
طراحی سایت یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند سایت هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز به تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق طراحی سایت انجام می دهند افزوده می شود.
وی در پایان از همه ی بازدیدکنندگان گرامی به دلیل ارسال نظرات، انتقادات و پیشنهادات مفید و کارآمد تشکر و قدردانی کرد و متذکر شد که بنده بی صبرانه منتظر نظرات، انتقادات و پیشنهادات بازدید کنندگان گرامی هستم این عزیزان می توانند از طریق ایمیل بنده به آدرس chemeni.ir@gmail.com با حقیر در ارتباط باشند.


پیام های کوتاه
کلمات کلیدی

chemeni.ir

چمنی

ملا حبیب الله شریف

خانه عباسی‌ها

آیــــــامـــــــی دانـــــیـــــــــد؟

حکمت هایی از نهج البلاغه امیر المومنین علی(علیه السلام)

سکته قلبی

مدعیان حقوق بشر و صلح جهانی

عربستان وحشی

شورای امنیت سازمان ملل

بحران یمن

اوضاع اسفبار یمن

دشمنان اسلام و امید به اختلاف شیعه و سنی

به آنها کمک نکنید!

مفتی مصری داعش: مردم غزه شیعه هستند

کربلا با تهدیدی حقیقی از سوی گروههای ترریستی روبروست

میلاد مسعود امام زمان مبارک

میلاد امام محمدباقر

تبریک روز معلم

شعر زیبای شاعر جوان اهل بیت(ع) در تقارن ایام فاطمیه و نوروز

پوستر شعر زیبای شاعر جوان اهل بیت(ع) در تقارن ایام فاطمیه و نوروز

یا مقلب القلوب و الابصار...

تقارن نوروز با ایام عزای فاطمیه(س)

میلاد با سعادت عقیله العرب

بانوی مستبصر اوکراینی:مطالعه کردم و شیعه شدم

برای امام‌حسین(ع) فیلم نسازید!

انتقاد شدید «ضیاء» از "رستاخیز" : آقای درویش! اگر دلتان نیست

چرا نباید چهره حضرت عباس(ع) را به تصویر کشید؟!

صندوقچه منتسب به حضرت زهرا(س) به موزه کربلا اهدا می‌شود + عکس

ایران جزایر سه‌گانه را به امارات می‌دهد!

آخرین نظرات
نویسندگان

۹۹ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

۳۱تیر

کسانی که سعی در اختلاف افکنی بین شیعه و سنی را دارند دشمنان اسلام هستند/مخدوش کردن شئون مذاهب اسلامی مطلقاً محکوم است/توهین به مقدسات اهل تسنن به مثابه توهین به مقدسات شیعه است./یادمان باشد اقداماتی که موجب تفرقه بین شیعه و سنی می شود دل رهبر معظم انقلاب مدظله العالی را به درد می آورد./شایسته  است که رسانه ها با انتشار این موضوعات به محکوم نمودن آن بپردازند/عاملان این فجایع باید محاکمه شوند.

محمدرضا چمنی مجرد
۳۰تیر

حمله ی خمپاره ای  به حرم حضرت زینب کبری سلام الله علیها توسط تروریست های تکفیری را محکوم می نماییم.گروه های تروریستی با چهار شلیک خمپاره، صحن حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) را مورد هدف قرا دادند، در اثر این حادثه مدیر حرم حضرت زینب(سلام الله علیه)، "انس الرومانی" به شهادت رسید و تعداد دیگری از زوار زخمی شدند و خسارت های مالی به اطراف حرم مطهروارد شد.به رغم شهادت مدیر اداری حرم حضرت زینب سلام الله علیها، اما این حرم مطهر آسیبی ندید زیرا محل برخورد خمپاره چند متر با دیوار حرم فاصله داشته است.

محمدرضا چمنی مجرد
۱۹تیر

پروازت بی خطر! امیدوارم توشه ات فراوان باشد و سهم سوغات من دعای شبهای قدرت . پیشاپیش حلول ماه رمضان وبهار قرآن مبارک. التماس دعا

محمدرضا چمنی مجرد
۱۳تیر

بسم الله الرحمن الرحیم

محمد مرسی برکنار شد این خبری است که کشور مصر را غرق در شادی کرد گوشه ای از شادی مردم مصر در میدان التحریر به تصویر کشیده شده است محمد مرسی از موافقان براندازی دولت بشار اسد و از معترضین  دولت سوریه بود و آمادگی خود را برای همکاری  با سوریه ی جدید بیان کرده بود او می خواست ریشه ی دولت سوریه را بکند که الحمدلله خداوند ریشه ی خودش را کند.

محمدرضا چمنی مجرد
۱۲تیر

عبدالحسین امینی نجفی مشهور به علامه امینی (متولد: ۱۳۲۰ هجری قمری در تبریز واقع در آذربایجان، وفات: ۲۸ ربیع الثانی ۱۳۹۰ هجری قمری یا ۱۲ تیر ۱۳۴۹ شمسی در تهران که در نجف مدفون شد.)، از مراجع بنام شیعه و نویسنده کتاب دایره‌المعارفی الغدیر است.

زندگی

شیخ عبدالحسین فرزند شیخ احمد امینی در سال ۱۲۸۱ه.ش در شهر تبریز و در خانواده‌ای سرشناس دیده به جهان گشود. جد وی امین‌الشرع از روحانیان بنام تبریز بود. تحصیلات مقدماتی را در تبریز گذراند. در جوانی به نجف رفت و پس از گذراندن مراحل تحصیلی و نیل به رتبه اجتهاد نزد مراجع معروف وقت نجف، دوباره به تبریز بازگشت. بعد از مدتی تدریس و تحقیق در تبریز دوباره به نجف رفت و برای انجام و بسط پژوهش‌های تاریخی معروف خود برای همیشه در آنجا ماند. وی در سال ۱۳۳۵ قمری تألیف کتاب «شهداء الفضیله» را آغاز کرد. موضوع این کتاب درباره «عالمانی بود که در راه حق به شهادت رسیده‌اند». در این کتاب زندگی بیش از ۱۰۰ عالم شیعه از قرن ۴ تا ۱۴ ذکر شده‌است.

اثر نامدار او دایره‌المعارف یازده جلدی "الغدیر" که به زبان عربی (22 جلد به‌زبان فارسی) و خلاصه آن به چند زبان ترجمه شده است در رأس تألیفات علامه و حاصل زحمات 40 ساله اوست. الغدیر به بررسی تفصیلی مسئله ولایت تشیع از جنبه‌های گوناگون تاریخی، تفسیری، روایی و حدیثی، فقهی، ادبی، کلامی و اصولی پرداخته است. امینی برای تالیف این اثر مرجع به کشورهای مختلفی سفر کرد و با کار پیگیر شبانه‌روزی در کتابخانه‌های بزرگ جهان اسلام آن را به‌سرانجام رسانید. وی در نگارش این اثر چنانکه خود گفته ده‌هزار جلد کتاب را بدقت مطالعه و استنساخ، و به صدهزار رساله مراجعه مکرر کرده است. علامه برای گردآوری مطالب الغدیر سفرهای پژوهشی بسیار کرد. این سفرها عموماً به مطالعه و استنساخ و تهیه مأخذ و ملاقات با استادان میگذشت. از جمله شهرهایی که وی با این هدف به آنها سفر کرد، میتوان حیدر‌‌آباد، دکن، علیگره، لکنهو، کانپور، جلالی (در هند) رامپور، فوعه، معرفه، قاهره (در مصر)، حلب، نبل و دمشق (در سوریه) را برشمرد.

دایره‌المعارف "الغدیر" پس از نشر مورد توجه و تحسین علمای اهل سنت ازجمله امام الازهر در مصر، برخی از رجال سیاسی جهان اسلام و اساتید و ادیبان عرب و غیرعرب قرار گرفته و ‌آن را بزرگترین سند وحدت مسلمین و از جمله کتب منبع و مرجع خویش دانسته‌اند. بجز برخی نامداران عرب، اساتید و ادیبان پارسی گوی چون جلال همایی، سیدجعفر شهیدی، محمدرضا حکیمی، امیری فیروزکوهی، مهدی اخوان‌ثالث، و ... در رثای علامه امینی و تجلیل از اثر او سروده و نوشته‌اند. ویژگی مهم این اثر استفاده بی‌واسطه و بسامد از آثار اجماعی اهل سنت در اثبات ولایت و عقاید شیعه امامیه است. اثر علامه امینی علاوه بر جهان اسلام، امروزه از جمله مراجع اولیه پژوهشی شیعه شناسان در کرسی‌های دانشگاهی غرب است.


عمر علامه امینی در ظهر روز جمعه 12 تیر ماه 1349ه. ش (28 ربیع الثانی 1390ه .ق) پس از 68 سال تلاش علمی در تهران به پایان رسید و پیکر او پس از تشییعی انبوه در تهران و شهرهای بغداد، کاظمین، کربلا و نجف به کتابخانه‌ای در نجف (کتابخانه امیرالمومنین) که خود بنیانگذارش بود انتقال و به خاک سپرده شد.

نسخه‌پژوه فقید سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی معروف به محقق طباطبایی و اسد حیدر دانشمند عراقی از مشهورترین شاگردان علامه امینی اند.

اساتید

  • سید محمد مولانا

  • سید مرتضی خسرو شاهی

  • شیخ حسین

  • سیـد محمـد فیـروز آبادی

  • سیـد ابـو تـراب خوانساری

همچنین ایشان از مراجع بزرگی چـون :

  • سید ابـوالحسـن اصفهانی

  • میرزا حسین نائینی

  • شیخ عبد الکریم حائری

  • شیـخ محمـد حسین کمپانـی ــ اجازه اجتهاد دریافت داشته است.

آثار

محمدرضا چمنی مجرد
۱۲تیر

پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایران‌ایر با شناسه «IR655» از بندر عباس به مقصد دبی در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ (۳ ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی) در حرکت بود که با شلیک موشک هدایت شونده از ناو یواس‌اس وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و تمامی ۲۹۰ سرنشین آن که شامل ۴۶ مسافر غیر ایرانی و ۶۶ کودک بودند، جان باختند.[۱] این سانحه از نظر میزان تلفات انسانی، هفتمین سانحهٔ مرگبار هوایی تاریخ است.[۲]

دولت آمریکا مبلغ ۶۱.۸ میلیون دلار به خانواده‌های قربانیان و همچنین ۷۰ میلیون دلار برای خسارت ناشی از سقوط هواپیمای مسافربری پرداخت کرد. این مبالغ به صورت بلاعوض و بدون قبول مسئولیت حادثه پرداخت شد. آمریکا هرگز عذرخواهی نکرد و هیچ‌کدام از خدمه ناو وینسنس تحت پیگرد قرار نگرفتند؛ حتی ویل راجرز فرمانده ناو جنگی آمریکا در پایان خدمت خود مدال شجاعت گرفت. در زمان وقوع این حادثه، رئیس جمهوران ایران و آمریکا به ترتیب، سید علی خامنه‌ای و رونالد ریگان بودند.

هواپیمایی ایران ایر تا دی ۱۳۹۰ همچنان از شمارهٔ پرواز ۶۵۵ برای هواپیماهای تهران به دبی استفاده می‌کرد.[۳]

پیش‌زمینه

با شروع جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۵۹ (۱۹۸۰ میلادی)، این دو کشور دست به حمله علیه نفت‌کش‌ها و ترابری‌های تجاری یکدیگر زدند که به جنگ نفت‌کش‌ها معروف شد. از ۲۹ آپریل ۱۹۸۸ به بعد، نیروی دریایی آمریکا اقدام به حفاظت از تمام کشتی‌های نفت‌کش و تجاریِ کشورهای بی‌طرف و دوست خود کرد تا از خطر حمله در امان باشند.[۴] در همین موقع، ناو جنگی یواس‌اس وینسنس متعلق به نیروی دریایی آمریکا، برای نظارت بیشتر بر جنوب خلیج فارس به منطقه فرستاده شد. این ناو دارای پیشرفته‌ترین سامانهٔ دفاعی و مبارزه‌ای بود. فرماندهی ناو وینسنس بر عهدهٔ ناخدا ویل راجرز بود که در تاریخ ‎۵ اردیبهشت ۱۳۶۷ (۲۵ آوریل ۱۹۸۸) از سن دیگو، کالیفرنیا حرکت کرده و در ۸ خرداد (۲۹ مه) به بحرین رسید.

کنترل تنگه هرمز

تنگه هرمز یکی از راهبردی‌ترین آب‌راه‌های بین‌المللی کشتیرانی در جهان به شمار می‌آید. عرض این تنگه در باریک‌ترین قسمتش به ۳۹ کیلومتر (۲۱ مایل دریایی) می‌رسد. تمام کشتی‌ها برای عبور از این آب‌راه، براساس قانون اساسی دریاها باید از خطوط دریایی که در آب‌های ایران و عمان است عبور کنند.[۵] به همین دلیل، ورود کشتی‌های تجاری بزرگ و همینطور ناوهای جنگی به آب‌های ایران در هنگام ورود یا خروج از خلیج فارس طبیعی است. در طول جنگ ایران و عراق، ایران طبق قانون به بازرسی کشتی‌های باری بی‌طرف در جنگ می‌پرداخت تا از ورود کالاهای قاچاق به عراق جلوگیری کند. در حالی که این عملکرد قانونی ایران، باعث به وجود آمدن تنش در منطقه شد.[۴]

شرح حادثه

در روز یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۶۷ هواپیمای ایرباس آ-۳۰۰ متعلق به هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران در فرودگاه بین‌المللی بندرعباس به زمین نشست و طبق برنامه پیش‌بینی شده، قرار بود این هواپیما با شمارهٔ پرواز ۶۵۵ به همراه ۲۷۴ مسافر (با ملیت‌های ایرانی، اماراتی، یوگسلاوی، پاکستانی، هندی و ایتالیایی) و ۱۶ خدمهٔ پرواز که در مجموع ۲۹۰ نفر می‌شدند در ساعت ۱۰ صبح به مقصد دبی، امارات متحده عربی پرواز کند.[۶][۷][۸]

کاپیتان محسن رضایان، خلبان با سابقهٔ پرواز ۶۵۵ هواپیمای ایرباس آ-۳۰۰ بود که بیش از ۷،۰۰۰ ساعت پرواز را در کارنامهٔ خود داشت. هواپیما ایرباس آ-۳۰۰ با ۱۵ دقیقه تأخیر، در ساعت ۱۰:۱۷ صبح به وقت ساعت رسمی ایران، از فرودگاه بین‌المللی بندرعباس به مقصد فرودگاه بین‌المللی دبی برخاست. مدت پرواز تا دبی ۲۸ دقیقه و حداکثر ارتفاع تا ۱۴ هزار پا (۴،۳۰۰ متر) تعیین شد. دقایق نخستین پرواز و مراحل اوج‌گیری تا ارتفاع ۱۲ هزار پایی مطابق طرح پرواز انجام شد و خلبان به‌طور پیوسته با برج مراقبت فرودگاه بندرعباس و مرکز کنترل راه‌های هوایی ایران و امارات متحده تماس داشت.

چند لحظه پیش از ورود هواپیمای ایرباس آ-۳۰۰ به منطقه کنترل هوایی امارات، در محلی به نام «مولبیت»، خلبان به مرکز کنترل هوایی کشور اطلاع داد که قصد دارد به ارتفاع ۱۴ هزار پایی صعود کند.

ناو جنگی وینسنس آمریکا در تاریخ هفتم خرداد از بندر سن دییگو وارد خلیج فارس شده بود. ایچنرمارک قلب این رزم‌ناو به شمار می‌رفت. وظیفه اصلی آن، کشف هدفهای پرنده، اعم از موشک، هواپیما و پردازش اطلاعات، تعقیب صدها هدف به طور هم‌زمان و کنترل آتش آنها بود، هم‌چنین این رزم‌ناو به موشک زمین‌به‌هوا با برد ۴۰۸ کیلومتر نیز مجهز بود.

در ساعت ۱۰:۲۲ ناو جنگی وینسنس آمریکا به حریم آب‌ّهای ایران وارد شده بود،[۹] به دستور ناخدا ویل راجرز، فرمانده ناو وینسنس، موشک استاندارد ۲ را به سوی پرواز ۶۵۵ شلیک کرد. ناگهان هواپیما از صفحه رادارهای زمینی محو شده و در آب‌های خلیج فارس سقوط کرد. با عدم اطلاع از سرنوشت هواپیما، برج مراقبت فرودگاه بندرعباس، در تماس با دبی، پیگیر سرنوشت پرواز ۶۵۵ شده ولی آن‌ها اظهار بی‌اطلاعی کردند. بلافاصله ستاد تأمین استان هرمزگان وضعیت اضطراری اعلام و فعالیت خود را آغاز کرد. با شناسایی دقیق محل سقوط، بالگردها و شناورها به موقعیت ۲۶ و ۴۲ عرض شمالی و ۵۶ درجه و ۳ دقیقه طول شرقی منتقل شدند.

بلافاصله پس از این واقعه، مقامات آمریکایی اعلام کردند که یک فروند هواپیمای اف-۱۴ جمهوری اسلامی ایران را مورد هدف قرار داده‌اند. پس از روشن شدن نوع هواپیما، آمریکا ادعا کرد که در این مورد مرتکب اشتباه شده‌اند، اما شواهد بعدی این نظر آنان را مردود جلوه داد. مقامات نظامی آمریکا اعلام کردند که هواپیمای ایرباس ایران در خارج از مسیر هوایی پرواز می‌کرده و رزم‌ناو آمریکایی نیز ۷ بار اخطار رادیویی برای هواپیمای ایران مخابره کرده ولی جوابی دریافت نکرد.

گزارش گروه حقیقت‌یاب ایکائو

در جلسهٔ فوق‌العاده شورای ایکائو (سازمان بین‌المللی هواپیمایی کشوری) در روز ۱۴ ژوئیه ۱۹۸۸ (‎۲۳ تیر ۱۳۶۷) تصمیم گرفته شد که یک تیم حقیقت‌یاب برای بررسی عواملی که منجر به نابودی هواپیما شده‌است، تشکیل شود. نمایندگان ایران و آمریکا آمادگی خود را برای همکاری با تیم تحقیق اعلام کردند. در گزارش این کمیته در مورد اتفاقات منجر به سرنگونی آمده‌است:

«هفت دقیقه پس از بلند شدن از فرودگاه بندرعباس، ۱۱ مورد اخطار از سوی کشتی‌های جنگی آمریکا به هواپیمای ایرانی اعلام شد. ۷ مورد توسط ناو وینسنس بر روی فرکانس ۲۴۳ مگاهرتز، یک اخطار توسط ناو سایدز بر روی همین فرکانس و ۳ اخطار دیگر بر روی فرکانس اضطراری ۱۲۱/۵ مگاهرتز به هواپیمای ایرباس داده شد. از این ۱۱ مورد، ۷ مورد بر روی طول موج ۲۴۳ مگاهرتز بود که مخصوص هواپیمای نظامی است و ایرباس تجهیزات لازم برای شنیدن آن‌ها را نداشت (طبق دستور ایران‌ایر همه هواپیماها باید در مدت پرواز در منطقهٔ خلیج فارس بر روی فرکانس ۱۲۱/۵ مگاهرتز به گوش باشند). در این هنگام بحث زیادی میان بخش‌های اطلاعات جنگی سه ناو آمریکایی وینسنس، مونتگمری و سایدز درگرفت. گزارش تیم تخصصی ایکائو مشخص می‌کند که در دقایق آخر حمله به هواپیما، عده‌ای هواپیما را یک هواپیمای مسافری و عده‌ای دیگر یک هواپیمای جنگی مهاجم تلقی نمودند. دو دقیقه بعد کارکنان مرکز گزارشی را مبنی بر اینکه هواپیمای مزبور اف-۱۴ می‌باشد، دریافت کردند. در همین حال کارکنان ناو سایدز فریاد زدند: «هواپیما تجاری است، صبرکنید.» در همین زمان یکی از افسران وینسنس نیز گفته‌است که هواپیما احتمالا تجاری است. در همان حالی که گفتگوهای میان ۳ ناو ادامه داشه ویل راجرز، ناخدای ناو وینسنس تصمیم می‌گیرد که موشک خود را پرتاب کند.[۱۰]

از مسائل دیگری که در این گزارش به آن اشاره نشده بود ارتباط میان مسئولان پروازهای کشوری و واحدهای نظامی است. ضمیمه ۱۱ معاهدهٔ شیکاگو (که هر دو کشور ایران و آمریکا به آن ملحق شده‌اند) به ارتباط مسئولان خدمات ترافیک هوایی و واحدهای نظامی اشاره کرده‌است.

واکنش‌ها

ادعاهای رسمی دولت آمریکا

دولت ایالات متحده آمریکا معتقد است که ناو وینسنس به اشتباه هواپیمای مورد نظر را یک هواپیمای جنگی تشخیص داده و برای دفاع از خود به سوی آن شلیک نمود. فرودگاه بندر عباس در آن هنگام به طور دوگانه برای هواپیماهای نظامی و مسافری مورد استفاده قرار می‌گرفت و هواپیماهای اف-۱۴ تام کت ایرانی این فرودگاه را مرکز عملیاتی خود قرار داده بودند. به همین جهت هر هواپیمایی که از بندرعباس پرواز می‌کرد به طور خودکار هواپیمای دشمن فرض می‌شد مگر آن که خلافش ثابت شود. هیچ سیستم هشدار هوایی نیروی هوایی و یا هواپیمای اکتشافی در منطقه وجود نداشت، بنابراین کشتی برای تصمیم‌گیری تنها به وسایل ارتباطی و درک غریزی خود متکی بود.

نماینده‌ایالات متحده در سازمان بین‌المللی هواپیمائی در جلسه فوق‌العاده شورای ایکائو گفته بود که در روزهای دوم و سوم جولای منطقه خلیج فارس بسیار ناامن بود و کشتی‌های مختلفی از جمله یک کشتی پاکستانی و یک کشتی لیبریایی مورد حمله قرار گرفته بودند. در همان روز یک هواپیمای اف-۱۴ ایران از فرودگاه بندرعباس پرواز کرده بود و قصد حمله به کشتی آمریکایی را داشت. با توجه به اخطارهای مکرری که بی پاسخ مانده بود، فرمانده مزبور برای دفاع از کشتی خود در برابر خطر احتمالی دست به حمله زده بود.[۱۱]

در گزارش نهایی هیئت حقیقت‌یاب پنتاگون به سرپرستی دریادار ویلیام فوگارتی علت وقوع حادثه فشار روانی ناشی از قرار گرفتن در وضعیت جنگی برای نخستین بار اعلام شد و تصدیق شد که هواپیمای ایرباس در خطوط هوایی تجاری بین‌المللی پیش‌بینی شده پرواز می‌کرده و در زمان حادثه در ارتفاع دوازده هزار پایی (بیش از ۳۵۰۰ متر) قرار داشت و از لحظه پرواز به روند صعودی خود ادامه داده بود.[۱۲] دولت آمریکا هیچگاه مسئولیت وقوع حادثه را برعهده نگرفت و غرامت قربانیان حادثه و بازماندگان و دولت ایران را تحت عنوان پرداخت بلاعوض پذیرفته و بر این نکته که ناخدای ناو جنگی چون خود را در معرض خطر می‌دید از خود دفاع نموده‌است، تأکید کرد.

امکان پیش گیری

ناو وینسنس می‌توانست که با ارسال علائم هشدار دهنده بر روی گیرنده‌های خودکار رادیویی فرمانده هواپیما را متوجه این امر کند که با او صحبت می‌شود (نه یک هواپیمای دیگر) البته استفاده از این علائم معمول نیست.[۱۳]

ناخدا دوم کارلسون، فرمانده سابق ناو سایدز در این مورد معتقد است که ایرباس ایرانی علاوه بر علائمی که مبنی بر غیرنظامی بودن خود می‌فرستاده با سرعتی کم در حال اوج گرفتن بود و حتی اگر در چنین شرایطی نیز آن را به عنوان یک جت اف ۱۴ شناسایی می‌کردند باز من تردید دارم که یک هواپیمای اف ۱۴ می‌توانست تهدید سطحی را متوجه ناو وینسنس یا سایدز یا هر شناور دیگری کند. (زیرا هواپیماهای اف ۱۴ ایران مجهز به سلاح‌های هوا به زمین نبودند و اف ۱۴های موجود در پایگاه‌های ششم و نهم شکاری بوشهر و بندرعباس، فقط برای دفاع از نفتکش‌های ایرانی و مقابله با حملات هوایی علیه آن نفکش‌ها به پرواز درآورده می‌شدند و پشتیبانی هوایی از نیروی دریایی بعهده گردان‌های فانتوم اف-۴ بود.) اپراتورهای رادار ناو هواپیمابر فورستال نیز هواپیمای مزبور را به عنوان یک هواپیمای بازرگانی شناسایی کردند. جت‌های جنگنده اف ۱۴ مستقر بر روی ناو فورستال می‌توانستند در صورتی که کاپیتان راجرز درخواست می‌کرد، با شناسایی چشمی هواپیمای ایرانی از فاصله نزدیک از غیرنظامی بودن آن اطمینان حاصل کنند، ولی زمان برای این کار هم سپری شد.

نظرات منابع رسمی و مستقل

کاپیتان دیوید کارلسون، فرماندهٔ ناو سایدز که در زمان حادثه در نزدیکی ناو وینسس قرار داشت، در سال ۲۰۰۵ در مصاحبه‌ای با دیوید فیسک، نابودی هواپیمای ایرانی به درست راجرز را «نقطهٔ اوج پرخاشگریِ وحشتناک کاپیتان راجرز دانست که از ۴ هفتهٔ قبل شروع شده بود». منظور کاپیتان کارلسون، حادثه‌ای بود که در ۲ ژوئن (‎۱۲ خرداد ۱۳۶۷)، تنها ۴ هفته پیش از نابودی پرواز ۶۵۵ اتفاق افتاد. او گفت که در آن حادثه، ناو وینسنس بیش از حد به یک ناوچهٔ ایرانی، که در حال انجام بازرسی «قانونی» از یک کشتی بود نزدیک شد. ناو وینسنس یک بالگرد را به فاصلهٔ ۲ تا ۳ مایلی ناوچهٔ ایرانی فرستاد (در صورتی که براساس قانون، حداقل باید در ۴ مایلی ناو ایرانی قرار می‌گرفت.) و سپس بر چند قایق تندروی کوچک ایرانی آتش گشود. کاپیتان کارلسون در این باره گفت: «چرا کاپیتان راجرز بر قایق‌ها آتش گشود؟ او کار هوشمندانه‌ای انجام نداد.» کاپیتان کارلسون دربارهٔ نیروهای ایرانی درگیر در حاثهٔ ۲ ژوئن گفت: «آن‌ها بسیار حرفه‌ای عمل می‌کردند و تهدید آمیز نبودند».[۱۴] او همچنین اضافه کرد: «سیگنال‌های نیروهای نظامی ایران کاملاً واضح بود و جایی را برای اشتباه باقی نمی‌گذاشت». وقتی راجرز اعلام می‌کند که می‌خواهد هواپیمای ایرانی را سرنگون کند کارلسون دوباره مونیتورهای ناوش را بررسی می‌کند و به خدمه‌اش می‌گوید: «این هواپیما که داره اوج می‌گیره؛ ارتفاعش هم که ۷،۰۰۰ فوته! معلوم هست راجرز داره چه غلطی می‌کنه؟». اما با این وجود کارلسون با خود می‌گوید که شاید راجرز اطلاعات بیشتری داشته باشد، بی‌خبر از این که راجرز به اشتباه فکر کرد که هواپیما در حال شیرجه‌زدن بود.

دریادار بازنشسته یوچین لاروک از مرکز اطلاعات دفاعی نیز با اظهار نظری مشابه می‌گوید:

ناو وینسنس اصولاً نمی‌بایست برای عملیات به خلیج فارس اعزام می‌شد. ما در حال جنگ با ایران نبودیم و هیچ اعلان جنگی میان دو کشور وجود نداشت. هواپیمای ایرانی در یک محدوده هوافضای بین‌المللی بر فراز آب‌های بین‌المللی بود و آمریکا حق نداشت آن را برای هر هواپیمای مشکوک یا غیرمشکوک منطقه جنگی اعلام کند، زیرا رسماً با ایران در حال جنگ نبود. دلیلی هم وجود نداشت که ایرباس ایرانی به پیام‌های هشدار ما پاسخ دهد.

دریادار بازنشسته، یوجین کارول پیرامون عواملی که موجب تصمیم‌گیری اشتباه و سرنگون‌سازی ایرباس ایرانی شد، معتقد است که حادثه هدف قرار گرفتن ناو یواس‌اس استارک به وسیله یک جت جنگنده عراقی چند ماه پیش از آن، و عدم اتخاذ تدابیر دفاعی کافی و به موقع از سوی خدمه‌استارک به تصور آنکه خلبان عراقی آنها را هدف قرار نخواهد داد، نوعی فشار عصبی را برای خدمه وینسنس به وجود آورده بود.

ذهنیت ناخدای کشتی این بوده که با تهدیدی روبه‌رو است و قبل از دیر شدن می‌بایست درباره اقدامی مقتضی تصمیم گیرد. کاسپار واینبرگر، وزیر دفاع وقت ایالات متحده نیز با ابراز نظری مشابه می‌گوید:

کمبود وقت از لحظه‌ای که هواپیما به عنوان هدفی تهدید کننده شناسایی شد تا زمانی که خدمه باید تصمیم به شلیک یا عدم شلیک به آن را می‌گرفتند، موجب شتابزدگی در اخذ تصمیم شد.

دریادار کارول در ادامه سخنان خود تاکید می‌کند که کاپیتان راجرز هرگز ایرباس ایرانی را ندیده بود، او تنها علائم الکترونیکی و اطلاعات نقل قول شده به وسیله خدمه‌اش را برای تصمیم‌گیری نهایی در اختیار داشت که روشن است اطلاعاتی اشتباه و نادرست بود. در مقابل کاپیتان کارلسون، ضمن آنکه تائید می‌کند، راجرز بر پایه اطلاعاتی که در اختیارش گذاشته شده بود تصمیم به سرنگون سازی ایرباس ایرانی گرفت، این سؤال را مطرح می‌کند که چرا اطلاعات مذکور اینچنین و تا این حد اشتباه بوده‌است.

جان مک‌کین، سناتور جمهوری‌خواه از ایالت آریزونا و خلبان سابق نیروی دریایی و اسیر جنگی سابق در ویتنام که عضو کمیسیون تحقیق پیرامون حادثه سرنگون سازی ایرباس ایرانی نیز بود، عقیده دارد:

ترکیب تکنولوژی پیشرفته و خطای انسانی تصمیم گیرندگان کم‌تجربه، خطرناکترین سناریو ممکن را به وجود می‌آورد. زیرا بدون در اختیار داشتن توانایی «سیستم اجیس» که ناو وینسنس دارای آن بود، مسلماً با عواقبی که دچار آن شد، مواجه نمی‌شد.

کاپیتان کارلسون با تائید این نظر تاکید می‌کند، وقتی که به‌اندازه کافی روی کیفیت آموزش و تمرین شرایط خاص، نظیر آنچه در ۳ ژوییهٔ ۱۹۸۸ رخ داد، تاکید نداشته باشیم و آدم‌های آموزش ندیده را مسئول کار با سیستم‌های بسیار پیچیده و مرگبار سازیم، شرایط بسیار خطرناکی پدید می‌آید.

لس آسپین نماینده دمکرات ایالت ویسکانسین و رییس کمیته نیروهای مسلح کنگره‌ایالات متحده آمریکا در نوامبر ۱۹۸۸ براساس اطلاعات ذخیره شده بر روی ناو جنگی مستقر در خلیج فارس در مصاحبه‌ای با روزنامه نیویورک تایمز می‌گوید:

هیچکدام از ۹ مونیتور کشتی، هواپیمایی را در حالت حمله نشان نمی‌دهند. در هیچکدام از نوارها اثری از سیگنال مود ۲، مورد استفاده هواپیماهای نظامی و غیرنظامی، وجود ندارد. همه دستگاه‌ها در حال نشان دادن یک فروند هواپیمای ایرباس در حال اوج گیری هستند.[۱۵]

دیوید ایونز، مفسر نظامی شیکاگو تریبیون نیز معتقد است که سیستم شناسایی و هدایت آتش ناو وینسنس، در آن روز سوم ژوییه، روی کنترل خودکار نبود و خطای انسانی و قضاوت نادرست موجب سرنگونی ایرباس ایرانی شده و چنانچه کنترل در حالت اتوماتیک بود، دلیلی برای اشتباه در شناسایی هواپیما وجود نداشت و این فاجعه انسانی رخ نمی‌داد. به عقیده ایونز، برگزاری یک دادگاه نظامی برای ناخدا راجرز و عملکرد او در حادثه سرنگون کردن یک جت مسافربری با ۲۹۰ سرنشین بی گناه امری عادلانه محسوب می‌شد، ولی ایالات متحده در مقابل دیدگان ایرانیان، در پایان خدمت راجرز به وی مدال اعطا کرد و هیچکدام از خدمه وینسنس تحت پیگرد قانونی قرار نگرفتند.

بعد از حادثه

  • هیچ‌کدام از خدمه جنگی ناو وینسنس تحت پیگیرد قرار نگرفتند و حتی فرمانده ناو نیز در پایان خدمت خود مدال گرفت.[۱۶]

  • دولت آمریکا مبلغ ۵۵ میلیون دلار به خانواده‌های قربانیان و نیز مبلغ ۴۰ میلیون دلار برای غرامت ناشی از سقوط هواپیمای مسافربری پرداخت. این مبالغ به طور بلاعوض و بدون قبول مسئولیت حادثه پرداخته شد.[۱۷]

تجلیل از خدمه ناو وینسنس

تمام سربازان ناو جنگی وینسنس پس از این حادثه، به‌خاطر تکمیل سفر خود به یک منطقهٔ جنگی مدال مبارزه دریافت کردند. مدال نیروی دریایی آمریکا اغلب به کارهای قهرمانی و یا خدمات شایسته داده می‌شود. براساس گفته‌های شبکهٔ هیستوری، مدال مبارزه به کسانی داده می‌شد که می‌توانستند با «سرعت و دقت آتش بگشایند».[۱۸] با این وجود، روزنامهٔ واشینگتن پست در مقاله‌ای در سال ۱۹۹۰ نوشت که مدالی که به خدمهٔ ناو وینسنس داده شد به خاطر سفرهایشان از سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۸ و همچنین برخوردهای آن‌ها با قایق‌های تندروی جنگی ایرانی بود.

در سال ۱۹۹۰ ویل راجرز مدال لژیون لیاقت را از دستان جورج هربرت واکر بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا، به‌خاطر «رفتار بسیار شایسته و انجام خدمات برجسته بین تاریخ آوریل ۱۹۸۷ تا مه ۱۹۸۹ به عنوان افسر فرماندهٔ ناو وینسنس دریافت می‌کند». راجرز در حالی مدال لیاقت را دریافت می‌کرد که در مراسم تجلیلش هیچ اشاره‌ای به سرنگون کردن پرواز ۶۵۵ ایران ایر نشد.[۱۹] مدال لژیون لیاقت اغلب به افسران عالی‌رتبه‌ای داده می‌شود که بتوانند مأموریت‌هایشان (به ویژه مأموریت‌های دشوار) را با موفقیت بگذرانند و/یا از آخرین سفرشان پیش از بازنشستگی بازگردند.

قطعنامه شورای امنیت

جمهوری اسلامی ایران در روز ۱۴ تیر ۱۳۶۷ طی نامه‌ای به رئیس شورای امنیت خواستار تشکیل جلسه فوری شورا برای رسیدگی به موضوع شد. ۲۵ تیر ۱۳۶۷ مطابق با ۱۶ ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی شورا تشکیل جلسه داد. از سوی جمهوری اسلامی ایران ولایتی وزیر امور خارجه وقت ایران و از جانب امریکا جرج بوش معاون وقت رئیس جمهوری در جلسه حضور داشتند. قطعنامه ۶۱۶ شورای امنیت پس ازاستماع سخنان دکتر ولایتی و جرج بوش درجلسه شماره ۳۸۳۱ خود در تاریخ ۳۰ ژوئیه ۱۹۸۸ (۲۹/۴/۱۳۶۷) طرح قطعنامه‌ای پیشنهادی را تصویب کرد.

متن قطعنامه به شرح زیر است: «شورای امنیت، با بررسی نامه مورخه ۵ ژوئیه ۱۹۸۸ جانشین نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران خطاب به رئیس شورای امنیت و با استماع بیانات نماینده جمهوری اسلامی ایران و سخنان نماینده‌ایالات متحده آمریکا با ابراز تاسف عمیق از این که یک هواپیمای غیرنظامی ایران ایر در پرواز برنامه ریزی شده بین‌المللی ۶۵۵، در پرواز بر فراز تنگه هرمز به وسیله موشک شلیک شده از ناو جنگی ایالات متحده آمریکا (وینسنس) منهدم گردیده‌است بر ضرورت تبیین حقایق سانحه با بازرسی بی‌طرفانه در منطقه خلیج [فارس] تأکید داشته و اظهارات خود را به شرح زیر اعلام نمود: ۱- تأسف عمیق خود را از ساقط کردن هواپیمای غیرنظامی ایران به وسیله موشکی که از یک ناو جنگی آمریکا شلیک شده و تسلیت عمیق خود را به خاطر از دست رفتن غم‌انگیز جان انسانهای بی‌گناه ابراز می‌دارد. ۲- همدردی صمیمانه خود را به خانواده‌های قربانیان سانحه غم‌انگیز و دولت‌ها و کشورهای آنان اعلام می‌دارد. ۳- از تصمیم سازمان بین‌المللی هواپیمایی کشوری در پاسخ به درخواست جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ایجاد گروه تحقیق برای بررسی تمام حقایق موجود همچنین از اعلام ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران مبنی بر تصمیمشان برای همکاری با بررسی سازمان هواپیمایی کشوری استقبال می‌کند. ۴- از تمامی اعضای کنوانسیون ۱۹۴۴ شیکاگو، درخواست می‌کند که در همه شرایط، مقررات و رویه‌های سلامت هوانوردی کشوری به ویژه ضمائم آن کنوانسیون به منظور جلوگیری از چنین پیشامدهایی را دقیقاً مراعات نمایند. ۵- لزوم اجرای فوری و کامل قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت، شورا را به عنوان تنها مبنای حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پایدار، منازعه میان ایران و عراق ابراز و پشتیبانی خود را از دبیر کل برای اجرای این قطعنامه اعلام و خود را ملزم به همکاری با دبیر کل برای تسریع در اجرای طرح اجرایی او می‌نماید.» جمهوری اسلامی ایران علاوه بر شورای امنیت و شورای ایکائو، شکایت خود را در دیوان بین المللی دادگستری لاهه نیز مطرح کرد.[۲۰]

آمار مسافران پرواز

براساس مدارکی که ایران به دیوان بین‌المللی دادگستری تحویل داد، پرواز ۶۵۵ ایران‌ایر دارای ۲۷۴ مسافر و ۱۶ خدمه بود که در مجموع به ۲۹۰ سرنشین می‌رسد.[۲۱] ۶۶ نفر از ۲۹۰ سرنشین این هواپیما کودک بودند.

ملیت

مسافر

خدمه

مجموع

Flag of Iran.svg ایران

۲۳۸

۱۶

۲۵۴

Flag of the United Arab Emirates.svg امارات متحده عربی

۱۳

۰

۱۳

Flag of India.svg هند

۱۰

۰

۱۰

Flag of Pakistan.svg پاکستان

۶

۰

۶

Flag of SFR Yugoslavia.svg یوگوسلاوی

۶

۰

۶

Flag of Italy.svg ایتالیا

۱

۰

۱

مجموع

۲۷۴

۱۶

۲۹۰

محمدرضا چمنی مجرد
۱۲تیر

بسم الله الرحمن الرحیم

12تیرماه برای ملت ایران روز حزن و عزا و ماتم است روزی است که خلیج فارس آغشته به خون290 انسان بی گناه اعم از هزاران زن و مرد و کودک بی گناه شد در این مطلب ضمن محکوم کردن این اقدام وقیحانه ی آمریکا اعلام می نمایم که واقعه ی انهدام هواپیمای مسافران ایرانی روی آبهای خلیج فارس مهر تاییدی بر خیانت های آمریکا علیه ملت آزاده ی ایران است این جنایت آمریکا نشان داد که آمریکایی که مدعی حقوق بشر است از کشتار انسان های بی گناه واهمه ای ندارد در پایان به همه ی خانواده های مصیبت زده و داغدار این فاجعه تسلیت و تعزیت عرض  می نمایم و به آمریکا گوشزد می کنیم که باید غرامت این اعمال وحشیانه ی خود را بپردازد.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۹تیر

یادداشت اختصاصی نماینده زن مجلس عراق از فراکسیون شهروند و از اعضای مجلس اعلای اسلامی عراق برای خبرآنلاین، خطاب به محمدمرسی رئیس جمهوری مصر

لیلی الخفاجی*
بعد از شگفتی و وحشتی که در پی جنایت اعمال شده علیه شیخ حسن شحاته و شماری از یاران طریقت او بر جامعه انسانی مستولی شد، کسی نمی توانست باور کند که خطابه های طایفه ای و اندیشه های تکفیری که به سرعت در نهادهای بین المللی عربی به ویژه در ازهر شریف رسوخ کرده است، این گونه بتواند ظرف یک شب و روز چنین بازتابی داشته باشد و آن جنایت هولناک را رقم بزند. آن هم در مصری که همه آن را به کشور دیالوگ ها و روشنفکری جهان عرب می شناسند. در چنین کشوری جنایتی رخ می دهد که مطابق با هیچ عرف انسانی و هیچ کدام از شناخت های اخلاقی و اسلامی نیست.

آن چه رخ داد فقط صرفا یک اتفاق جنایی نبود که بازتاب آن منزجر کننده باشد بلکه خطر اصلی این است که نهادهای حکومتی و نظارتی در برابر مرتکبین چنین جنایت هایی سکوت اختیار کرده اند، نه تنها پلیس برای جلوگیری از ارتکاب این جنایت دخالت نکرد بلکه دولت وابسته به حزب حاکم که پرزیدنت مرسی آن را نمایندگی می کند نیز هیچ گونه هشدار و حذری نسبت به آن نداد.

این سکوت و بی تفاوتی را در واکنش سازمان دیده بان حقوق بشر به روشنی می بینیم که اخوان المسلمین را مسئول قتل شحاته دانست و آن را متهم کرد که بذر نفرت را در کشور می پاشد. به گونه ای که جو استورک، مدیر اداره خاورمیانه دیده بان حقوق بشر گفت: «قتل طایفه ای وحشیانه خارج از چارچوب قانونی که در حق چهار شیعی مصری شد بازتاب خطابه های تنفرآمیزی است که علیه اقلیتی دینی انجام می شود و جماعت اخوان المسلمین چشمان خود را در برابر آن بسته و حتی از این فراتر احیانا در آن مشارکت هم داشته است.»

وی همچنین افزود: «حادثه وحشتناکی که در زاویه ابو مسلم رخ داد نشان می دهد که شیعیان حتی نمی توانند در جلسات خاص خودشان در منازلشان برای گرفتن جشنی کوچک گرد هم آیند و این مساله ترس را از برخوردهای خونین با اقلیت های دینی در مصر افزایش می دهد.»

در میان این جنایت شوک آور و در برابر مواضع حیرت آوری که در قبال آن اتخاذ شد، و در برابر این ظلمتی که به روح و روان آقایان اخوان المسلمین مستولی شده بدون اراده به یاد مواضع آیت الله العظمی سید محسن حکیم، مرجع بزرگ عالم تشیع و نامه ای که به جمال عبدالناصر فرستاد و در آن خواستار توقف اعدام سید قطب شد، می افتیم. همان مواضع روشنگرانه ای که تا همین الآن اخوان المسلمین برای دفاع از خود از آن یاد می کنند و دائما به حمایت آیت الله حکیم از خود تاکید می کنند.

مواضع حکیمانه مرجعیت شیعه فقط به این جا ختم نمی شد، سید محسن عبد الحمید، موسس حزب اسلامی عراق می گوید ما بر اساس فتوایی از سوی سید محسن حکیم که وقتی نزد او رفتیم و از او مشورت گرفتیم که به ما اجازه تشکیل این حزب را داد، اقدام به تاسیس آن کردیم.

این مواضع فراتر از مذاهب است و از قاره ها، از مرزهای کشورها، عبور کرده، مواضعی است جهانی که مرجعیت ما همواره در افق آن تحرک داشته است، مواضعی صریح و روشن که فراگیر است و فراتر از مذاهب و مرزها است.

مواضع مرجعیت در قبال ملت کرد نیز نمونه ای دیگر از مواضع فرافرقه ای و طایفه ای مرجعیت است. هنگامی که نیروهای نظامی به سمت شمال عراق به حرکت در آمدند تا گوری دسته جمعی علیه آنها ایجاد کنند، مرجعیت مواضعی روشن و صریح اتخاذ کرد و این حرکت را محکوم کرد. مواضع آیت الله العظمی حکیم بود که باعث شد این جنگ طایفه ای پرهزینه متوقف شود و ارتش سلاح خود را زمین بگذارد برای این که اکثریت سربازان ارتش وقت مقلد آیت الله العظمی حکیم بودند، با این فتوای روشن و مشهور جان و مال کردها حفظ شد و این موضعی است که شامل همه نژادها و طایفه ها می شود.

وقتی توصیه می کنند که آن جنایت وحشتناک علیه شیخ شحاته در سایه سکوت مطلق دیگران صورت بگیرد، نشان می دهد که حزب اسلامی در مصر خود به نوعی در این جنایت دست دارد و تحریک به انجام آن کرده است، آیا در آن موقع اگر ما موضعی مشابه موضع آنها اتخاذ کنیم آن گاه کسی می تواند ما را ملامت کند؟

 *خانم لیلی الخفاجی، نماینده مجلس عراق از فراکسیون شهروند و از اعضای مجلس اعلای اسلامی عراق است که این یادداشت را به طور اختصاصی برای خبرگزاری خبرآنلاین نگاشته است.

منبع:خبرآنلاین

محمدرضا چمنی مجرد
۰۹تیر

یک کارشناس مسائل خاورمیانه با اظهار اینکه محمد مرسی با تحریک عربستان و قطر به طایفه گرایی در این کشور دامن می زند، گفت: دامن زدن به طایفه گرایی در مصر در حالی توسط دولت مصر انجام می گیرد که عرف حاکم بر مصر مخالف این تحرکات است.

«محمد العریفی» که طرفدار اخوان المسلمین و هر گروه ضد مقاومت است، در صفحه شخصی خود، مصری ها را به خویشتن داری و پناه بردن به خدا فراخواند و نوشت: خدایا تمام کسانی که می خواهند در مصر شر به پا کنند بکش و نابود کن. 

محمدرضا چمنی مجرد
۰۹تیر

دبیرکل مجمع بیداری اسلامی در پیامی ضمن تسلیت به مناسبت شهادت شیخ حسن شحاطه تاکید کرد: دولت مصر با محاکمه سریع و عادلانه عوامل دخیل در این جنایت تمهیدات لازم را در جلوگیری از تکرار اینگونه جنایات بکار گیرد. 

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ علی اکبر ولایتی دبیرکل مجمع بیداری اسلامی با صدور پیامی به شهادت رساندن شیخ محمد حسن شحاته و تعدادی از مسلمانان را تسلیت گفت.

متن کامل این پیام به شرح زیر‌است:

وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَن یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ. الَّذی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ شَهیدٌ9إِنَّ الَّذینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَریقِ (البروج آیه 10 - 8)

با کمال تاسف و تاثر بار دیگر شاهد کشتار بی‌رحمانه و غیر انسانی شیعیان در گوشه‌ای از جهان هستیم. خبر حمله تجاوزکارانه عده‌ای از مسلمان نمایان تکفیری به شیعیان مصر و به شهادت رساندن آقای دکتر شیخ محمدحسن شحاته و جمعی از پیروان ولایت بار دیگر جهان اسلام را در غمی دوباره فرو برد، این اقدام ضد بشری حادثه تلخ و دردناکی است که مایه تاثر و ناراحتی است و قلب هر انسانی را به درد می آورد.

این درگیری و کشتار میان پیروان یک دین در این سرزمین که ناشی از تحریم طائفه‌ای کینه‌توزانه خوارج تکفیری می باشد، بسیار باعث تاسف شده است. بدون تردید سلفی‌ها و وهابی‌ها چیزی جز ابزار مستکبرین برای نابودی اسلام و خدشه دار کردن نام اسلام نیستند؛ اگر چه آنان ادعای پیوستگی با اسلام و نمایندگی سلف صالح مسلمانان را دارند، اما هر انسان آگاهی با اندکی تامل متوجه دروغ بودن ادعای آنها و همچنین خطر عظیم‌شان نسبت به اسلام و مسلمانان می‌شود همانا اسلام از شیوه عملکرد تکفیری آن مبرا است.

ملت مصر در همزیستی مسالمت آمیز میان ادیان متعدد و مذاهب مختلف همیشه الگوی سایرین بوده است. سرزمین مصر سرزمینی است که مردمانی را با انواع مذاهب اسلام و یهود و مسیحیت در خود جای داده است، سرزمینی است که (دار التقریب بین المذاهب) در آن جا تاسیس شده است. سرزمینی است که کلیساها همانند مساجد در آن ساخته شده و فعال می‌باشند، سرزمینی است که از رایحه محبت به محمد و آل محمد (علیهم السلام) مالامال است و همه فرزندان آن در نهایت مودت و محبت با یکدیگر زندگی می‌کنند همه اینها مصر را نه تنها در قدرت بر همزیستی میان پیروان یک مذهب که میان پیروان ادیات مختلف به الگو بدل کرده است.

بی‌تردید این گونه اقدامات خصمانه که در راستای پروژه اسلام ستیزی و ایجاد شکاف و اختلاف میان فرق و مذاهب دینی، هر از چند گاهی توسط استکبار جهانی به سرکردگی آمریکای جهانخوار و صهیونیسم بین‌الملل طراحی و اجرا می‌شود، گواه آشکاری بر ترس و واهمه بیش از پیش دشمنان از اتحاد و همدلی مسلمانان و گسترش موج بیداری اسلامی در منطقه و جهان بوده و دستاوردی جز برانگیخته شدن شلعه‌های خشم و انزجار مسلمانان سراسر جهان علیه دشمنان دین و مقدسات اسلامی را نخواهد داشت.

این مسئله نیازمند آن است که برادران و فرزندان مصری ما به این تهدید بزرگ که روابط به هم پیوسته و پیکره اجتماعی آنان را هدف گرفته است توجه بیشتری کنند. اکنون زمان آن فرا رسیده است که مشت آهنین طرد و تحریم تکفیریان بر چهره آنان کوبیده شود تا ملت مصر مانند گذشته نمونه‌ای برجسته از همزیستی و نوع دوستی برای سایر جوامع و ملت‌ها باشد.

مجمع جهانی بیداری اسلامی ضمن محکومت شدید این جنایت هولناک که با هیچ معیار و ملاک اسلامی و انسانی سازگار نیست به جد از دولت مصر می‌خواهد که ضمن محاکمه سریع و عادلانه عوامل دخیل در این جنایت و ضمن حمایت از پیروان اهل بیت (علیهم‌السلام)‌در مصر همانند دیگر شهروندان مصری، تمهیدات لازم را در جلوگیری از تکرار اینگونه جنایات ضد بشری بکار گیرد.

دکتر علی اکبر ولایتی

دبیر کل مجمع جهانی بیداری اسلامی

محمدرضا چمنی مجرد
۰۸تیر

بسم الله الرحمن الرحیم

در پی حملات مکرر به شیعیان و کشتار وقیحانه ی شیعیان جهان در اغلب کشور های دنیا از جمله : سوریه ، مصر ، عربستان سعودی ، عراق ، پاکستان ، افغانستان ، بحرین و یمن و.... که این اعمال خصمانه و ظالمانه دل هر انسان با وجدانی را به درد آورده است اعلام می نماییم چه شیعه و چه سنی در این شرایط باید آگاه باشند دشمنان اسلام برای دخول خود راهی جز تفرقه را  نمی بییند و  به تفرقه متوسل می شوند آنان نمی توانند بین شیعه و سنی تفرقه بیندازند در ضمن آن دسته از افرادی که جنگ در این کشور ها را جنگ بین شیعه و سنی تلقی می کنند افرادی کذاب بیش نیستند شیعه و سنی از دیرباز تا کنون متحّد بوده اند و افرادی که تندروی می کنند و می خواهند این وحدت را از بین ببرند آتش دشمن را شعله ور تر می سازند که ایشان از زیانکارانند در پایان از همه ی مسلمانان جهان به ویژه علمای جهان اسلام اعم از شیعه و سنی تشکر وقدردانی می نماییم بحمدالله علمای اهل تسنن  با این وقایع هوشمندانه برخورد می کنند که این موضوع آتشی در دل دشمنان اسلام افکنده است این تروریست ها با اسلام مشکل دارند و نفوذشان به اسلام محال است از همه ی مسلمانان تقاضا داریم که به درگاه حضرت حق متوسل شده و برای هم نوعان خود در جاجای جهان اسلام دعا کنند برای مسلمانان میانمار که از شدت گرسنگی روز به روز ضعیف تر می شوند شیعیان سوریه و مصر که امنیت ندارند و از این که برای خرید مایحتاج خود از خانه خارج شوند می هراسند در پایان از مردم کشور هایی که به این تروریستان تکفیری کمک می کنند درخواست تظاهرات می نماییم حتی کشور هایی که اجازه ی ورود و خروج این محموله ها را به قطر و عربستان می دهند خائن هستند از مواضع بجای روسیه تشکر وقدردانی می نماییم و برای تعجیل در فرج امام زمانمان (عج) دست به دعا برمی داریم که گشایش ما در فرج امام زمان (عج) است.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۸تیر

ابوالحسن غفاری ، (۱۲۲۹ ه.ق. کاشان - ۱۲۸۳ ه.ق. تهران) (حدود ۱۸۱۳-۱۸۶۶ میلادی)، معروف به صنیع‌الملک از نقاشان ایرانی است. وی فرزند میرزا محمد غفاری و از خانواده قاضی عبدالمطلب غفاری کاشانی و عموی محمد غفاری (کمال‌الملک) می‌باشد.

پس از فراگرفتن فن نقاشی در ایران، در اواسط سلطنت محمد شاه قاجار و در سال ۱۲۵۶ ه.ق.، به تشویق و مساعدت حسین علی خان نظام‌الدوله مشیرالملک به ایتالیا سفر کرد و چند سال در موزه‌های فلورانس و رم مشغول نقاشی بود. وی پس از درگذشت استاد محمدابراهیم نقاشی‌باشی در سال اول ۱۲۶۷ نقاش‌باشی لقب گرفت در سال ۱۲۷۷ به دلیل کوشش‌هایی که در روزنامه دولت علیه ایران نمود، صنیع‌الملک لقب یافت.

وی بزرگ‌ترین نقاش دوره قاجاریه است که در محافل آن زمان، او را رافائل ایران نام نهاده بودند. یکی از آثار وی که از روی یکی از تابلوهای رافائل کشیده شده، در موزه واتیکان موجود است . این تابلو متعلق به میرزا علی اصغر خان اتابک امین‌السلطان صدراعظم بود که در تالار پارک وی نصب گردیده بود . در جنگی که بین دولتیان و ستارخان در گرفت، تابلوی مزبور مورد اصابت گلوله قرار گرفت و سوراخ شد؛ ولی تابلو توسط میرزا علی اکبر خان کاشانی مزین‌الدوله تعمیر شد و تا این اواخر در مدرسه کمال‌الملک به دیوار آویخته بود. نام این تابلو رافائل مادونای فرلین یو است . چگونگی وجود آن در واتیکان معلوم نیست. او در سال ۱۲۷۳ ه.ق. صورت‌های تالار نظامیه را به اتمام رساند که دارای ۸۴ تصویر از رجال دربار قاجاریه است و صف سلام ناصرالدین شاه را نشان می‌دهد.

وی بنیان‌گذار اولین مدرسه نقاشی در ایران است و در روزنامه‌اش ، «دولت علّیه ایران» که اول نامش «وقایع اتفاقیه» بود، برای قبول شاگردان اعلان کرده است.

ابوالحسن غفاری در سال ۱۲۸۳ ه.ق. سکته کرد و درگذشت.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۸تیر

آیت الله ملا حبیب الله شریف کاشانی (زاده:۱۲۶۲ کاشان، درگذشته:۱۳۳۸ کاشان) از علما و مجتهدان معاصر شیعه بود.

پدرش علی مدد ساوجی نیز از علمای شیعه بود. در سن ۸ یا ۹ سالگی پدرش در ساوه درگذشت و او در کاشان تحت سرپرستی یکی از شاگردان پدر با نام سید حسین کاشانی قرار گرفت.

از همان کودکی آثار نبوغ در او مشهود بود و در سن ۱۸ سالگی به درجه اجتهاد رسید. علاوه بر فقه در زمینه‌های کلام، صرف و نحو، ادبیات، تاریخ، ریاضیات، حدیث، رجال، علوم غریبه، عرفان، تفسیر و اخلاق تبحر داشت. او دارای تألیفات فراوانی بالغ بر ۱۵۷ اثر است. کتاب فقهی «منتقدالمنافع فی شرح مختصرالنافع» و همچنین کتاب «ریاض الحکایات» از آثار اوست.

از نکات برجسته زندگی وی زهد و ساده زیستی و بی اعتنایی به دنیا و همت بلنداواست.[۱] او در تاریخ مشروطه کاشان نقش چشمگیری داشته‌است.[۲]

محمدرضا چمنی مجرد
۰۸تیر

سید احمد خاوری کاشانی ملقب به فخرالواعظین و لسان‌الاسلام شاعر و سخنور آزادی‌خواه و ملای مشروطه‌خواه بود. او از اعضای انجمن سری آزادی‌خواهان، از فعالان ضد دیکتاتوری در دوران استبداد صغیر و از روزنامه‌نگاران و دولتمردان عصر مشروطه بود.

زندگی شخصی

پدر خاوری «سید هاشم واعظ» از سادات حسینی کاشانی و مادرش حاصل وصلت میرمعصوم کوزه‌کنانی شاعر به‌نام قرن سیزدهم و برادرزاده ملک‌الشعرای صبا بود.

او در مقدمه «کتاب محمود» گزارش دوران جوانی خویش را این‌چنین نگاشته‌است:

در هیجده سالگی پا به منبر گذاشته و به ذکر اخبار و مراثی پرداختم و در نوزده سالگی به مساعدت پدر بار تأهل به دوش گرفتم. پس از ارتحال پدر به سبب گرفتاری به عیال و اولاد و احتیاج به امر معاش، به‌کلی مشغول امر منبر گشتم و کم‌کم به ممارثت در این فن کمالی به سزا یافتم، ممدوح بزرگان و محسود همگنان شدم، رطب و یابسم را وحی منزل دانستند، آب دستم را برای شفا و ثورم را به دفع ابتلا خوردند، خواب‌ها در بزرگواریم دیدند، کرامت‌ها برایم ذکر کردند. ولی با همهٔ ترقی پیوسته طبعم مایل به کسب ادبیات و سیر در تواریخ و دواوین شعرا بود.»[۱]

خاوری در ۱۳۱۶ قمری به تهران رفته و از جانب مظفرالدین شاه به «فخرالواعظین» و «لسان‌الاسلام» ملقب می‌شود. او در مورد وضعیت کشور در آن دوران می‌نویسد:

مملکت را چون خانه‌ای دیدم که جمعی در اطرافش با بیل و کلنگ بنیانش را خراب کنند و دسته‌ای دیگر از دزدان مشغول بردن ثروت این خانه باشند، و سکنه آن بعضی در خواب راحت و جمعی به عیش و نوش مشغول. و دسته‌ای با هم گرم زدوخورد باشند، و خدای خانه گاهی برای خفتگان ذکر خواب بخواند و گاهی با عیاشان همدست شود و زمانی دزدان را مدد کند و وقتی نزاع کنندگان را تحسین و مخربین را آفرین گوید.»

خاوری مدتی بعد به کاشان بازگشته و در اوج مبارزات مشروطه خواهان دوباره به تهران بر می‌گردد. عضویت در انجمن سری آزادی‌خواهان و همکاری با روزنامه مجلس مهمترین فعالیتهای او در این دوران است. او پس از افشای اعضای انجمن سری به کاشان تبعید می‌شود.

خاوری در دوران تبعید خانگی به همراه فخرالدین نراقی یک راهپیمائی مردمی از کاشان به قم را در حمایت از مهاجرت روحانیون مشروطه خواه (طباطبایی، بهبهانی و...) رهبری می‌کند که با پادرمیانی عضدالملک و بازگشت روحانیون به تهران آنان نیز به کاشان مراجعت می‌کنند.

او در دوران مشروطه صغیر وارد انجمن فاطمیه شده، در جشن افتتاح مجلس شورای ملی و درگیری‌های میدان توپخانه حضوری فعال داشته و در اول محرم ۱۳۲۷ قمری به کاشان باز می‌گردد... و «در راه به چند نفر از [لر|الوار] بر خورده، به جرم مشروطه خواهی قصد قتلم کردند، خداوند نجاتم داد».

با انتصاب میرزا باقرخان مکرم‌الدوله به حکومت کاشان او و دیگر آزادی‌خواهان از یک پشتیبان نیرومند برخوردار می‌شوند و حتی در هنگامه جنگ آذربایجان و آشوب اصفهان و قیام سرداران بختیاری و بلوای تهرانیان، وقتی قشون حکومت که در مسیر اصفهان به تهران در کاشان اتراق کرده بود:

مستبدین وقت را غنیمت شمرده، اعدام و افنای قاطبه احرار را عازم گشتند، هر ساعت رنگی تازه ریختند، و هر دم گربه‌ای از نو رقصاندند. افواج دولت را به قتل احرار تحریص و ترغیب نمودند، به‌ویژه آن بنده که برای کشتنم نیرنگ‌ها و حیله‌ها برانگیختند. با این همه دشمن آن حاکم عادل چنان از احرار حراست کرد که گرد به دامان هیچ یک ننشست و ذره‌ای از شرف کسی کم نشد.

تا چندی بعد که «نور کوکب مشروطه از مشرق ایران طالع و ظلمت استبداد از ساحت مملکت زائل گشت و مفتخواران ذلیل و خوار شدند».

اما پس از آن نیز با تصرف کاشان توسط نایب حسین و اشرار هوادار او خاوری ناگزیر از گریز به تهران می‌شود[۲] (چند روز بعد قوای بختیاری شهر را آزاد می‌کنند) و او فعالیت روزنامه‌نگاری و کمک به دولت مشروطه را در پایتخت پی می‌گیرد.

ترور اتابک و مزار عباس آقا تبریزی

برگزاری مراسم باشکوه چهلمین سالروز قتل علی اصغر اتابک صدراعظم قاجار بر مزار عباس‌آقا تبریزی قاتل او با پوشش خبری گسترده‌ای از ناحیه رسانه‌های مستقل روبه‌رو گشت[۳][۴].

از جمله روزنامه حبل‌المتین هفتگی چاپ کلکته یک ویژه‌نامه هشت صفحه‌ای را به این مراسم اختصاص داد و نوشت:«عده جمعیت به یک‌صد هزار نفر تخمین زده شد. تمام انجمن‌ها و عموم شاگردان مدارس دسته دسته می‌آمدند، چادرها بر پا کرده چای و قهوه و سایر لوازم از همت وطن پرستان سبیل بود. دسته‌های سینه‌زن به ابیات جانگداز مترنم و رطب‌اللسان بودند.»[۵][۶] قصیده فخرالواعظین نیز که در این مراسم خوانده شد با استقبال زیادی همراه شد[۷]:

گفت تاریخ عزایش را به زاری خاوری

کرد از شش لول احیا عالمی را آدمی

نظام وفا نیز غزل زیبایی را از خاوری نقل می‌کند که به این موضوع اشاره دارد:

[۸]

چشم فتانش به ملک دل سر بیداد دارد

این سیه‌دل چند در خونریزی استبداد دارد

می‌زند هردم فشنگ از غمزه ششلول مژگان

ترک من عباس آقا را مگر استاد دارد

در بهارستان حسن وی نماز آرند دل‌ها

مجلس شورا مگر در آن بنا بنیاد دارد

انجمن سری آزادی‌خواهان

خاوری در ۱۳۱۷ قمری به توصیه یحیی کاشانی به انجمن سری آزادی‌خواهان پیوست. گروهی که در نهایت با تدابیر اتابک از هم پاشیده ماهیت آن افشاء و اعضای آن شناخته و به حبس و تبعید گرفتار شدند. البته فخرالواعظین به واسطه نرم‌دلی مظفرالدین شاه از مجازات سخت بخشوده و به کاشان تبعید شد[۹] در شب‌نامه‌ای که به اقامتگاه سلطان انداخته شد و به لو رفتن انجمن انجامید، علاوه بر مقاله‌ای تند و انتقادی از شیخ یحیی شعری از خاوری خطاب به اتابک نیز وجود داشت که در پایان آن می‌گفت:

[۱۰][۱۱][۱۲]

داس غیرت چو شود در کف ملت ظاهر

پاک از لوث وجود تو کند بستان را

کاسه لیسی تو از روس ندارد ثمری

کین سیه‌کاسه در آخر بکشد مهمان را

کتاب محمود و مواد مخدر

در روزگاری که وافور شب و روز در محافل انس و الفت با هزاران کرشمه و ناز لب بر لب پیر و جوان غنوده، دست به دست آنان با نرمش و نوازش گردش نموده، از کودکان خردسال تا پیران کهن سال را به آفت خود آلوده و نه‌تنها محبوب و مطلوب طبقات مرفه و ممتاز بلکه همدم هر فقیر و بی‌چیز و حتی مجلس افروز هر گدا و بینوا نیز بود.

و در دورانی که از ارباب ذوق و ادب تا حاکمان قدر قدرت بهر فرار از دشواری‌های زندگی خود را در دنیای بی انتهای رؤیاهای فریبنده نشئه تریاک افکنده، به افسانه‌های آثار معجزه‌آسای آن دل‌خوش کرده بودند. خاوری کاشانی با نگارش کتاب محمود[۱۳]؛ تنها اثری که در دوران حیات خویش منتشر ساخت، با آینده اندیشی کم نظیری خطرات این افیون بر سلامت جامعه را هشدار داد:

آن کس که شود اسیر وافور

عقل از سر او یقین شو دور

در علم اگر بود فلاطون

ور هست به گنج و مال قارون

در حکمت اگر بود ارسطو

در قدرت اگر بود هلاکو

خاوری این منظومه را در دوران تبعید خودخواسته‌اش در عراق نگاشت و اهمیت آن به‌قدری‌ست که دکتر چهرازی از اساتید دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران و رئیس انجمن مبارزه با تریاک و الکل که چاپ دوم این کتاب را در ۱۳۲۵ منتشر کرده، در وصف آن می‌نویسد:

  • «رساله لسان‌الاسلام خاوری از نظر علم اجتماع ملی می‌توان بهترین کتاب صدساله اخیر برای ملت ایران دانست»[۱۴].

مثنوی هزار و پانصد بیتی «زشت و زیبا» نیز دیگر اثری‌ست که (پس از مرگ) به طور مستقل از خاوری کاشانی منتشر شده و بخش مهمی از آن نیز به عواقب اعتیاد می‌پردازد.[۱۵][۱۶]

و البته نبایست ناگفته گذاشت که خاوری در این موضوع نیز جانب انصاف را فرو نگذاشته و در غزلی زیبا محسنات تریاک را اینچنین می‌سراید:

ما شه اقلیم فقر و مسند ما ای تخت

سیخ ما شمشیر ما شیپور ما وافور ما

عیب وافور از چه گوئی چشم بگشا و ببین

نشئهٔ وافور را از دیدهٔ مخمور ما

خاوری رسم وفاداری ز وافورت بجوی

کو نگردد دور از ما تا کنار گور ما[۱۷]

روزنامه‌نگاری

خاوری علاوه بر همکاری با بسیاری از نشریات دوران مشروطه از جمله حبل‌المتین یومیه تهران و روزنامه مجلس، مدیر و سردبیر روزنامه هفتگی میزان (چاپ تهران) و سردبیر دوره سوم روزنامه ثریا (چاپ کاشان) نیز بود.[۱۸]

محمدرضا چمنی مجرد
۰۸تیر

مولانا حسن بن محمود کاشانی آملی مشهور به حسن کاشی از شاعران نامدار سده هشتم قمری است که همه اشعارش درباره ستایش از امامان شیعه، به ویژه علی بن ابیطالب است.[۱]

آن حسن نامم که اندر مدح داماد نبی

می‌کند بر طبع پاکم حسان آفرین

جد و پدر مولانا حسن از کاشان بوده‌اند، اما زادگاه و محل زندگی او آمل در طبرستان (مازندران) بوده‌است.

مسکن کاشی اگر در خطهٔ آمل بود

لیکن از جد و پدر، نسبت به کاشان می‌رسد

بنا به گفته دولتشاه سمرقندی، حسن کاشی همعصر سلطان محمد خدابنده الجایتو (پادشاهی ۶۹۵-۶۸۲ شمسی/ ۷۱۶-۷۰۳ قمری) بوده‌است و بنابراین بخشی از عمر او باید در اواخر سده هشتم قمری بوده باشد. چون تاریخ وفات حسن کاشی معلوم نیست، نمی‌توان دانست که چه مقدار از عمر او در سده ۸ ق. سپری شده‌است. او تمام ذوق شاعری خود را صرف ستایش خاندان پیامبر اسلام کرده‌است و از ستایش دیگران گریزان بوده‌است.

منم که یرلغ طبعم به دار ملک بقا

نوشته‌اند به مداحی محمد و آل

حسن کاشی زندگی‌اش را به پرهیزگاری و فناعت می‌گذراند. او به زیارت مدینه و مکه و نجف هم رفته‌است و بر مزار علی، منقبتی با این مطلع (آغاز شعر) خوانده‌است:

ای زبد و آفرینش پیشوای اهل دین

وی ز عزّت مادح بازوی تو روح‌الامین

این همان «قصیده هفت‌بند» است که قاضی نوراللّه در مجالس المومنین آورده و نوشته‌است «اکثر استادان متأخرین در تتبّع آن درّها سفته‌اند و به آن لطافت تا غایت چیزی نگفته‌اند». قصاید حسن کاشی در ستایش و منقبت بزرگان دین، شهرت بسیار داشته و مورد تقلید شاعران شیعه در دوره‌های بعد قرار گرفته‌است.

تاریخ مرگ حسن کاشی مشخص نیست و آرامگاه او «در جانب قبلهٔ شهر سلطانیه» نوشته‌اند و گفته‌اند که به دستور شاه اسماعیل یکم صفوی «عمارتی بر بالای قبر او ساختند و باغچه‌ای در آنجا طرح انداختند» که محل زیارت دوستداران او بوده‌است.

نمونه اشعار

هر سحر از موج این دریای گوهرزای من

گوهر معنی دهد فکر فلک‌فرسای من

شمع گردون در شبستان حرم باز آورد

روز وضعِ حملِ معنی خاطر عَذرای من

بر سریر سدره شادروان زَنَد روح القدس

چون به معراج معانی رو درآرد رای من

ای به روی خوب تو اقبال را فرخنده فال

سِدره را تعظیم قَدرت داده صدره گوشمال

شرع را بر پای کرده دست خیبرگیر تو

عرش را بر سر نهاده دست تو پای کمال

از نسیم گلشن لطف تو جنت یک نصیب

وز سرا بُستانِ تعظیم تو طوبی یک نهال

محمدرضا چمنی مجرد
۰۸تیر

ابوالحسن ثالث، فرزند صنیع ‏الملک، از نقاشان معروف عصر قاجار.

او را نخست یحیی می‏ خواندند. بعد از مرگ پدر او خود را ابوالحسن خواند و شاید از این رو بوده که در پرتو اشتهار پدر شهرتی فراهم سازد. او بدین جهت خود را ثالث می‏خواند که پس از ابوالحسن مستوفی غفاری و صنیع‏الملک، سومین ابوالحسن خاندان غفاری بود. خودکشی میرزا ابوتراب غفاری در خانهٔ او بوده و او مخصوصا در نجات وی اهمال کرده است، شاید از آن رو که به مایه و استعداد هنری میرزا ابوتراب رشک می‏برده.[۱] یحیی خان علاوه بر مهارت در نقاشی آبرنگ و رنگ و روغن به رونگاری از آثار نقاشان دورهٔ رنسانس علاقه داشت.[۲]

محمدرضا چمنی مجرد
۰۸تیر

نظام وفا آرانی شاعر معاصر ایرانی بود. وی از جوانی به شعر سروردن پرداخت.

نظام وفا فرزند میرزا محمود در سال ۱۲۶۷ خورشیدی در آران و بیدگل به دنیا آمد. نظام وفا از شش سالگی به مکتب رفت و خواندن ونوشتن آموخت. پس از تحصیلات مقدماتی به تحصیل علوم ادبی زبان عربی پرداخت. وی چندی در سلک طلاب حوزهٔ علمیه قم به تحصیل مشغول شد و مدتی نیز به تحصیل طب قدیم پرداخت. آنگاه به نجف رفت و مدت دو سال به تکمیل معلومات خود پرداخت و پس از بازگشت به ایران در تهران رحل اقامت افکند. و زبان فرانسه را در مدرسه آلیانس فرا گرفت. در خلال این احوال، وارد فعالیت سیاسی گردید و هنگامی که مجلس شورای ملی به امر محمد علی شاه به توپ بسته شد، او در مدرسهٔ سپهسالار همراه مجاهدین مشغول دفاع بود. مدتی نیز دستگیر و زندانی گردید. پس از آزادی دست از فعالیت‌های سیاسی کشید و به کار تدریس و تعلیم مشغول شد. و مدتی در وزارت فواید عامه و سپس در وزارت فلاحت به عنوان رییس بازرسی مشغول کار شد و تا مدیر کلی آن وزارتخانه ارتقاء یافت. نظام وفا پس از کناره گیری از سیاست به تدریس پرداخت. او شاعری شوریده حال بود و رنج‌ها و مصائبی که متحمل شده بود در سروده‌هایش به خوبی مشهود است. نظام وفا از استادان نیما یوشیج بود و نیما بخشی از منظومه زیبای خود را به نام افسانه‏ را به وی تقدیم کرده‌است. معراج دل و حدیث دل از آثار نظام وفا به شمار می‏روند. نظام وفا در سال ۱۳۴۳ خورشیدی در تهران به درود حیات گفت.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۸تیر

سرور اعظم باکوچی معروف به سپیده کاشانی (مرداد ۱۳۱۵ در کاشان - ۲۴ بهمن ۱۳۷۱) شاعر معاصر ایرانی بود.

فرزندان:سعید، سودابه، علی(سیامک)

آثار

  • پروانه‌های شب

  • هزار دامن گل سرخ

  • سخن آشنا

  • آنان که بقا را در بلا دیدند

  • گزیده آثار

محمدرضا چمنی مجرد
۰۸تیر

سید جلال‌الدین کاشانی (مویدالاسلام) (درگذشت آذر ۱۳۰۹) مدیر و نویسنده نشریه حبل‌المتین در دوره جنبش مشروطه ایران.

حَبلُ‌المـَتین نشریه‌ای هفتگی به زبان فارسی بود که از ۱۳۱۱ هجری قمری در کلکته به مدیریت و نویسندگی سیدجلال‌الدین کاشانی، ملقب به مویدالاسلام منتشر می‌شد.

مقالات این نشریه در ترویج اندیشه مشروطه‌خواهی در جریان جنبش مشروطه ایران نقش موثری داشت. این نشریه بنامترین و بزرگ‌ترین نشریه فارسی‌زبان زمان خود بود. این نشریه بیشتر پویش سیاسی داشت چنانکه با گرفتن وام از روسیه به مخالفت برخاسته بود یا اینکه یکی از نخستین جاهایی بود که فریاد مشروطه‌خواهی را سرداد.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۸تیر

عباس کی‌منش مشهور به مشفق کاشانی (متولد ۱۳۰۴ در کاشان) شاعر ایرانی‌ست.[۱][۲]

زندگی

او تحصیلات خود را تا سطح کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران ادامه داد و مدت ۳۷ سال در آموزش و پرورش به‌کار مشغول بود. او هم‌اکنون ریاست هیأت مدیره‌ی انجمن شاعران ایران را به‌عهده دارد.[۳]

آثار

  • «صلای غم» تضمین ۱۲ بند محتشم کاشانی

  • «خاطرات» (سال ۱۳۲۴)

  • «سرود زندگی» (سال ۱۳۴۲)

  • «شراب آفتاب» (سال ۱۳۴۲)

  • «آذرخش» (گزینه اشعار)

  • «آینه خیال» (سال ۱۳۷۲)

  • «بهار سرخ سرود» (سال ۱۳۷۳)

  • «هفت بند التهاب» (سال ۱۳۷۵)

  • «نقشبندان غزل» (سال ۱۳۶۵)

  • «انوار ۱۵خرداد» (سال ۱۳۶۵)

  • «خلوت انس» (سال ۱۳۶۸)

  • تصحیح «دیوان حاج سلیمان صباحی بیدگلی» با همکاری پرتو بیضایی (سال ۱۳۴۰)

  • «مجموعه شعر جنگ»

  • تذکره‌ی شاعران معاصر

  • راز مستان

محمدرضا چمنی مجرد
۰۸تیر

شیخ یحیی کاشانی (زاده: ۱۲۵۲ شمسی؛ درگذشته: ۱۹ اسفند ۱۳۰۸) از روزنامه‌نگاران پرکار دوران مشروطه است. او سردبیری و مدیریت روزنامه‌های حبل‌المتین تهران، مجلس، ایران امروز، شهاب ثاقب و ایران را به عهده‌داشت.

زندگی

شیخ یحیی تحصیلات خود را در کاشان و اصفهان اغاز نموده سپس به نجف رفته، از آخوند خراسانی اجازه اجتهاد دریافت نمود. او زبان فرانسه و علوم جدید را آموخته، از هواداران تأسیس مدارس جدید و علم‌آموزی غربی بود. مقالات و شب‌نامه‌های ضد حکومتی او که به‌ویژه علی‌اصغر اتابک صدراعظم مظفرالدین‌شاه را هدف گرفته‌بودند، عاقبت به دستگیری او و شناخته شدن ماهیت انجمن سری آزادی‌خواهان انجامید که او از گردانندگام اصلی آن بود[۱][۲][۳] شیخ یحیی پس از آن به اردبیل تبعید شد و علی رغم آن‌که اتابک دستور سربه‌نیست ساختن او را داده بود، با بهانه‌ها و عذرهای امام‌قلی میرزا حاکم اردبیل و ظهیرالسلطان نایب‌الحکومه این شهر زنده ماند[۴]

روزنامه‌نگاری

یحیی کاشانی در رمضان ۱۳۲۱ قمری در هنگام صدارت عین‌الدوله به تهران بازگشته، در کنار پیگیری اقدامات ضد استبدادی، به مقاله‌نویسی برای روزنامه حبل‌المتین کلکته و اداره امور مدرسه رشدیه پرداخت. در اوایل ۱۳۲۴ نیز مدرسه علمیه کاشان با کمک او و همچنین همراهی علی نراقی (از مدرسه آقا بزرگ) تأسیس شد. پس از آن تا هنگام به توپ بستن مجلس سردبیری روزنامه حبل‌المتین تهران را عهده‌دار بود. از اوایل سال ۱۳۲۶ سردبیری روزنامه مجلس را نیز عهده‌دار شد و پس از فتح تهران از شعبان ۱۳۲۷ دوره جدید این روزنامه را تا پایان انتشار آن در پنج سال بعد مدیریت و دبیری کرد[۵]. او در ۱۳۳۲ روزنامه ایران امروز را به مدت یک سال منتشر کرد. روزنامه هفتگی شهاب ثاقب با سرپرستی احمد مدیر نراقی هم نشریه دیگری بود که شیخ یحیی از محرم ۱۳۳۳ منتشر کرد و نگارشات آن تأثیر به‌سزایی در یورش قوای صولت بختیاری به کاشان برای از میان بردن نیروهای نایب حسین داشت.

شیخ یحیی در پایان جنگ جهانی اول ریاست هیئت تحریریه روزنامه ایران را هم به عهده گرفت و تا هنگام مرگ به قلم زنی مشغول بود.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۸تیر

عباس کریمی از فرماندهان سپاه پاسداران بود.

در سال ۱۳۳۶ در قهرود کاشان به دنیا آمد.[۱] دوران ابتدایی و هنرستان را در این روستا به گذراند. بعد از اخذ دیپلم در رشته نساجی، در سال ۱۳۵۵به سربازی رفت. دوران خدمت وظیفه او با مبارزات مردمی در انقلاب اسلامی ایران هم‌زمان بود. با وجود خفقان شدید حاکم بر مراکز نظامی، اعلامیه‌های خمینی را مخفیانه به پادگان عباس آباد تهران منتقل و آنها را پخش می‌کرد. پس از فرمان خمینی، خدمت سربازی خود را رها کرده و به صف مبارزین انقلاب ایران (۱۳۵۷) پیوست و در جریان ورود خمینی به ایران جزو نیروهای انتظامی کمیته استقبال بود.

پس از انقلاب و در جنگ

به هنگام تأسیس سپاه پاسداران کاشان در بهار سال ۱۳۵۸ به عضویت سپاه درآمد[۲] و در قسمت اطلاعات مشغول به خدمت شد. در تابستان سال ۱۳۵۹ داوطلبانه برای مبارزه عازم کردستان گردید و در سپاه پیرانشهر با واحد اطلاعات عملیات همکاری کرد. پس از مدتی، به عنوان مسئول اطلاعات عملیات این سپاه معرفی گردید. عباس کریمی بعدها همراه احمد متوسلیان و رضا چراغی به جبهه‌های جنوب عزیمت کرده و به عنوان مسئول اطلاعات عملیات تیپ محمد رسول الله به فعالیت خود ادامه داد.

وی در عملیات فتح المبین از ناحیه پا بشدت مجروح شد و حدود ۲ ماه بستری بود و در این ایام (به توصیه پدرش) مقدمات ازدواج خود را فراهم کرد.در ۲۱ مهر سال ۱۳۶۱ با دختری از شهر خودش کاشان ازدواج کرد.[۳] در تیرماه ۱۳۶۱ با همان وضعیت مجروح به عملیات مسلم بن عقیل بود پیوست.پسرش داوود در بیمارستان یازهرا شهر دزفول در سال ۶۳ به دنیا آمد.[۴]

در عملیات والفجر مقدماتی به عنوان مسئول اطلاعات سپاه ۱۱ قدر (که تازه تشکیل شده بود) معرفی گردید و مدتی به مسئولیت فرماندهی تیپ سوم سلمان از لشکر ۲۷ حضرت رسول منصوب گردید. با شهادت محمد ابراهیم همت در عملیات خیبر،از اواخر اسفند۶۲ فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله را به عهده گرفت.[۵]

مرگ در نبرد

عباس کریمی در روز پنج شنبه ۲۴ اسفند سال ۱۳۶۳ [۶]در حالی که آخرین دستور ابلاغی از جانب قرارگاه را در عملیات بدر (منطقه شرق دجله و شمال القرنه) اجرا می‌کرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه سرش زخمی شد و درگذشت.

از نگاه دیگران

حسین انصاریان می گوید:

توی یکی از مجالس دعا و مداحی ام برای رزمندگان،متوجه ناآرامی و بی قراری یکی از بسیجی ها شدم....بعد از دعا سراغ فرمانده لشکر را گرفتم.می خواستم راجع به آن جوان ازش بپرسم، اما انتظار نداشتم همان جوان را به عنوان فرمانده لشکر به من معرفی کنند![۷]

محمدرضا چمنی مجرد
۰۷تیر

ایام ولادت با سعادت حضرت رقیه خاتون بر آقا امام زمان (عج) و شیعیان جهان و همه ی محبین آن حضرت تبریک و تهنیت باد.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۷تیر

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ «علی احمد جان» وکیل شیعه ای که 55 روز پیش در نزدیکی "پل آی ـ اس ـ آی" شهر کراچی با تیراندازی عوامل سپاه صحابه زخمی شده بود در بیمارستان به شهادت رسید.

در آن حمله پسر این وکیل اهل منطقه "اورک زئی" به نام «شکیل احمد» درجا شهید شده بود.

همچنین در حمله ای دیگر، «سید نوید رضا» که مدیر نمایشگاه اتومبیل بود در محله کارساز شهر کراچی مورد حمله قرار گرفت و به شهادت رسید.

ساعت 22 دیشب به وقت محلی نیز «سید عباس علی جعفری» 23 ساله فرزند سید محمد علی جعفری، روبروی منزلش در منطقه "بفرزون" کراچی مورد حمله تک تیراندازان لشکر جهنگوی قرار گرفت و مجروح شد.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶تیر

حسن محمد شحاته مدرس الازهر و از رهبران شیعیان مصر بود که در ۲ تیرماه ۱۳۹۲ به طرز فجیعی کشته شد و پیکرش مورد تعرض و توهین قرار گرفت. قتل فجیع وی تعدادی دیگر از شیعیان که در شامگاه جشن میلاد امام دوازدهم شیعیان روی داد بازتاب‌های وسیعی یافت. وی از اهل سنت به تشیع گرویده بود.[۱]

زندگی

حسن شحاته (نام کامل وی: حسن بن محمد بن شحاته بن موسی العنانی) دانشمند بزرگ مصری و رهبر شیعیان این کشور در سال ۱۳۶۵ق/۱۹۴۶م متولد شد. محل تولد وی هربیط بود.[۲] وی در خانواده‌ای «حنفی» مذهب در استان «الشرقیه» مصر چشم به جهان گشود.[۳]

وی فارغ التحصیل مرکز «القراءات» بود و مدرک کارشناسی ارشد خود در رشته «علوم قرآنی» را از این مرکز گرفت.

او همچنین مسئول توجیه و بالا بردن روحیه نیروهای یگان مهندسی ارتش مصر در سال ۱۹۷۳ و گوینده رادیو و تلویزیون بود. از دیگر اقدامات وی پاسداشت روز عاشورا در مصر بود.[۴]

تحول مذهبی

حسن شحاته با اینکه حنفی مذهب و یک عالم سنی بود ولی بر اثر مطالعات فراوان حقانیت مذهب تشیع را دریافت و در سال ۱۴۱۶ق/ ۱۹۹۶م به مذهب شیعه گروید.[۵] وی در سالهای ۱۹۹۶ و ۲۰۰۹ به اتهام اهانت به دین به همراه ۳۰۰ نفر از شیعیان دستگیر شد و مدتی زندانی شده و سپس آزاد شد.

در دوران حسنی مبارک وی زندانی و ممنوع الخروج از کشور شد.[۶]

قتل و توهین به پیکر وی

حسن شحاته در شامگاه ۲ تیر ۹۲ در حالی که آماده شرکت در جشن نیمه شعبان در روستای «ابومسلم» در منطقه «ابوالنمرس» در استان «الجیزة» بود؛ در محاصره تعدادی از سلفی‌های وهابی قرار گرفت. گفته شده بیش از سه هزار تروریست تکفیری مسلح از صبح در روستا حضور یافته بودند و با محاصره خانه‌ها به هیچ کس اجازه خروج از منزل را ندادند.

تروریست ها پس از جدا کردن سر از بدن شیخ، بدن وی را به آتش کشیدند.[۷]

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶تیر

فضیلت و خواص سوره حمد


حمد؛ و نام های دیگرش: فاتحة الکتاب، سبع المثانی، سئوال، شفا، نور(1)

نخستین سوره قرآن است و دارای 7 آیه ومکی می باشد.

در کلامی از پیامبر گرامی اسلام «صلی الله علیه و آله وسلم»نقل شده است: فضیلت سوره حمد مانند فضیلت حاملان عرش است، هر کس آن را قرائت کند، ثوابی مانند ثواب حاملان عرش به او داده می شود.

ابن عباس از پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله وسلم» نقل کرده است که: سوره حمد دو سوم قرآن کریم است.

در روایتی از قول ایشان آمده است: اگر سوره حمد را در یک کفهٔ میزان و باقی سوره های قرآن را در کفهٔ دیگر قرار دهند، سوره «حمد» هفت برابر سنگین تر است.

امام صادق علیه السلام فرمودند: سورهٔ «حمد» سوره ای است که ابتدایش «حمد» خدا و وسطش «اخلاص» و آخرش دعا است.

در سخنی از پیامبر نور و رحمت، در فضیلت سورهٔ «حمد» آمده است: هر مسلمانی که سوره حمد را قرائت نماید، اجری مانند قرائت دو سوم قرآن به او عطا می شود، و نیز اجری مانند صدقه بر مردان و زنان مومن عنایت می شود.(2)

نجاری از ابو سعید بن معلی، نقل کرده است که وی گفت:

« نماز می خواندم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مرا صدا زد. پاسخشان را ندادم. گفتم : ای رسول خدا! من نماز می خواندم.

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: مگر خداوند نفرمود: «استجیبوا للّه و للرّسول اذا دعاکم»

سپس فرمود: آیا تو را پیش از آن که از مسجد خارج شوی، از گرانسنگ ترین سوره در قرآن، آگاه نسازم؟ پس دست مرا گرفت و چون خواستیم که از مسجد بیرون رویم، گفتم ای رسول خدا ، مگر نگفتید که مرا از گرانسنگ ترین سوره قرآن آگاه سازی؟ پیامبر فرمود: «الحمد لله رب العالمین» سورهٔ فاتحه همان سبع المثانی و قرآن عظیمی است که به من داده شده است.(3)

از سلمة بن محمد نقل است که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: کسی که سوره حمد، او را شفا نبخشد، چیزی او را شفا نمی بخشد.(4)

 

آثار و برکات سوره

دربارهٔ تشویق به شفاجویی از سوره «حمد» روایات زیادی وارد شده است که برخی از این روایات عمومی بوده و به استفاده از این سوره برای همه دردها سفارش شده و در برخی از آنها به درمان بیماری و درد خاصی ترغیب شده است.

در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: قرائت سوره حمد موجب شفای همه بیماری ها به جز مرگ است.(5)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: سوره حمد بر هیچ دردی خوانده نشد مگر اینکه دردش آرام می گیرد(6)

امام صادق علیه السلام فرمودند: هرکس که بیماری به او برسد و هفت بار سوره حمد را بر خود بخواند، آن بیماری و درد از او برطرف می شود و اگر چنین نشد آن را هفتاد بار بخواند و من ضمانت می کنم که عافیت می یابد.(7)

برای برخی بیماری ها و دردهای خاص نیز به استفاده و شفا جویی از سوره حمد سفارش شده است.

1) درد چشم:

در روایتی آمده است که: هر کس هنگام رؤیت هلال در نخستین شب ماه قمری هفت بار سوره حمد را قرائت کند از بیماری ها و درد چشم در آن ماه در امان می ماند.(8)

2) رفع مسمومیت

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم نقل شده است : «سوره حمد مایه شفای مسمومیت است»

از این سوره می توان به دو گونه در این موارد استفاده کرد؛ یکی اینکه سوره حمد را بر آبی خوانده و به بیمار بنوشانند و دوم اینکه سوره حمد را نوشته و پس از شستن از آب به دست آمده به بیمار مسموم بدهند.(9)

3) دفع چشم زخم

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: قرائت سوره حمد موجب جلوگیری از اثر چشم جنّ و انس می شود.

4)ایجاد برکت

در کلامی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم آمده است:

هرکس، هنگامی که وارد خانه خود می شود، سوره حمد و توحید را قرائت نماید خداوند فقر را از خانه او دور کرده و برکت زندگی او را به حدّی زیاد می کند که به همسایگا نش نیز می رسد.

از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده است: «هرکس سوره حمد را قرائت کند، به لطف و عنایت الهی، درهای خیر دنیا و آخرت به روی او گشوده خواهد شد.»(10)

ختومات مجرب

1) از امیر المؤمنین علی علیه السلام نقل شده است:

«اگر رزق و روزی و ثروت زیادی می خواهی و دوست داری از هر بنده و آزادی بی نیاز باشی و به زودی به آرزوهایت برسی و از غل و غش و حیله در امان باشی؛ پس «فاتحة الکتاب» را بخوان که اسرار عجیبی در ان نهفته است. برای رسیدن به آرزوها و حاجت هایت، این سوره را در پنج نوبت(صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا) 100 مرتبه تلاوت کن.

پس ٱنچه که از عزت و مقام و حرمت می خواهی، به ٱن می رسی، و ٱن عزّتی که هیچ وقت تغییر و با حادثه های زمان کاستی پیدا نمی کند و نیز توفیق و خوشحالی مداوم به تو می رسد و از همه شرها و ناراحتی ها و ضررها در امانی. هیچ وقت تو را گرسنگی و برهنگی و جدایی یار نمی رسد، و هیچ کس به تو برای امر و نهی مسلط نمی شود، و در حفظ الهی هستی و به ٱرزوهایت در زندگی می رسی.پس اگر این ختم را همیشه ادامه دادی، شخصی به عنایت الهی به سوی تو می ٱید و تو را از دیگران بی نیاز می کند.

این طور شروع می کنی:

پس از نماز صبح 30 مرتبه سوره حمد را می خوانی؛ بعد از نماز ظهر 25 مرتبه و بعد از نماز عصر 20 مرتبه و بعد از نماز مغرب 15 مرتبه و پس از نماز عشاء 10 مرتبه حمد را می خوانی.

در قرآن کریم آیه حضرت موسی علیه السلام «و واعدنا موسی ثلاثین لیلة و اتممناها بعشر» اشاره به این معمای ختم سوره حمد دارد.

2) نماز عجیب و مشکل گشا

اگر کسی به نیت قضای حاجت دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت 19 مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و بعد از ان سوره حمد را تلاوت نماید و بعد از تمام شدن نماز 786 مرتبه آیه بسم الله الرحمن الرحیم را بگوید هر حاجتی داشته باشد برآورده خواهد شد. انشاءالله.(11)

پی نوشت:

1- درمان با قرآن، ص14

2- اقتباس از کتاب قرآن درمانی روحی و جسمی، ص 61

3- خواص القرآن ص48

4- همان

5- قرآن درمانی روحی و جسمی ،ص 62

6- همان.

7- همان

8- همان،ص 64

9- همان،

10- همان، ص65

11- همان،ص 67

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶تیر

عهدنامه ترکمانچای قراردادی است که در ۱ اسفند ۱۲۰۶ (۲۱ فوریه ۱۸۲۸) پس از پایان جنگ ایران و روسیه در قفقاز جنوبی و آذربایجان، بین روسیه و ایران امضا شد. برای امضای این پیمان از سوی فتحعلی شاه پادشاه ایران میرزاعبدالحسن‌خان و آصف‌الدوله و از سوی روسیه تزاری ایوان پاسکویج حضور داشتند.طی این قرارداد قلمروهای باقی مانده ایران از معاهده گلستان در قفقاز شامل خانات ایروان و نخجوان به روسیه واگذار شد. ایران حق کشتی‌رانی در دریای خزر را از دست داد و ملزم به پرداخت ۱۰ کرور تومان به روسیه شد. بر طبق این قرارداد روسیه قول داد از پادشاهی ولیعهد وقت عباس‌میرزا حمایت کند

 

پیش‌زمینه

پس از پیمان نامه گلستان دوره دوم جنگ‌های ایران و روسیه آغاز شد. در این میان جنگ گنجه مهم‌تر از همه می‌نمود. عباس میرزا فرمانده سپاه ایران با حرکت به سوی گنجه در این منطقه سنگر گرفت. در این میان پاسکوویچ فرمانده سپاه روس نیز خود را به این منطقه رساند. ابتدا عباس میرزا به دلیل برخی آشفتگی‌ها در سپاه خود خواست که جنگی اتفاق نیافتد اماتلاش او موثر نیافتاد و جنگ وسیعی در این منطقه در گرفت. در پایان سپاه روس فاتح میدان شد. عباس میرزا سرانجام در ناحیه ترکمانچای خواست که جلوی پاسکوویچ را بگیرد اما در آنجا نیز شکست خورد و سرانجام مجبور شد که شرایط صلح را بپذیرد. در این میان پاسکوویچ که خود را مغرور از فتح جنگ می‌دید برای سپاه ایران ضرب الاجلی تعیین کرد و گفت چنانچه تا پنج روز تکلیف صلح مشخص نشود عازم تهران خواهد شد. در این میان شاه سرانجام تن به امضای عهدنامه ترکمانچای دادند.

 

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶تیر

دکتر محمود حسابی

 

سید محمود حسابی (۱۲۸۱ تهران - ۱۲ شهریور ۱۳۷۱ ژنو[۴]) معروف به پروفسور حسابی[۵][۶]فیزیکدان، سناتور، وزیر آموزش و پرورش [۴]، بنیانگذار فیزیک دانشگاهی ایران[۷] و از سلسله سادات تفرش بود.


پدرش (سید عباس معزالسلطنه) و مادرش (گوهرشاد حسابی) هر دو اهل تفرش و از سادات تفرش بودند. او چهار سال اول دوران کودکی‌اش را در تهران سپری نمود. در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت با تنگدستی و مرارتهای دوری از میهن، در مدرسه کشیش‌های فرانسوی آغاز کرد. در همان زمان تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی را نزد مادرش فرا می‌گرفت. او قرآن و دیوان حافظ را از حفظ می‌دانست. او همچنین بر کتب بوستان، گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی و منشات قائم مقام فراهانی اشراف کامل داشت. حسابی با شعر و موسیقی سنتی ایران و موسیقی کلاسیک غرب به خوبی آشنا بود. او در نواختن ویولن و پیانو مهارت داشت. وی در چند رشته ورزشی نیز موفقیت‌هایی کسب کرد، از جمله کسب مدرک نجات غریق در رشته شنا در دوران نوجوانی در بیروت.[۲][۳] محمود حسابی در ۱۲ شهریور سال ۱۳۷۱ هجری شمسی در بیمارستان دانشگاه ژنو درگذشت. آرامگاه (خانوادگی) وی در شهر تفرش قرار دارد.

 

تحصیلات

شروع تحصیلات متوسطه او مصادف با آغاز جنگ جهانی اول و تعطیلی مدارس فرانسوی زبان بیروت بود. از این رو به مدت دو سال در منزل به تحصیل پرداخت. پس از آن در کالج آمریکایی بیروت به تحصیلات خود ادامه داد. در سن هفده سالگی لیسانس ادبیات، و در سن نوزده سالگی لیسانس بیولوژی را اخذ نمود. پس از آن در رشته مهندسی راه و ساختمان از دانشکده فرانسوی مهندسی در بیروت فارغ‌التحصیل شد. در آن دوران با اشتغال در نقشه کشی و راهسازی، به امرار معاش خانواده کمک می‌کرد. او همچنین در رشته‌های پزشکی، ریاضیات و ستاره شناسی به تحصیلات دانشگاهی پرداخت.

حسابی در دانشگاه سوربن فرانسه، در رشتهٔ فیزیک به تحصیل و تحقیق پرداخت. در سال ۱۹۲۷ میلادی در سن بیست و پنج سالگی دانشنامه دکترای فیزیک خود را، با ارائهٔ رساله‌ای تحت عنوان «حساسیت سلول‌های فتوالکتریک»، با درجه عالی دریافت نمود.[۲][۳][۱][۸] برخی مدعی‌اند محمود حسابی تنها شاگرد ایرانی آلبرت اینشتین بوده‌است [۲][۹] در حالی که رضا منصوری معتقد است حسابی آلبرت آینشاین را تنها یک‌بار در دیداری عمومی ملاقات کرده است و عکس مربوط به ملاقات حسابی با او، مربوط به کورت گودل، ریاضی‌دان معروف است.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶تیر

آبکافت[۱] (به انگلیسی: Hydrolysis) یک واکنش شیمیایی است که در طی آن یک یا چند مولکول آب به یونهای هیدروژن و هیدروکسیل شکسته می‌شود که این ممکن است باعث ادامه‌یافتن حضور آن در واکنش‌های دیگری شود. در واکنش آبکافت، ممکن است همراه با تجزیهٔ آب مولکول‌های دیگری نیز شکسته شوند که طی آن گروه هیدروژن به یک قسمت و گروه هیدروکسیل به قسمت دیگر مولکول شکسته شده اضافه می شوند. هیدرولیز واکنشی است که در محیط آبی منجر به یونیزاسیون ماده می‌شود. ترکیب شدن یک نمک با آب و تولید اسید و باز را هیدرولیز یا آبکافت گویند و به معنی تجزیه بوسیله آب است.در ابکافت از برق و قطبهای ان برای تجزیه ماده محلول در اب استفاده می شود زیرا اب یک ترکیب یونی و دارای بار الکتریکی داخلی است و ترکیبی که در ان حل می شود نیز باید یونی باشد با اتصال یک جریان برق ملکول های حل شونده دارای بار مثبت به سمت قطب منفی می روند واز ان الکترون می گیرند وبه حالت خنثی بر می گردند همین عامل سبب تجزیه ماده محلول در اب می شود اگر اینکار را با نمک خوراکی انجام دهیم پس از مدت بوی کلر از ظرف متساعد می شود. و به هوا می رود پس نمیتوان گفت همیشه موادی که در این حال تجزیه شده اند قابل بازیابی هستند[۲]

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶تیر

کویر مرنجاب در شمال شهرستان آران و بیدگل در استان اصفهان قرار دارد. این کویر از شمال به دریاچه نمک آران و بیدگل، از غرب به کویر مسیله و دریاچه‌های نمک حوض سلطان و حوض مره، از شرق به کویر بند ریگ و پارک ملی کویر و از جنوب به شهرستانهای آران و بیدگل و کاشان محدود می‌شود.

ارتفاع متوسط کویر مرنجاب از سطح آبهای آزاد در حدود ۸۵۰ متر می‌باشد. قسمت عمده این کویر پوشیده از تپه‌های شنی و ریگزار است. کویر مرنجاب از نظر پوشش گیاهی بسیار غنی است. عمده پوشش گیاهی منطقه شامل گیاهان شور پسند از جمله درختهای گز و تاق و بوته‌های قیچ است.

پوشش جانوری منطقه به دلیل وجود آب و غذای فراوان بسیار غنی است. از جمله حیوانات موجود می‌توان به گرگ، شغال، کفتار، روباه شنی، گربه شنی، بزمجه، آفتاب‌پرست، انواع مارمولک، مار، عقرب، تیهو، عقاب، شاهین اشاره کرد. در سال اخیر یک جفت پلنگ نیز در منطقه مرنجاب مشاهده شده‌است. به گفته ساکنان محلی هم اکنون ۲۱ قلاده پلنگ در این منطقه وجود دارد.

 

 

کویر مرنجاب یکی از زیباترین نقاط کویری ایران محسوب می‌شود. تپه‌های شنی بلند و جنگلهای تاق جلوه زیبایی به این منطقه بخشیده‌است. دریاچه نمک آران وبیدگل و جزیره سرگردان از دیگر نقاط دیدنی منطقه محسوب می‌شوند. چاه تاریخی دستکن در قسمت شرق کویر، محل آبشخور شترهای کاروانها بوده‌است. قلعه مرنجاب، کاروانسرایی است در کویر که در مسیر راه ابریشم قرار دارد و کاروانها برای سفر به خراسان، اصفهان، ری و بالعکس از این مسیر می‌گذشتند. درباره دلیل ساخت این قلعه و کاروانسرا در کنار دریاچه نمک، نقل است که شاه عباس با وجود ایجاد کاروانسرا و قلعه‌های متعدد در سراسر کشور، در این منطقه تأسیسات دفاعی تعبیه نکرده بود، چون تا آن زمان دشمنان به خاطر دریاچه نمک و گستره کویر، از این سوی به پایتخت هجوم نبرده بودند. حمله ازبکها و افغانها از طریق دریاچه نمک به کاشان که تا اصفهان پیش رفتند، شاه عباس را به صرافت انداخت تا در سال ۱۰۱۲ قمری سریعاً یک پایگاه نظامی در این منطقه ایجاد کند و جلوی تهدید را بگیرد. بالای کاروانسرا به شکل سنگرهای دیدبانی است و ذکر شده‌است که همیشه ۵۰۰ پاسدار مسلح در قلعه حضور داشتند و امنیت عبور کالا از چین به اروپا و بالعکس را در این منطقه تأمین می‌کردند. قنات کنار کاروانسرا که برکه بزرگی به وجود آورده‌است، آب شیرین دارد و این در کویر نمک و شوره زار یک پدیده بسیار منحصر به فرد است. کاروانسرای مرنجاب در قلب کویر کاروانسرای مرنجاب در موقعیت جغرافیاییٍِ’۷و‏‎‎ ْ۳۴ عرض جغرافیایی و ’۴۸و ‎ْ‏‎۵۱ طول جغرافیایی، در ارتفاع ۸۱۰ متری از سطح دریای آزاد در حاشیه جنوبی دریاچه قم واقع شده‌است.مرنجاب از دهستان کویرات شهرستان آران و بیدگل و در ۵۰ کیلومتری شمال شرق مرکز این شهرستان قرار دارد.

مرنجاب باشد وه اردشیر   بجا مانده از دودمان دلیر
به هر گوشه‌ای خسروی پایمرد   به چشمان دشمن به پا کرد گرد

 

 

راه‌های ورود به منطقه

مسیر اول: مسیر شهر آران وبیدگل به سمت پادگان ارتش و سپس جاده خاکی مرنجاب که پس از طی مسافتی در حدود ۴۵ کیلومتر به مرنجاب می‌رسد

مسیر دوم : مسیر پارک ملی کویر است که از پیشوا آغاز شده و سپس مبارکیه (۱۵ ک.م.) - قصر بهرام (۶۰ ک.م) - کاروانسرای سفیدآب (۸۰ ک.م.) - و سپس مرنجاب (۵۰ ک.م.) می‌باشد. شایان ذکر است تردد در این جاده تا سفیدآب نیاز به مجوز از سازمان حفاظت از محیط زیستاستان سمنان دارد.

مسیر سوم : مسیر کاشان به ابوزیدآباد و سپس کاروانسرای سفیدآب و مرنجاب می‌باشد.

 

.......................................................................................................................

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶تیر

تاریخ کاشان

یکی از قدیمی ترین تمدنهای ایران تمدن سیلک است. تپه های موسوم به سیلک واقع در ۲ کیلومتری جنوب غربی کاشان یکی از کهن ترین مراکز استقرار بشر در فلات مرکزی ایران به شمار می آید. حدود هفت هزار سال پیش مردم سیلک پایه و اساس تمدنی را بنیان نهادند که در دوره های مختلف پیشرفت شایانی را بدست آورد. نشانه هایی از این پیشرفت و ترقی را می توان در آثار سفالین و اشیاء مسی و مفرغی بدست آمده از این تپه ها (تپه های شمالی و جنوبی سیلک) که امروزه زینت بخش اکثر موزه های معتبر ایران و جهان است، مشاهده کرد. اقوام سیلک که دارای ابداعات و نوآوریهای فراوانی در صنایع آن دوران بوده اند، با تمدن بین النهرین و مناطق دیگر ایران ارتباطات فرهنگی و اقتصادی داشته اند. تمدن سیلک به عنوان یکی از نخستین تمدن های دشت نشین برای باستان شناسان از اهمیت قابل توجهی برخوردار می باشد. خاصه آنکه در کوزه گری و نگارگری و استفاده از آجر پخته در بنای ساختمانها و موارد متعدد دیگر به پیشرفتهای قابل ملاحظه ای رسیده بودند. گرچه ردپای این تمدن ناگهان در تاریخ گم می شود و مردم سیلک بر اثر هجوم اقوام تار و مار و گریزان می شوند، اما برخی بر این عقیده اند که ساکنان سیلک پس از ویرانی شهر و دیارشان به چشمه ساران به ویژه نیاسر و نوش آباد پناه برده و آبادیهایی را بوجود آورده اند. با توجه به اینکه در منطقه کاشان آثاری از دوره هخامنشی و اشکانی وجود ندارد و پژوهشهای باستان شناسی نیز در این منطقه بسیار محدود بوده است از تمدن این دوره در کاشان اطلاعات زیادی در دست نیست لیکن کشف سکه های نقره متعلق به دوران هخامنشی و اشکانی در این منطقه نشان از ردپای تاریخ دوره هخامنشی و سلوکی دارد. کشف گنجینه ای متعلق به اواخر هزاره اول قبل از میلاد در روستای مرق گواهی بر امتداد مدنیت در منطقه کاشان تا اواخر دوره هخامنشی است. گرچه اخبار و مدارکی از دوره اشکانیان در این منطقه بدست نیامده است اما قراین متعدد تاریخی خبر از آبادانی و رونق کاشان در دوره ساسانیان می دهد. وجود آتشکده های نیاسر، خرمدشت و نطنز، اشارات مولف تاریخ قم به مناطق باستانی چون نیاسر و نوش آباد، اخباری مربوط به یک شهرک دوره ساسانی به نام سارویه درمنطقه کاشان که به گزارش تاریخ نویسان تا دوره اولیه اسلامی نیز آثاری از آن برجای بوده است همگی گواهی بر این مدعاست.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶تیر

کاشان٬ مهد تمدن در دوران بارانی بین آخرین دوره های یخچالی (زمین شناسی) به نظر می رسد در مرکز ایران دریای پهناوری گسترده بود. این دریا با شروع عهد خشکی به تدریج کوچک و خشک شد که اکنون در محل آن کویر بزرگ مرکزی برجاست و بشر در دوره استقرار در روستاها در اطراف این محل اسکان یافته است چنان که قدیمی ترین تمدنها را می توان در حاشیه هلالی شکل کویر یافت.


یکی از قدیمی ترین تمدنهای این حاشیه تمدن سیلک است. تپه های موسوم به سیلک واقع در 2 کیلومتری جنوب غربی کاشان یکی از کهن ترین مراکز استقرار بشر در فلات مرکزی ایران به شمار می آید. حدود هفت هزار سال پیش مردم سیلک پایه و اساس تمدنی را بنیان نهادند که در دوره های مختلف پیشرفت شایانی را بدست آورد. نشانه هایی از این پیشرفت و ترقی را می توان در آثار سفالین و اشیاء مسی و مفرغی بدست آمده از این تپه ها (تپه های شمالی و جنوبی سیلک) که امروزه زینت بخش اکثر موزه های معتبر ایران و جهان است، مشاهده کرد.نژاد مردم کاشان از ریشه اصیل آریایی است و اختلاط آن با نژادهای اقوام مهاجم تازی و ترک بسیار ناچیز بوده است که یکی از دلایل این امر حفظ زبان فارسی قدیم در میان اهالی سکنه خصوصا دهات اطراف است.


در مورد وجه تسمیه کاشان سخن بسیار است. لیکن با در نظر گرفتن معنی واژه های کاس، کاسه و کاس آب و موقعیت کاشان در قدیم این واژه می تواند گرفته شده از کاس باشد که در اصل کاشان و به مرور زمان به کاشان تغیر شکل یافته است.

زبان شناسان بر این باورند که نام کاشان به معنی خانه های تابستانی است، که با چوب و نی ساخته می شده است ولی برخی دیگر نام کاشان را ماخوذ از کلماتی چون کاسیان، کاشیان، کی آشیان و کاه فشان، کاسو یا کاشو می دانند.

در طول تاریخ پرفراز و نشیب ایران در دوران‌های مختلف از زمان ساسانیان، آل‌بویه (که زبیده خاتون همسر هارون‌الرشید کاشان کنونی را بنا نهاد) تا عهد سلجوقی، صفویه و قاجاریه و پس از آن انسانهای بزرگی در این دیار پرورش یافته و به دنیا معرفی شده‌اند از جمله: غیاث‌الدین جمشید (ریاضی‌دان و منجم بزرگ)، کمال‌الملک و صنیع‌الملک (نقاشان نامدار)، ملامحسن فیض و ملااحمد و ملامهدی نراقی (عالم، حکیم، عارف و دانشمند)، ملافتح‌اله کاشانی (مفسر)، محتشم کاشانی، بابا افضل مرقی، سپیده کاشانی، کلیم کاشانی و سهراب سپهری (شاعران نامی) و صدها چهره برجسته دیگر.

موقعیت جغرافیایی و شرایط آب و هوایی و سرزمینی منطقه کاشان باعث ایجاد شرایط ویژه‌ای برای سکونت و فعالیت شده است که عینیت کالبدی و سرزمینی آن در پیوند بین محیط طبیعی و گروه انسانها، جاذبه‌های گردشگری متنوعی را پدید آورده است، که از آن جمله :

 

 

جاذبه‌های طبیعی

وجود زمینه‌های کوهنوردی، غرنوردی و چشم‌اندازها و مناظر زیبا در دامنه‌ها و ارتفاعات کرکس. وجود دره‌های سرسبز، پرآب، خوش آب و هوا با سکونتگاههایی با معماری خاص در دل کوههای کرکس. وجود کویر مرکزی ایران با ویژگیهای منحصر به فرد. دارا بودن موقعیت ویژه برای ستاره‌شناسی حرفه‌ای و آماتوری. وجود چشمه‌های زیبا و کاریزهای ایجاد شده در طول زمان توسط ساکنین.همچنین استعداد این منطقه در پرورش گل محمدی، باعث شده تا گلاب کاشان به عنوان یک کالای مرغوب در سرتاسر دنیا مشهور باشد و کاشانیها این افتخار را دارند که هر سال خانه خدا با گلاب این منطقه عطر افشانی می شود.

جاذبه‌های مذهبی

وجود امامزاده‌ها و اماکن مذهبی و آرامگاه‌های مشاهیر به سبب موقعیت ارتباطی ـ تاریخی منطقه از یک سو و غنی ‌بودن شهر و منطقه از علما و هنرمندان و شاعران و بزرگان دینی، که از آن جمله به وجود امام زادگان : سلطان علی بن محمد باقر، هلال بن علی و آقا علی عباس اشاره نمود. در فصل گلابگیری مسافران زیادی به شهر کاشان می ایند که علاوه بر گلابگیری به بنا های تاریخی همچون حمام فین و خانه های بروجردی و ابشار نیاسر و محمد معصوم زاده (امام زاده محمد) واقع در نوش اباد بیدگل سر می زنند.

 

جاذبه‌های معماری-تاریخی

 

 

صدها اثر تاریخی و معماری کاشان باعث شده که کاشان به عنوان یکی از مناطق ویژه تاریخی و معماری اصیل ایرانی شناخته شود. تپه‌های سیلک، باغ فین کاشان، مجموعه خانه های تاریخی کاشان (خانه طباطبایی‌ها، بروجردی‌ها، عامری‌ها، تاج و ...) و ... از این جمله‌اند.

 

 

جاذبه‌های هنری، جاذبه‌های فولکوریک و فرهنگ عامه و جاذبه‌های سکونتگاهی از دیگر جاذبه‌های کاشان است.

 

 

 

مجموعه عوامل فوق باعث شده تا کاشان به عنوان یکی از قطب‌های گردشگری ایران تبدیل شود و نتنها سالیانه پذیرای میلیون‌ها گردشگر داخلی، بلکه پذیرای هزاران گردشگر از سراسر دنیا در این دیار کهن و مهد تمدن شود.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶تیر

قاضی«احمد بن قاضی محمد غفاری» از اولاد «نجم الدّین عبد الغفاره» است.

قاضی احمد که از اجداد خاندان غفاری کاشان است ؛ که شاعری خوش گو و بذله سنج بود.

 

او مدت ها به وزارت مشغول و سرانجام نیز استعفا کرد. آنگاه به زیارت بیت الله عزیمت کرد و پس از آن به هندوستان رفته است.

غلامعلی هفت قلمی در «تذکره ی خوشنویسان» می گوید:

«خوش نویس نستعلیق بود و به شاهزاده پرویز تعلیم خط می کرد

و پس از مرگ شاهزاده ترک خدمت نمود و در سال974درگذشت»

از مولفات وی «تاریخ نگارستان » و «نسخ جهان آرا» است.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶تیر

غیاث‌الدین جمشید کاشانی (حدود ۷۹۰-۸۳۲) ریاضی‌دان برجسته، اخترشناس و شمارشگر زبردست ایرانی بود. نام کامل او عبارت است از جمشید بن مسعود بن محمود طبیب کاشانی ملقب به غیاث‌الدین که در غرب به الکاشی (al-kashi) مشهور است. او در عمر کوتاه خود آلات رصدی دقیقی اختراع کرد و از حدود ۸۰۸ (۱۴۰۶) تا پایان عمرش ۸۳۲ (۱۴۲۹) فعالیت علمی داشت و در دوران فعالیت علمی‌اش به نوشتن کتاب‌های گوناگونی در زمینهٔ ریاضیات و نجوم پرداخت.

غیاث‌الدین جمشید کاشانی هر چند فیزیکدان بود، ولی علاقهٔ اصلی‌اش متوجه ریاضیات و اخترشناسی بود؛ پس از دورهٔ طولانی بی‌نوایی و سرگردانی، سرانجام در سایهٔ حمایت سلطان الغ‌بیگ، که خود دانشمند بزرگی بود، موقعیت شغلی مطمئنی در سمرقند به‌دست آورد.

غیاث‌الدین جمشید کاشانی، زبردست‌ترین حساب‌دان و آخرین ریاضی‌دان برجستهٔ دورهٔ اسلامی و از بزرگ‌ترین مفاخر تاریخ ایران به شمار می‌آید. وی به تکمیل وتصحیح روش‌های قدیمی انجام چهار عمل اصلی حساب پرداخت و روش‌های جدید و ساده‌تری برای آن‌ها اختراع کرد. در واقع، کاشانی را باید مخترع روش‌های کنونی انجام چهار عمل اصلی حساب (به ویژه ضرب و تقسیم) دانست. کتاب ارزشمند وی با نام مفتاح الحساب کتابی درسی، دربارهٔ ریاضیات مقدماتی است و آن را از حیث فراوانی و تنوع مواد و مطالب و روانی بیان سرآمد همهٔ آثار ریاضی سده‌های میانه می‌دانند.

 

 

جمشید ملقب به غیاث‌الدین، فرزند پزشکی کاشانی به نام مسعود حدود سال ۷۹۰ قمری (۱۳۸۸ میلادی)، در کاشان چشم به جهان گشود. او در همهٔ آثارش خود را چنین معرفی کرده‌است:

کمترین بندگان خداوند (یا نیازمندترین بندگان خدا به رحمت او)، جمشید، پسر مسعود طبیب کاشانی، پسر محمود پسر محمد

بیشتر آنچه که از زندگی وی می‌دانیم از بررسی آثار علمی ارزنده‌اش و نیز دو نامه‌ای که خطاب به پدر خود و مردم کاشان نوشته به دست آمده‌است.

دوران کودکی و جوانی وی درست هم‌زمان با اوج یورش‌های وحشیانهٔ تیمور به ایران بود. با وجود این، جمشید در همین شرایط نیز هرگز از آموختن غافل نشد. پدرش مسعود، چنان‌که گفتیم، پزشک بود اما شاید از علوم دیگر نیز بهرهٔ بسیار داشت. برای نمونه، از یکی از نامه‌های کاشانی به پدرش معلوم می‌شود که پدر قصد داشته تا شرحی بر معیار الاشعار نصیرالدین طوسی بنویسد و برای پسر، یعنی جمشید بفرستد.

نخستین فعالیت علمی کاشانی که از تاریخ دقیق آن آگاهیم، رصد خسوف در ۱۲ ذیحجهٔ ۸۰۸ قمری، برابر با دوم ژوئن ۱۴۰۶ میلادی در کاشان است. غیاث‌الدین نخستین اثر علمی خود را در همین شهر و در ۲۱ رمضان ۸۰۹ قمری مطابق با اول مارس ۱۴۰۷ میلادی، یعنی ۲ سال پس از مرگ تیمور و فرو نشستن فتنهٔ او، نوشت. چهار سال بعد در ۸۱۳ قمری هنوز در کاشان بود و رسالهٔ مختصری به فارسی دربارهٔ کیهان‌شناسی (علم هیأت) نوشت. در ۸۱۶ قمری کتاب نجومی مهم خود «زیج خاقانی» را به فارسی نوشت و به اُلُغْ بیگ، فرزند شاهرخ و نوهٔ تیمور، که در سمرقند به سر می‌برد، هدیه کرد. کاشانی امید داشت که با حمایت الغ بیگ بتواند با آسودگی بیشتر پژوهش‌های علمی خود را ادامه دهد.

کاشانی دست کم تا مدتی پس از پدیدآوردن کتاب ارزشمند «تلخیص المفتاح»، یعنی ۷ شعبان ۸۲۴ قمری مطابق با ۷ اوت ۱۴۲۱ میلادی، هنوز در کاشان به سر می‌برد. این نکته خود مایهٔ شگفتی بسیار است که چرا مردی دانشور چون الغ بیگ پس از مطالعهٔ زیج خاقانی به نبوغ کمنظیر پدیدآورندهٔ آن پی نبرد! کاشانی در یکی از دو نامهٔ خود از یک سو به طور تلویحی از این که بسیار دیر مورد توجه دولت‌مردان قرار گرفته گلایه می‌کند و از سوی دیگر از این‌که پس از این مدت دراز به شهری چون سمرقند دعوت شده‌است، سر از پا نمی‌شناسد.

کاشانی به احتمال قوی در ۸۲۴ قمری به همراه معین‌الدین کاشانی (همکار غیاث‌الدین در کاشان و سمرقند) از کاشان به سمرقند رفت و چنان که خود در نامه‌هایش کم و بیش اشاره کرده، در پی‌ریزی رصدخانهٔ سمرقند نقش اصلی را ایفا نمود. از همان آغازِ کار، وی را به ریاست آن‌جا برگزیدند و تا پایان عمر به نسبت کوتاه خود در همین مقام بود.

 

 

 

کاشانی سرانجام صبح روز چهارشنبه ۱۹ رمضان ۸۳۲ قمری برابر با ۲۲ ژوئن ۱۴۲۹ میلادی بیرون شهر سمرقند و در محل رصدخانه درگذشت. امین احمد رازی در کتاب تذکرهٔ هفت اقلیم می‌گوید که چون کاشانی چنان که باید و شاید آداب حضور در دربار را رعایت نمی‌کرد، الغ بیگ فرمان به قتل او داد.

از نامه‌های کاشانی به پدرش چنین برمی‌آید که پدر به دلایلی از سرنوشت فرزند خود در دربار الغ بیگ نگران بود و در نامه یا نامه‌هایی، پسر را از خطرات معمول در دربار پادشاهان برحذر داشته بود و کاشانی نیز در پاسخ برای کاستن از نگرانی‌های پدر، نمونه‌های متعددی از توجه خاص الغ بیگ به خود را برای پدر شاهد آورده بود.

 

 

ابداع و ترویج کسرهای اعشاری به قیاس با کسرهای شصتگانی که در ستاره‌شناسی متداول بود. محاسبهٔ عدد پی تا شانزده رقم اعشار به نحوی که تا صد و پنجاه سال بعد کسی نتوانست آن را گسترش دهد: ۲π=۶٫۲۸۳۱۸۵۳۰۷۱۷۹۵۸۶۵

محاسبه سینوس (جیب) زاویهٔ یک درجه با روش ابتکاری حل یک معادلهٔ درجه سوم (sin۱=.۰۱۷۴۵۲۴۰۶۴۳۷۲۸۳۵۱۰۳۷۱۲) که هفده رقم اعشاری عدد به دست آمده با مقداری که امروزه محاسبه می‌شود همخوانی دارد. در واقع کاشانی مقدار سینوس یک درجه را تا ده رقم صحیح شصتگانی حساب کرد (به کمک فرمول sin 3 phi = 3 sin phi - 4 sin^3 phi,![۱]).

اختراع ابزار اخترشناسی دقیق از جمله وسیله‌ای به نام «طبق المناطق» برای محاسب طول ستارگان که کتاب نزهت‌الحدائق در شرح آن است.

 

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶تیر

در این بخش می خواهیم در مورد ارتباط حر کت انسان با ماهیچه ها به بررسی بپردازیم.

 

 

ماهیچه ها: حرکت به صورت های مختلف در همه ی سلول های زنده دیده می شود.

 

ولی سلولهای ماهیچه ای اختصاصاً برای حرکت تمایز یافته اند.

 

سلول های ماهیچه ای به صورت تارهای قابل انقباض در آمده اند

 

و به سه نوع

 

ماهیچه ی مخطط ، ماهیچه ی صاف و ماهیچه ی قلبی تقسیم می شوند

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶تیر

امام سجاد (ع) می فرمایند:

 

کسی که صبر ندارد ایمان ندارد.

 

امام رضا (ع) می فرمایند:

 

فروتنی آن است که به مردم چیزی را عطا کنی که دوست داری به تو عطا شود.

 

امام صادق (ع) می فرمایند:

 

تواضع ، اهل هر شرف و بزرگی است.

 

حضرت علی (ع) می فرمایند:

 

شکیبایی میوه ی درخت ایمان است.

 

امام محمد باقر (ع) می فرمایند:

 

خوبی دنیا جز نیکی به برادران و آشنایان نیست.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶تیر

معاهده گلستان ‎(به زبان روسی:Гюлистанский договор ‎) در سال‎) ‎‏۱۸۱۳‏‎ (‎میلادی‎ ‎بین‎ ‎ایران‎ ‎و‎ ‎روسیه‎ ‎امضا شد‎.‎

هم زمان با فعالیت‌های گاردان فرانسوی برای تقویت قوای نظامی ایران، به دنبال قتل تسی تسیانف‎‏ فرماندهی سپاه روسیه به عهده گوداوویچ ‏‎(Goudawitch)‎‏ افتاد. ‏

گوداوویچ در سال‎ ‎‏۱۲۲۳‏‎ ‎ه. ق به صورت ناغافل به ایروان حمله برد. اما شکست خورد و برگشت‎.‎ عباس میرزا ‎‎برای تنبیه سپاه روسیه از‎ ‎تبریز‎ ‎به‎ ‎نخجوان‎ ‎رهسپار شد و طی چند نبرد در اطراف شهر‎ ‎ایروان‎ ‎و‎ ‎دریاچه ‏گوگچه‎ ‎سپاهیان روس را مغلوب کرد. ‏

در سال ۱۲۲۵ه .ق. حسین خان قاجار حاکم ایروان‎ ‎علیه روسها شورش کرد و جمع زیادی از روسها را به ‏اسیری گرفت و عازم تهران‏‎ ‎کرد. این روزها (۱۲۲۶- ۱۲۲۵ه .ق) مقارن با خروج گاردان از ایران و ورود‎ ‎هیات نظامی انگلیسی به ایران است. ‏

در این زمان روسها خواستار صلح با ایران‎ ‎شدند با این شرط که سرزمین‌های متصرفه در تصرف آنها باقی ‏بماند و نیز ایران‎ ‎به آنها اجازه عبور از داخل کشور برای حمله به‎ ‎عثمانی‎ ‎را بدهد. دولت قاجاری ایران این ‏تقاضا را نپذیرفت. ‏

پس از ورود سرگور اوزلی به‏‎ ‎علت رابطه دوستی که میان انگلیس و روسیه ایجاد شده بود در پی آن شد که ‏بین‎ ‎ایران و روسیه، صلح برقرار کند و خواستار آن بود که افسران انگلیسی که در‎ ‎سپاه ایران بودند از جنگ ‏با روسیه دست بردارند‎. ‎

جنگ به اصرار عباس میرزا ادامه یافت و سپاه ایران در محل‎ ‎اصلاندوز‎ ‎کنار‎ ‎رود ارس‎ ‎مقیم شدند. در این ‏هنگام روس‌ها غافلگیرانه به اردوی ایران حمله کردند. اگرچه سپاه ایران مقاومت زیادی نشان دادند اما به علت ‏اختلافاتی که بین‎ ‎سپاه ایران پیش آمد، نیروهای ایرانی مجبور به عقب نشینی به سمت‎ ‎تبریز‎ ‎شدند. ‏

یکی از عللی که موجب شکست قوای ایران شد این است که همواره دولت قاجار به یک دولت بیگانه اعتماد و ‏دل می‌بست و انتظار داشت آن دولت از سرزمین ایران حفاظت و مراقت بکند. گاهی به فرانسه اعتماد می‌کردند ‏گاهی به انگلیس و زمانی هم به روسیه. چون عباس میرزا در گذشته فتوحاتی کرده بود که انگلیس منافع خود ‏را در خطر می‌دید انگلیسی‌ها در صدد بودند که به نحوی جلوی طولانی شدن جنگ‌های روسیه و ایران را ‏بگیرند. ‏

بهمین دلیل با نیرنگ‌های گوناگون ضمن تهییج ایلات ایرانی آنها را به شورش واداشتند، از سوی دیگر اصرار ‏داشتند که ایران قرارداد صلح با روسیه را امضا کند.‏

فرمانده سپاه روسیه پس از فتح اصلاندوز، آذربایجان را از هر دو طرف‎ ‎مورد تهدید قرار داد. در این زمان ‏ترکمانان خراسان نیز سر به شورش گذاشتند. در این‎ ‎میان شاه ایران که درصدد آماده کردن سپاهی برای ‏سرکوب نیروهای روسیه بود به‎ ‎علت اوضاع ناآرام در چند جبهه تقاضای صلح کرد. انگلیسی‌ها از یک سو با ‏ایران قرار داد داشتند که در مواقع خطر سربازهای انگلیسی در لباس ایرانی با دشمن بجنگد. ولی پس از ‏ورود سرگور اوزلی و رابطه دوستی که با روس‌ها بوجود آورده بود و قراری که با روس‌ها بسته بود سربازان ‏خود را از جبهه‌ها فراخواند و ضعف قوای نظامی ایران، شورش‌های محلی و نا بسامانی در آذوقه و مهمات ‏فتحعلی شاه قاجار را مجبور به صلح با روس‌ها کرد. ‏

میرزا‎ ‎ابوالحسن ایلچی به عنوان نماینده و سرگور اوزلی نیز به عنوان واسطه از‎‎تهران عازم روسیه شدند. ‏دولت روسیه نیز چون در این زمان سخت گرفتار درگیری‎ ‎و کشمکش با‎‎ناپلئون‎ ‎بناپارت بود از رسیدن سفیر ‏روسیه و تقاضای صلح استقبال کرد. قرارداد صلح‎ ‎در قریه گلستان از محال قره باغ منعقد شد. این عهدنامه به ‏وساطت و شفاعت ‎‎سرگور اوزلی، نماینده روس ردیشچوف (ردیشخوف) در مقام فرماندهی ‏نیروهای گرجستان و نماینده تهران میرزا ابوالحسن خان ایلچی به تاریخ ۲۹ شوال (۱۲۲۸ه .ق) در یازده ‏فصل و یک مقدمه امضا شد‏‎

محمدرضا چمنی مجرد
۰۶تیر

شهر کاشان مرکز شهرستان کاشان است. جمعیت این شهر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ مرکز آمار ایران برابر با ۲۴۸٬۷۸۹ نفر بوده که در فاصله ۲۴۰ کیلومتری از جنوب تهران، پایتخت ایران، ودر بین دامنه کوه کرکس نطنز و دشت کویر سکنی دارند.این شهرستان از شمال به آران و بیدگل، از جنوب به نطنز و اردستان، از غرب به کوه کرکس

 

 

و سیاه‌کوه و شهرستان دلیجان از شرق به کویر مرکزی ایران محدود است. کاشان از نظر جمعیت بیستم و در رده یازدهمین شهر صنعتی ایران قرار می‌گیرد که دلیل آن وجود کارخانجات متعدد فرش ماشینی (بیش از یکصد کارخانه)، کارخانه تولید ورق گالوانیزه و کارخانجات تولید قطعات خودرو و مونتاژ است.در همین ۳ الی ۴ سال اخیر کارخانهٔ تولید لوله‌های نشکن داکتیل هامون نایزه و همچنین کارخانه تولید خودرو سایپا کاشان تاسیس شده‌است. قدمت صنایع نساجی در این شهر به تولیدات شعربافی شامل مخمل بافی، زربافی و حریربافی برمی‌گردد که هم اکنون بیش از چند هزار نفر در کارخانجات نساجی مشغول به کار می‌باشند.

 

شهرت این شهر بیشتر به واسطه گلاب و فرش دستباف وآثار باستانی و جاذبه‌های توریستی متعدد آن است. کاشان به دارالمومنین، شهر عقرب‌ها و دروازه کویر مشهور است.از محصولات کشاورزی آن می‌توان به انواع غلات و میوه‌های فصلی اشاره نمود. غذای مورد علاقه در بین مردم این شهر آبگوشت و بالاخص گوشت و لوبیا می‌باشد.

 

آثار تاریخی و دیدنی فراوانی در این شهر وجود دارد که از آن میان می‌توان به باغ فین، مسجد و مدرسه آقابزرگ، خانه عامری‌ها، خانه عباسی‌ها، خانه طباطبایی، خانه بروجردی، حمام سلطان امیراحمد و قبر شاه عباس صفوی... اشاره نمود.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

نام کاشان

 

درباره ی وجه تسمیه کاشان عقاید و نظرهای گوناگونی و بیشماری وجود دارد که به اهم

 

آنها اشاره می شود.

 

اندیشمندان زبانشناس،کاشان را به معناهای مختلف آورده اند:از آن جمله به خانه های 

 

تابستانی که از چوب و نی ساخته شده و به معابد و جایگاه جشن و دلارایی آورده شده است.

 

ملک الشعرای بهار در«سبک شناسی»در این باره می نویسد:

 

«کاش و کاشان و کاشانه نیز که اسامی بتخانه هاست به معنی نوعی از مسکن

و نیز اسم خاص شهرهاگردید.»

 

باد آباد مهین خطه کاشان که مدام

 

مهد هوش و خرد و صنعت و بینایی بود

 

لفظ کاشانه و کاشان به لغتهای قدیم

 

معبد و جایگه و دلآسایی بود

 

«ملک الشعرای بهار»

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

ریاضیات (در قدیم، هم‌چنین: اِنگارِش[۱]) را بیش‌تر دانش بررسی کمیتها و ساختارها و فضا و دگرگونی (تغییر) تعریف می‌کنند. دیدگاه دیگری ریاضی را دانشی می‌داند که در آن با استدلال منطقی از اصول و تعریف‌ها به نتایج دقیق و جدیدی می‌رسیم (دیدگاه‌های دیگری نیز در فلسفه ریاضیات بیان شده‌است). ریاضیات خود یکی از علوم طبیعی به شمار نمی‌رود، ولی ساختارهای ویژه‌ای که ریاضیدانان می‌پژوهند بیشتر از دانشهای طبیعی به‌ویژه فیزیک سرچشمه می‌گیرند و در فضایی جدا از طبیعت و محض گونه گسترش پیدا می‌کند به طوری که علوم طبیعی برای حل مسائل خود به ریاضی باز می‌گردند تا جوابشان را با آن مقایسه و بررسی کنند.

علوم طبیعی، مهندسی، اقتصاد و پزشکی بسیار به ریاضیات تکیه دارد ولی گاه ریاضیدانان به دلایل صرفاً ریاضی (و نه کاربردی) به تعریف و بررسی برخی ساختارها می‌پردازند.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

ملا فتح الله شریف کاشانی فرزند ملا شکر الله شریف کاشانی از اعلام تفسیری قرن دهم هجری شیعه می‏باشد. از محل و تاریخ تولد و کیفیت نشو و نمای وی اطلاعی در دست نیست، ولی با توجه به این‌که اهل کاشان بوده و مقبره وی نیز در کاشان می‏باشد، احتمال می‏رود که تولد و محل تحصیل و رشد وی نیز کاشان بوده باشد. وی انسانی مهذب و عفیف و باحیا بوده و نسبت به ثروت و مناصب دنیوی (مال و مقام) زهد و ورع خاصی داشته، و از تملق و چاپلوسی ثروت و قدرت، پرهیز داشته است و به سبب همین دوری و پرهیز بین عامه مردم مشهور نشده است. در سال ۹۸۸ ه. ق رحلت نموده و در کاشان دفن شد.

دیدگاه علما

مرحوم میرزا عبد اللّه افندی در ریاض العلماء (ج ۴ ص ۳۱۸) می‏نویسد:

فاضل نیک اندیش و هوشیار، عالم کامل جلیل، متکلم و مفسر بزرگوار نام آور، مولی فتح اللّه کاشانی، از علمای دولت شاه طهماسب صفوی و از شاگردان علی بن حسن زواره‌ای است، وی تألیفات نیکویی دارد، بویژه در تفسیر که در آن توانمند و زبردست است و آثار ارزشمند و سودمند نگاشته است

مرحوم مدرس تبریزی در ریحانة الادب (ج 5) می‏نویسد:

ملا فتح اللّه کاشانى، عالمى است جلیل، فقیه، محقق متکلم، مدقق، مفسر متبحر، از اکابر علماى اواخر قرن دهم هجرت مى‏باشد. در تمام علوم دینیه متداوله متبحر، خصوصا در تفسیر که بحرى بود بى‏پایان و تألیفات او بهترین معرف تبحر وى مى‏باشند.

سید محسن امین در اعیان الشیعه ج 8 ص 393، عمر رضا کحّالة در معجم المؤلفین ج 8 ص 51، عادل نویهض در معجم المفسرین ج 1 ص 417، شیخ عباس قمی در فوائد رضویة ج 5 ص 345، ملا حبیب اللّه کاشانی در لباب الالقاب ص 81 و آقابزرگ طهرانی در طبقات اعلام الشیعه در اعلام قرن دهم ص 177 او را بسیار ستوده‌اند. وی شاگرد ابوالحسن علی بن الحسن زواره‌ای (یکی از مفسرین قرآن) که شاگرد محقق کرکی بوده‌است، می‏باشد و نیز از مقدس اردبیلی با واسطه، روایت نقل می‏کنند.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

مسگری یکی از صنایع دستی کهن ایران است. اشیا و ظروف مسی دست ساز از زمانهای دور در موزه‌ها قابل مشاهده هستند.

 

پیشینه مسگری در ایران حداقل به پنج هزار سال پیش می‌رسد و به ظن غالب اولین فلز مکشوفه بدست انسان همین فلز مس بوده و اولین فلزکاران نیز ایرانیان بوده‌اند.[۱]

 

از جمله مراکز عمده این هنر شهرهای کاشان، اصفهان، کرمان، زنجان و شیراز می‌باشد. [۲]

 

صنعت مسگری در کرمان، اصفهان و کاشان و شاید شهرهای دیگر ایران در دوران اسلامی و تا به امروز از رونق و شکوفایی برخوردار بوده به گونه‌ای که در اغلب این شهرها یکی از بازارها با عنوان بازار مسگرها به صاحبان این هنر - صنعت اختصاص داشت. در بازار مسگرهای این شهرها ده‌ها مسگر به قوت بازو و ضرب چکش خود، انواع ظروف، وسایل و اشیا» مسین را می‌ساختند. امروزه در این بازارها هنوز اثاری از این هنر یافت می‌شود.[۳] کشف دو کوره ذوب فلز در محوطه سه هزار ساله «اسپیدژ» در سیستان و بلوچستان نشان داد که مردم اسپیدژ، پیش از تاریخ به هنر مسگری و فلزکاری مسلط بوده‌اند.

.......................................................................................................

......................................................................................................

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

مَشهَد اَردَهال روستایی در ۴۲ کیلومتری غرب کاشان ودلیجان در ایران است. این روستا در میان افراد محلی به مشهد قالی نیز مشهور است.

در این محل بنای امامزاده سلطان علی بن امام محمد باقر قرار دارد که قدمت آن به سده ششم هجری می‌رسد.

 

 

در روایت تاریخ می‌گویند: مردم فین کاشان در سال ۱۱۳ هجری قاصدی را به نام عامر بن ناصر فینی به مدینه نزد امام محمد باقر فرستاده بودند و از او درخواست پیشوایی راداشتند.امام فرزند خود سلطانعلی برادر امام جعفر صادق را رهسپار ایران و شهر کاشان کرد.امامزاده به کاشان رسید و در محله فین بزرگ ساکن شد و تابستانهابه دلیل گرمی هوا به منطقه اردهال می‌رفت.چند سالی اوضاع بدین صورت بود تا اینکه امامزاده سلطانعلی از نفوذ زیادی در بین مردم برخوردار گشت و این باعث ترس حاکم اردهال که زرین کفش نام داشت شد. وی سپاهی را برای قتل حضـرت سلطان علی به منطقـه میفرستد و آن حضرت سرانجام در یک جنگ نابرابر که ۱۳ روز طول کشید، همراه یارانش در منطقه ییلاقی اردهال به شهادت می‌رسد.

مردم فین پس از شنیدن خبر سراسیمه به طرف اردهال حرکت می‌کنند، ولی زمانی می‌رسند که حضرت به شهادت رسیده‌است، آنها حضرت را در قالی می‌پیچند و در نهر آبی که در آن نزدیکی است، شستشو می‌دهند و دفن می‌کنند. از آن زمان تاکنون همه ساله در دومین جمعه مهر ماه و با حضور هزاران نفر از مردم فین و کاشان آیین سنتی مذهبی قالیشویان برگزار می‌شود.

چوبهایی که افراد در دومی جمعه مهر ماه هر سال به دست می‌گیرند دو روایت دارد. اول اینکه برای شستن قالیها در مشهد اردهال به کار می‌رود و دوم اینکه افراد آنها را به نشانه خونخواهی به دست می‌گیرند.

در روایات معصومین از این منطقه به وردهار نیز یاد شده است

 

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

محمد غفاری معروف به کمال‌المُلک نقاش ایرانی (زاده ۱۲۲۷ - درگذشته ۱۳۱۹) یکی از مشهورترین و پر نفوذترین شخصیت‌های تاریخ هنر معاصر ایران به شمار می‌آید. وی در یکی از خانواده‌های هنرمند و سرشناس در کاشان چشم به جهان گشود. غفاری پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در کاشان به همراه برادر بزرگترش به تهران آمد و در دارالفنون در رشتهٔ نقاشی ادامه تحصیل داد. پس از گذشت سه سال تحصیل وی در دارالفنون، هنگامی که ناصر الدین شاه از این مدرسه بازدید می‌کرد، کار او را پسندید و وی را به دربار فراخواند.

 

با حضور در دربار، ابتدا لقب خان، سپس پیشخدمت مخصوص به وی داده شد و پس از چندی تاثیر آثار محمد غفاری سبب گردید تا ناصرالدین شاه خود به شاگردی وی در آید و او را در ابتدا به لقب نقاش‌باشی و سپس به لقب کمال الملک منصوب کند. در مدت حضور وی در دربار، او ۱۷۰ تابلو کشید که معروف‌ترین آن‌ها تالار آینه می‌باشد و اولین تابلوییست که آن را امضا کرده است.

 

پس از مرگ ناصرالدین شاه و به سلطنت رسیدن مظفر الدین شاه، کمال الملک برای ادامه تحصیل در زمینه نقاشی و زبان فرانسوی و همچنین بازدید از موزه‌ها، عازم اروپا شد. او در مدت سه سال در ایتالیا، فرانسه و مدت کوتاهی در اتریش زندگی کرد و در طی این مدت با بازدید از موزه‌های مهم شهرهای فلورانس، رم و پاریس، از آثار نقاشان برجسته‌ای چون روبنس، تیسین و رامبراند در حدود دوازده کپی نقاشی کرد.

بازگشت کمال الملک به ایران، مصادف با انقلاب مشروطه می‌شود. در این هنگام کمال الملک با انتشار مقالات و ترجمه برخی آثار ژان ژاک روسو و دیگر نویسندگان آزادی خواه فرانسه، به سهم خود با حرکت مردم، همراه می‌شود.[۱] در نهایت در اردیبهشت ۱۳۰۷ وی به روستای حسین آباد نیشابور تبعید شد و مابقی عمر خود را در آنجا گذراند. وی در سال ۱۳۱۹ در سن ۹۵ سالگی در گذشت و پیکر او را در کنار عطار نیشابوری به خاک سپردند.[۲]

 

محمّد غفّاری در خانواده‌ای هنرمند و سرشناس در شهر کاشان بدنیا آمد، وی برادر زاده میرزا ابوالحسن غفّاری معروف به صنیع الملک از اولین تحصیل کردگان ایرانی در فرنگ و از افراد پرنفوذ دوره قاجار بود. غفّّاری تحصیلات اوّلیّه‌اش را در مکتب مکاتب زادگاهش گذراند. پدرش میرزا بزرگ که همچون پدرانش دارای حرفهٔ نقاشی بود، ابو تراب، پسر بزرگترش و محمّد را برای ادامه تحصیل راهی تهران کرد.

 

کمال الملک پس از حضور در تهران، به همراه برادر بزرگترش در مدرسه دارالفنون در رشتهٔ نقاشی مشغول به تحصیل شد، هر دو برادر در مدت سه سال تحصیل خود توانستند موفقیت‌های بسیاری را کسب کنند. در پایان سال سوم، ناصرالدین شاه در حین بازدید از مدرسه دارالفنون با دیدن تابلویی که از چهره اعتضاد السلطنه، رئیس وقت مدرسه دارالفنون که توسط محمد غفاری کشیده شده بود، تحت تاثیر قرار گرفت و دستور داد تا او را به عنوان نقاش به استخدام دربار در آورند.

 

با حضور در دربار، در ابتدا لقب خان، سپس پیشخدمت مخصوص به وی داده شد و پس از چندی تاثیر آثار محمد غفاری سبب گردید تا ناصرالدین شاه خود به شاگردی وی در آید و او را در ابتدا به لقب نقاش باشی و سپس به لقب کمال الملک منصوب کند. کمال الملک پس از چندی با خواهر مفتاح الملک یکی از مقامات دربار ازدواج کرد که ثمرهٔ این ازدواج یک دختر به نام نصرت و پسری به نام حسین علی خان شد. در مدت حضور وی در دربار، او ۱۷۰ تابلو کشید که معروف‌ترین آن‌ها تالار آینه می‌باشد و اولین تابلوییست که آن را امضا کرده است.

 

کمال الملک که تمام وقت خود را در برای نقاشی کردن در کاخ گلستان می‌گذراند، با دزدیده شدن مقداری طلا از تخت طاووس مورد سوء ظن ماموران حکومتی قرار گرفت تا جایی که وی را برای مدت چهار ساعت مورد بازجویی قرار دادند که نهایتا با اعتراف سارق، سوء ظن‌ها از وی برطرف شد.

 

پس از کشته شدن ناصر الدین شاه کمال الملک برای مطالعه به اروپا رفت. (۱۲۷۶ ش) مدتی بیش از سه سال را در فلورانس، رم و پاریس گذرانید؛ و در موزه‌ها به رونگاری از آثار استادانی چون رامبراند و تیسین پرداخت. در پاریس با فانتن لاتور آشنا شد. سفر اروپا تأثیری مثبت در اسلوب کار و حتی طرز دید او گذاشت. او به دستور مظفر الدین شاه به ایران بازگشت (۱۲۷۹ ش) و کار در دربار را ادامه داد، ولی عملاً نتوانست با خواست‌های شاه جدید کنار بیاید. به عراق رفت و چند سالی را در آنجا گذرانید. (۱۲۸۰ تا ۱۲۸۳ش) پرده‌های زرگر بغدادی (۱۲۸۰ ش) و میدان کربلا (۱۲۸۱ ش) را به هنگام اقامتش در عراق نقاشی کرد. او اگرچه به مشروطه خواهان متمایل بود (پرده علیقلی خان بختیاری (سردار اسعد) گواه آن است) در جنبش مشروطه مشارکت مستقیم نداشت. در سال‌های بعد مدیریت مدرسه صنایع مستظرفه را بر عهده گرفت. در این مدرسه با کوشش فراوان به پرورش شاگردان همت گماشت که زبده‌ترین شان خود استادانی در مکتب او شدند. سرانجام به دلیل اختلافاتی که با وزیران معارف بر سر استقلال مدرسه پیدا کرد، از کار تدریس و شغل دولتی دست کشید (۱۳۰۶ ش) و به ملک شخصی خود در حسین آباد نیشابور کوچید. (۱۳۰۷ ش) در آنجا بر اثر حادثه‌ای از یک چشم نابینا شد؛ اما تا سال‌های آخر زندگانی به نقاشی ادامه داد. کمال الملک از همان آغاز فعالیت هنری اش تمایلی قوی و آشکار به روش و اسلوب طبیعت گرایی اروپایی داشت. با ظهور کمال الملک وظیفه‌ای جدید برای نقاش دربار معین شد. او می‌بایست رویدادها، اشخاص، ساختمان‌ها، باغ‌ها و غیره را همچون عکاسی دقیق ثبت کند تا به عادی‌ترین مظاهر زندگی و محیط درباری سندیت تاریخی بخشد. بی سبب نیست که کمال الملک در این دوره اغلب پرده‌هایش را با افزودن شرحی درباره موضوع رقم می‌زد. (مثلاً: طبیعت بیجان با گلدان و پرنده شکار شده، ۱۲۷۳خ) با این زمینه فکری و هنری کمال الملک به اروپا رفت. هدف او شاید فقط ارتقای سطح دانش فنی اش بود. ولی در موزه‌ها آثار استادان رنسانس و باروک را دید و شیفته آنها شد. منطقاً او به لحاظ فرهنگی، ذهنی و سابقه هنری آمادگی رویارویی و احتمالاً بهره گیری از جنبش‌های دریافتگری (امپرسیونیسم) و پسا-دریافتگری را نداشت. اما زیبایی‌شناسی کلاسیسیسم رنسانس و سبک و اسلوب بغرنج هنرمندانی چون رامبراند را نیز به درستی درک نکرد (چنان که مثلاً در هیچ یک از نقاشی‌های کمال الملک و شاگردانش نشانی از آشنایی با اسلوب لعاب رنگ کاری به چشم نمی‌خورد.) با این حال آکادمی گرایی در او قوت گرفت؛ و هنگامی که به ایران بازگشت بیش از پیش به هنر دانشگاهی سده نوزدهم وابسته شده بود. حتی بعداً در بازنمایی موفقیت آمیز برخی موضوع‌های اجتماعی نیز از این وابستگی رهایی نیافت. او اساساً چهره نگار و منظره نگار بود؛ و در تک چهره‌هایی چون «سید نصرالله تقوی» قابلیت و مهارت خود را به حد کمال نمایان ساخت. کمال الملک با کوشش‌های خود در مقام نقاش و معلم پاسخی متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی زمانه اش به ضرورت تحول هنری جامعه داد. بازتاب این کوشش‌ها در ذهن مردم خصوصیات اخلاقی، نحوه زندگی و واقعه کور شدنش از او یک مرد افسانه‌ای ساخت.

از جمله دیگر آثارش: دورنمای صفی آباد (۱۲۵۳ ش)؛ عمله طرب؛ حوضخانه صاحبقرانیه (۱۲۶۱ ش)؛ منظره آبشار دوقلو (۱۲۶۳ ش)؛ مرد مصری (۱۲۷۵ ش)؛ فالگیر یهودی؛ دهکده مغانک (۱۲۹۳ ش)؛ تک چهره خود هنرمند (۱۲۹۶ ش)؛ تک‌چهره صنیع الدوله؛ نیمرخ هنرمند (۱۳۰۰ ش)؛ منظره کوه شمیران (۱۳۰۱ ش).

 

بازگشت کمال الملک به ایران، مصادف با انقلاب مشروطه می‌شود. در این هنگام کمال الملک با انتشار مقالات و ترجمه برخی آثار ژان ژاک روسو و دیگر نویسندگان آزادی خواه فرانسه، به سهم خود با حرکت مردم، همراه می‌شود.[۳] کمال الملک در همان دورهٔ قاجار به جرگهٔ فراماسونرها پیوست؛ لژی که او بدان پیوست از نامدارترین لژهای فراماسونری در ایران بود و لژ بیداری ایرانیان نام داشت که در آن بسیاری از شخصیت‌های علمی، ادبی و سیاسی عضو بودند.[۴][۵]

 

سرانجام محمد غفاری (کمال الملک) در ۲۷ مرداد سال ۱۳۱۹ درگذشت و در نیشابور و در کنار قبر عطار نیشابوری مدفون گشت.

نسخه اصل تعدادی از تابلوهای مشهور کمال الملک در کاخ گلستان در معرض نمایش قرار دارد.

با کار او جریان دویست‌سالهٔ تلفیق سنت‌های ایرانی و اروپایی به پایان می‌رسد و سنت طبیعت‌گرایی اروپایی در قالب نوعی هنر آکادمیک تثبیت می‌شود.

 

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

ژن‌شناسی[۱] یا ژنتیک بخشی از دانش زیست‌شناسی است که به وراثت و تفاوتهای جانداران می‌پردازد. بوسیله قوانین و مفاهیم موجود در این علم می‌توانیم به همانندی یا ناهمانندی دو اندامگان نسبت به یکدیگر پی ببریم و بدانیم که چگونه و چرا چنین همانندی یا ناهمانندی در داخل یک جامعه گیاهی و یا جامعه جانوری، بوجود آمده‌است. دانش ژن‌شناسی، دانش جابجایی داده‌های زیستی از یک یاخته به یاخته‌ای دیگر و یا از پدر و مادر به نوزاد و نسلهای آینده می‌باشد. ژن‌شناسی با چگونگی این جابجایی‌ها که باعث نشانگان‌ها، دگرگونی‌ها و همانندی‌ها در اندامگان‌ها می‌باشد، سروکار دارد. دانش ژن‌شناسی به سرشت فیزیکی و شیمیایی این داده‌ها نیز می‌پردازد.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

شیمی (به پارسی سره: کیمیا)و(به انگلیسی: Chemistry) مطالعهٔ ساختار، خواص، ترکیبات، و تغییر شکل مواد است. این علم مربوط می‌شود به عناصر شیمیایی و ترکیبات شیمیایی که شامل اتمها، مولکولها، و برهم‌کنش میان آنهاست.

در اوایل، تلاش برای بیان طبیعت مواد و چگونگی دگرگونی آن‌ها ناموفق بود. دانش پیشرفته‌تر کیمیا نیز در این مورد ناتوان بود. به هرحال دانش کیمیا به کمک انجام تحقیقات اولیه و ثبت نتیجه‌ها، پایه‌گذار شیمی مدرن بود. تغییر نگرش در شناخت مواد زمانی شروع شد که رابرت بویل در سال ۱۶۶۱ در کتاب شیمی‌دان شکاک میان شیمی و کیمیا تفاوت قائل شد.[۱][۲] پس از آن شیمی با تلاش‌های آنتوان لاووازیه و ارائه قانون پایستگی جرم، به یک دانش تکامل‌یافته تبدیل شد. دغدغهٔ هر دو دانش کیمیا و شیمی شناخت طبیعت مواد و چگونگی دگرگونی آن‌ها بود، اما تنها شیمی از شیوه‌های علمی قوی بهره‌مند شد.[۲] با کوشش‌های ویژهٔ جوسایا ویلارد گیبز تاریخ شیمی با ترمودیناک رابطهٔ عمیقی پیدا کرد.[۳]

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

فرش ماشینی گونه ای مصنوعی از قالی است که بر خلاف قالی دستبافت توسط ماشین الآت صنعتی بافته می شود. به دلیل سرعت تولید و همچنین ارزان بودن مواد اولیه نسبت به قالی دستبافت قیمت ارزانتری دارد.

 

 

 

تاریخچه

تاریخچه پیدایش فرش ماشینی در کشورمان نشان می‎دهد که این محصول در ایران عمری تقریباً ۴۰ ساله دارد. در ابتدای دهه ۵۰ اولین فرش ماشینی تولید داخل در کارخانجات مخمل و ابریشم کاشان توسط ماشین‎های مخمل بافی ژاکارد و با الیاف مصنوعی براق و پرز نسبتاً کوتاه و وزن سبک، بافته و روانه بازار گردید. همزمان با آن عده‎ای از تجار، فرش‎هایی با همین مشخصات و تا حدی مرغوب‎تر از کشور بلژیک وارد بازار ایران نمودند و سلیقه ایرانی را با پدیده فرش ماشینی آشنا کردند. با مشاهده استقبال نسبتاً مطلوبی که مردم از فرش ماشینی به عمل آوردند صاحبان گروه صنعتی بهشهر (خاندان لاجوردی) که از کارخانه‎داران و سرمایه‎گذاران خوشنام کشور بودند، اقدام به تاسیس شرکت بزرگی به نام شرکت صنایع کاشان (فرش راوند) نمودند که فعالیت آن در زمینه تولیدات مواد مرتبط با فرش و همچنین خود فرش ماشینی بود و اولین محصول آن در سال ۱۳۵۳ به بازار عرضه شد. این محصول با نمونه‎های قبلی کاملاً متفاوت و شباهت‎های زیادی به فرش دستباف داشت که به خصوص نوع پشمی آن فوق‎العاده مورد اقبال عمومی قرار گرفت. متعاقب آن شرکت‎های دیگری از جمله شرکت شهباف که بعدها به فرش گیلان تغییر نام داد و همچنین شرکت‎های فرش پارس و مولن روژ (نقش ایران) و فرش اکباتان تاسیس و به رقابت پرداختند. این امر تا اواخر سال ۵۷ به طور معمول ادامه داشت و شرکت‎های بزرگ تولیدکننده فرش با هم در حال رقابت بودند. پس از مصادره اموال و کارخانجات تعدادی از سرمایه‎داران ایرانی در سال ۵۸ از جمله شرکتهای ملی (مصادره شده)، کارخانجات فرش ماشینی موجود نیز چون صدها واحد تولیدی دیگر زیر پوشش مدیریتی سازمان‎های دولتی مثل سازمان صنایع ملی ایران، بنیاد مستضعفان و جانبازان و … درآمد و مدیران دولتی اکثراً کم تجربه و بیگانه با مسائل صنعت، به مدیریت این کارخانجات بزرگ و با ارزش منصوب شدند و از آن پس منحنی حیات این کارخانجات به سراشیبی افتاده و رو به افول نمود. در سال ۵۷ تعدادی از متخصصان صنعت نساجی و دست‎اندرکاران صنعت فرش ماشینی و همچنین پاره‎ای از کارخانه‎داران که تا آن زمان در رشته‎های دیگر نساجی فعال بودند به فکر ایجاد واحدهای جدید فرش ماشینی افتادند و کارخانجاتی از قبیل قالی سلیمان، فرش مشهد، فرش شیراز (دناژ)، فرش مازندران، فرش باستان و ستاره کویر و تعدادی دیگر در گوشه و کنار کشور و با ماشین‎های مربوط به آن زمان مثل وندویل ALD61 و AL1 و TEXTIMA شروع به کار نمودند و از همین جا سیر تحول فرش ماشینی در بخش خصوصی و توقف یکی پس از دیگری کارخانجات بزرگ موجود تحت پوشش دستگاه‎های دولتی آغاز شد. با انتقال تدریجی متخصصان شاغل در کارخانه‎های بزرگ به کارخانه‎های نوپا رقابت جدیدی در زمینه تولید فرش ماشینی در میان واحدهای بخش خصوصی در گرفت، ولی تحول اساسی در صنعت فرش ماشینی در کشور از سال ۶۵ شروع شد که این سیر تحول موجب ایجاد بیش از 1600 واحد کوچک و بزرگ تولیدکننده فرش گردید که در حال حاضر مشغول رقابتند.(منبع)

روش تولید

فرش ماشینی توسط ماشین آلات مختلفی تولید می گردد که می توان به دستگاه های تکسیما، واندویل ، CRX ، ASR ، VTR و... اشاره کرد. جنس هر فرش نیز می تواند آکریلیک یا BCF ومخلوطی از این دو،یا الیاف جدیدابریشم مصنوعی(پلی استر) باشد. قابل ذکر است که فرش های 100% آکریلیک دارای کیفیت و قیمت بالاتری هستند ولی فرش های ابریشم مصنوعی در حال حاضر به دلیل عدم پرزدهی و شستشوی بسیار آسان وثبات و درخشندگی بالا در بازارهای جهانی بعنوان بهترین کفپوش مورد توجه قرار گرفته و در ایران نیز اولین تولید کننده این فرش با دستگاه VTR(مخصوص بافت ابریشم)صنایع تولیدی کرامتیان در مبارکه اصفهان است. همچنین فرش ها بر اساس شانه به 350 - 440 - 500 و 700 شانه تقسیم می شوند. تراکم فرش ها نیز می تواند براساس نوع ماشین و شانه بین 700 تا 2000 باشد. درحال حاضرپیشرفته ترین دستگاه بافت فرش ماشینی hcpx2نام دارد که فرشهایی با تراکم 2550تولید میکند وشرکت تابلوفرش مروارید تابلوفرشهایی با این کیفیت روانه بازار کرده است

شهرهای های تولید کننده فرش ماشینی

کارخانجات فرش ماشینی در اکثر شهرهای کشور وجود دارد ولی بسته به امکانات در برخی شهرهای کشور از کثرت بیشتری برخوردار است که می توان به کاشان بعنوان پایتخت فرش ماشینی ایرن(منبع) که در این شهر بیش از 700 واحد فعال در امر تولید فرش ماشینی فعال است.(منبع) همچنین تولید فرش ماشینی در شهرهای مشهد، دلیجان، یزد، اصفهان و تهران نیز چشمگیر است.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

سید علی آشفته همراه با برادر خود سید مهدی در مرکز هنرهای زیبای تهران

 

زری بافی و مخمل بافی می کرده و از هنرمندان کاشانی تبار آن مرکز بوده است.

 

{نگاه کنید به گل های ابریشمی ، ص143}

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

نصرالله آباد فرزند حسین شعبان از معماران سنتی کاشان می باشد ؛

که در سال1258هجری شمسی متولد شد ؛ و در سال 1343ه.ش در سن85سالگی وفات

کرد . و در وادی السلام قم در جوار آرامگاه ابو حسین به خاک سپرده شد

از آثار او :

ایوان بزرگ و صحن میدان ولی سلطان ، ساختمان چشمه باغ فین و

بخشی از خانه ی تاریخی احسان را می توان نام برد.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

ابوجعفر محمد بن موسای خوارزمی از دانشمندان بزرگ ریاضی و ستاره‌شناس ایرانی می‌باشد.[۱] از زندگی خوارزمی چندان اطلاع قابل اعتمادی در دست نیست جز اینکه وی در حدود سال ۷۸۰ میلادی در خوارزم (ازبکستان کنونی) که در آن زمان، بخشی از قلمرو حکومت خوارزمشاهیان بود، زاده شد. شهرت علمی وی مربوط به کارهایی است که در ریاضیات به‌ویژه در رشته جبر انجام داده به طوری که هیچیک از ریاضیدانان سده‌های میانه مانند وی در فکر ریاضی تأثیر نداشته‌اند. وی را پدر جبر نامیده‌اند.[۲]

 

بیشترین چیره‌دستی وی در حل معادله‌های خطی و درجه دوم بوده‌است. کتاب Algoritmi de numero Indorum که ترجمه کتاب جمع و تفریق با عددهای هندی او به لاتین است باعث شد تا دستگاه عددی در اروپا از دستگاه اعداد لاتین به دستگاه اعداد هندی تغییر یابد که هنوز نیز در اروپا و دیگر نقاط جهان فراگیر است.[۳]

 

 

به هنگام خلافت مامون وی عضو دارالحکمه که مجمعی از دانشمندان در بغداد به سرپرستی مامون بود، گردید خوارزمی کارهای دیوفانت را در رشته جبر دنبال کرد و به بسط آن پرداخت خود نیز کتابی در این رشته نوشت.

 

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

فیزیک (به زبان یونانی φύσις، طبیعت و φυσικῆ، دانش طبیعت) علم مطالعهٔ خواص طبیعت است. این علم از مفاهیمی مانند انرژی، نیرو، جرم و بار الکتریکی استفاده می‌کند. یکی از کارهای اصلی این علم اندازه‌گیری کمیتهای مختلف و پیدا کردن روابط بین این کمیت‌ها است. برای همین فیزیک را علم اندازه‌گیری نیز خوانده‌اند.

امروزه فیزیکدان‌ها سامانه‌های بسیاری را بررسی می‌کنند: از ساختارهای بسیار بزرگ مانند کهکشان‌ها گرفته تا ذرات بی‌نهایت ریز و حتی سیستم‌های اقتصادی، زیستی، محیطی و مانند آن‌ها.

فیزیک یکی از قدیمی ترین رشته‌های دانشگاهی است و شاید قدیمی ترین مبحث آن را بتوان نجوم نامید. [۱]


کشش سطحی مانع از فرو رفتن سکه در آب می شود.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

آیت الله ملا حبیب الله شریف کاشانی (زاده:۱۲۶۲ کاشان، درگذشته:۱۳۳۸ کاشان) از علما و مجتهدان معاصر شیعه بود.

پدرش علی مدد ساوجی نیز از علمای شیعه بود. در سن ۸ یا ۹ سالگی پدرش در ساوه درگذشت و او در کاشان تحت سرپرستی یکی از شاگردان پدر با نام سید حسین کاشانی قرار گرفت.

از همان کودکی آثار نبوغ در او مشهود بود و در سن ۱۸ سالگی به درجه اجتهاد رسید. علاوه بر فقه در زمینه‌های کلام، صرف و نحو، ادبیات، تاریخ، ریاضیات، حدیث، رجال، علوم غریبه، عرفان، تفسیر و اخلاق تبحر داشت. او دارای تألیفات فراوانی بالغ بر ۱۵۷ اثر است. کتاب فقهی «منتقدالمنافع فی شرح مختصرالنافع» و همچنین کتاب «ریاض الحکایات» از آثار اوست.

از نکات برجسته زندگی وی زهد و ساده زیستی و بی اعتنایی به دنیا و همت بلنداواست.[۱] او در تاریخ مشروطه کاشان نقش چشمگیری داشته‌است.[۲]

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

خانهٔ عبّاسی‌ها[۱] در سال‌های ۱۲۵۲ تا ۱۲۵۴ هجری در محله سلطان امیر احمد کاشان ساخته شده و از لحاظ معماری و تزئینات حائز اهمیت است و با شمارهٔ ۲۰۲۰ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده‌است.

....................................................................................................................................................

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

«میرزا تقی‌خان فراهانی» (۱۲۳۰۱۱۸۶) مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظمهای ایران در دوره ناصرالدین‌شاه قاجار بود. اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او ادامه یافت. مدت صدارت امیر کبیر ۳۹ ماه (سه سال و سه ماه) بود. وی مؤسس دارُالفُنون بود که برای آموزش دانش و فناوری جدید به فرمان او در تهران تأسیس شد. همچنین انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه از جمله اقدامات وی به‌شمار می‌آید. امیرکبیر پس از این که با توطئه اطرافیان شاه از مقام خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین به دستور ناصرالدین‌شاه به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شده‌است.[۱] بی نینگ انگلیسی که همراه وزیر مختار انگلیس امیر را ملاقات کرده وی را فردی درشت و تنومند و هوشمند توصیف کرده است. بی نینگ می‌نویسد امیر در جوانی اهل کشتی بوده و اندام قوی و درشت وی هم موید همین مطلب است. از پهلوانی امیر اطلاعی در دست نیست اما ورزش زورخانه در زمان وی رایج‌ترین ورزش بود. لباس امیر جبه بود و به منشیانش نیر دستور داده بود جبه به تن کنند. امیر کلاه بلندی بر سر می‌گذاشت و موهای وی بلند و از نوع به اصطلاح پاشنه نخواب بود. وزیر مختار انگلیس در یکی از گزارش‌هایش می‌نویسد پول دوستی که صفت بارز ایرانیان است به هیچ وجه در امیر راهی ندارد. همه وی را فردی مورد اطمینان و غیر قابل فساد می‌دانستند. دکتر پلاک اتریشی می‌نویسد: پولهایی که به امیر می‌دادند و نمی‌گرفت همگی خرج کشتنش شد.[۲]

کودکی

میرزا تقی فراهانی در سال ۱۱۸۶ در روستای هزاوه متولد شد.[۳] پدر وی کربلایی قربان نام داشت و آشپز قائم مقام فراهانی بود. مادر امیر نیز فاطمه نام داشت و عمری طولانی داشت و مرگ هر دو فرزندش محمد تقی و محمد حسن را دید. وی در خانه قائم مقام تربیت شد و در جوانی توانست سمت منشی‌گری قائم مقام را به دست آورد.[۴]

ازدواج و فرزندان

امیرکبیر دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول وی با «جان‌جان‌خانم» دختر حاج شهبازخان بود. حاج شهباز خان عموی امیر کبیر بود. بنابر نوشته دکتر پولاک: امیر در زمان صدارت خود از این زن جدا شده است. «جان جان خانم» حدود سال ۱۲۴۸ در آذربایجان درگذشته است. دومین همسر امیر، یگانه خواهر تنی ناصرالدین‌شاه بود که «ملک‌زاده‌خانم» نام داشت و به «عزت‌الدوله» ملقب بود. او دختر محمد شاه و مهد علیا بود. او در شانزده سالگی به عقد ازدواج امیر در آمد. امیر در این هنگام حدود چهل و سه ساله بوده است. این ازدواج ظاهراً به خواست و اشاره ناصرالدین شاه صورت گرفته است. این معنا از نامه‌ای که امیر به پادشاه نوشته است بر می‌آید: از اول بر خود قبله عالم معلوم است که نمی‌خواستم در این شهر صاحب خانه و عیان شوم. بعد، به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، این عمل را اقدام کردم.

امیر از نخستین همسر خود «جان جان خانم» که دختر عمویش هم بود، سه فرزند داشت. میرزا احمد خان زاده مشهور به «امیر زاده» و دو دختر که نام یکی از آنها «سلطان خانم» ضبط گردیده است. از عزت الدوله نیز دو دختر داشت که یکی «تاج الملوک خانم» و دیگری «همدم الملوک» خانم نام داشتند.[۵]

دولتمردی و صدارت

نخستین ماموریت سیاسی میرزا تقی خان این بود که پس از قتل گریبایدوف در ایران، از جانب دستگاه دولتی ایران ماموریت یافت تا برای عذرخواهی به عنوان منشی همراه خسرو میرزا به نزد تزار روسیه برود. وی در این سفر در سال ۱۲۴۴ هجری قمری حدود ۲۲ سال داشت. ماموریت دوم وی یک ماموریت تشریفاتی بود که در زمانی که وزیر نظام آذربایجان بود به همراه ناصر الدین میرزای ولی عهد به ایروان رفت تا با تزار روس که به این شهر آمده بود دیدار داشته باشد. نخستین ماموریت سیاسی مهم امیر ریاست هیات نمایندگی ایران در کنفرانس ارزنه الروم در سال ۱۲۵۹ برای حل اختلافات مرزی با دولت عثمانی بود. این ماموریت دو سال به طول انجامید.[۶]

محمد شاه در شب شنبه چهارم سپتامبر ۱۸۴۸ میلادی فوت کرد. کاردار سفارت انگلیس با فرستادن پیکی این خبر را به ناصر الدین میرزا در تبریز رساند. میرزا فضل‌الله نصیرالملک پیشکار ناصر الدین شاه در مهیا نمودن مقدمات حرکت شاه به تهران درماند و میرزا تقی خان مامور به این کار شد.

میرزا تقی با استقراض سی هزار تومان از یک تاجر تبریزی و تدارک نیروی نظامی کافی همراه شاه راهی تهران شد. شاه پس از شش هفته به تهران رسید. میرزا تقی خان برای حفظ شأن شاه جوان از آمدن چند تن از دوستان نزدیک شاه به تهران جلوگیری کرد و دلیل وی این بود که این افراد با ناصر الدین میرزا از کودکی مانوس بوده‌اند و احترام مقام جدید وی را رعایت نخواهند کرد. در این مدت مهد علیا در تهران مشغول هماهنگی با سفارت انگلیس برای به قدرت رساندن افراد مورد نظرش بود و میرزا آقا خان نوری که به قم تبعید شده بود را به تهران فراخواند. میرزا نصرالله صدر الممالک که خود را نامزد اصلی صدارت می‌دانست در منزل حاجی میرزا آقاسی منزل کرده بود و مشغول دسیسه چینی علیه میرزا تقی خان بود. اما شاه که به تهران رسید بلافاصله میرزا تقی خان را به مقام صدارت برگزید و لقب امیر کبیر را به وی اعطا کرد.[۷]

شب شنبه ۲۲ ذیقعده ۱۲۶۴ ناصرالدین شاه بر تخت نشست و امیر نظام را به صدارت اعظمی تعیین کرد. عین فرمان شاه چنین است :

ما تمام امور ایران را به دست شما سپردیم و شما را مسوول هر خوب وبدی که اتفاق می افتد می دانیم. همین امروز شما را شخص اول ایران کردیم و به عدالت و حسن رفتار شما با مردم کمال اعتماد و وثوق داریم. به جز شما به هیچ کس دیگر چنین اعتقادی نداریم و به همین جهت این دستخط را نوشتیم.

[۸]

نخستین آشوبی که از طرف مخالفین وی در تهران بر پا شد شورش سربازان آذربایجانی پاسدار ارک در تهران تنها چهار ماه و نیم پس از صدارت وی بود که به تحریک برخی از درباریان انجام شد. در این آشوب دو هزار و پانصد سرباز آشوبگر خانه امیر را محاصره کرده و خواستار عزل وی شدند. روز بعد بین محافظین خانه امیر و سربازان درگیری ایجاد شد که موجب کشته شدن دو تن از محافظین شد. امیر به خانه میرزا آقاخان نوری رفت و فتنه با وساطت چند کس از جمله میرزا ابوالقاسم امام جمعه و عباسقلی خان جوانشیر فرونشست. در این آشوب مردم تهران به حمایت از امیر برخاستند و دکانها را بسته و به مقابله با یاغیان پرداختند[۹]

امیر برای انتظام ارتباط با کشورهای دیگر به ویژه اروپاییان اهمیت زیادی قایل بود. وی میرزا محمد علی شیرازی را به وزارت خارجه گماشت و از سفرای خارجی خواست از این پس تمام مکاتباتشان مستقیما با وزیر خارجه باشد و از رجوع مستقیم به شاه یا صدر اعظم خودداری کنند. امیر در لندن و سنت پترزبورگ سفارتخانه دایمی ایجاد کرد. امیر برای افزایش کیفیت ارتباطات خارجی هیاتی از مترجمین ایجاد کرد که میرزا ملکم خان یکی از معروفترین این افراد است.[۱۰]

امیرکبیر در ۲۶ بهمن ۱۲۲۷ برابر ۲۲ ربیع‌الاول ۱۲۶۵ ق. با عزت‌الدوله، خواهر ناصرالدین‌شاه ازدواج کرد[۱۱].

 

امیرکبیر، دو روز پس از عزل به کاشان تبعید شد. اما با این وجود، مخالفان امیرکبیر در دربار احتمال می‌دادند که امیرکبیر بار دیگر مورد عنایت شاه قرار گیرد و به قدرت بازگردد. بنابراین با کوشش فراوان توانستند حکم قتل وی را از ناصرالدین‌شاه بگیرند. سرانجام امیرکبیر در روز ۲۰ دی ۱۲۳۰ (برابر با ۱۰ ژانویه ۱۸۵۲ میلادی) در حمام فین کاشان با بریدن رگ دستهایش به قتل رسید.

کالبد امیر را ابتدا در همان کاشان دفن کردند. به روایت میرزا محمد جعفر خان حقایق نگار خورموجی در کتاب مشهور حقایق‌الخبار ناصری روز بعد از قتل جسدش را در گورستان «پشت مشهد» کاشان به خاک سپردند. چند ماه بعد، به پایمردی همسرش عزت‌الدوله کالبدش را به کربلا منتقل کردند و در اتاقی که درب آن به سوی صحن امام حسین باز می‌شود به خاک سپردند.[۱۲]

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

باغ فین کاشان، نام یک باغ ایرانی است که حمام فین نیز در آن قرار دارد. مکان نامبرده جایی است که ناصرالدین‌شاه، در سال ۱۸۵۲ میلادی صدراعظم خود امیرکبیر را در آن به قتل رساند. سابقه و قدمت باغ فین و بناهای آن به دوره صفویه بازمی‌گردد. وسعت باغ بالغ بر ۲۳ هزار مترمربع و شامل یک حیاط مرکزی است که به وسیله دیوار، بارو و برج‌های استوانه شکل محصور شده‌است. در مقایسه با بسیاری از باغ‌های ایرانی مشابه، باغ فین با آب قابل توجهی مشروب می‌شود.[۱]

باغ فین و مجموعه بناهای آن در کاشان، باغ فین واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۱۴ با شمارهٔ ثبت ۲۳۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.[۲]

 

برخی منابع تاریخی قدمت این باغ را به دوران سلطنت آل‌بویه می‌رسانند. به استناد این منابع، زلزله مهیب سال ۱۵۷۳ میلادی باعث تخریب کلی باغ شد.[۳] بقایای باغی در چند صد متری باغ فین(باغ نو) موجود است که به باغ کهنه معروف است. باغ کهنه در دوره ایلخانان مغول بیشترین گسترش را یافته بوده‌است.[۴] به هرحال ساختمان باغ فین فعلی به دوران شاه‌عباس اول نسبت داده شده[۵] و میراث فرهنگی ایران طراح باغ را غیاث‌الدین جمشید کاشانی می‌داند.[۶] با این وجود منابع دانشگاهی طراح باغ را شیخ بهایی معرفی می‌کنند.[۷]

کار ساخت و توسعه عمرانی باغ در دوره شاه صفی و شاه‌عباس دوم نیز ادامه یافت و به اوج رسید. بناهای سردر ورودی، کوشک صفوی و یکی از حمام‌ها محصول این دوره بوده‌اند. همچنین شاه سلیمان صفوی صفه‌ای پیرامون چشمه فین بنا نمود که احتمالا موجب تغییر نام چشمه فین به چشمه سلیمانیه بوده‌است. از اواخر دوره صفویه تا دوره زندیه و همزمان با حمله افغان و لشکرکشی‌های نادر شاه، توجهی به باغ نشده‌است. در دوره کریمخان زند و همزمان با وقوع چند زلزله پیاپی، باغ و ابنیه موجود در آن مورد مرمت قرار گرفت و بنای خلوت کریمخانی به آن افزوده گشت.[۸]

در دوره سلطنت فتحعلی‌شاه قاجار، بخش‌هایی زیادی به ابنیه باغ افزوده شد. تقریبا مابقی ابنیه موجود در باغ، همگی محصول این دوران است. ولی با مرگ فتحعلی‌شاه، کار رسیدگی به باغ و درختان آن رها شد و حتی بخش‌هایی از باغ از میان رفت. با ثبت ملی این اثر در هفتاد سال پیش، رسیدگی و توجه به آن اهمیت بیشتری یافت.[۹] در دوره پهلوی، بنای موزه ملی کاشان بر خرابه‌های خلوت نظام‌الدوله و همچنین بنایی در حدفاصل کتابخانه و حمام‌ها ساخته شد و سایر ابنیه نیز مورد مرمت قرار گرفت.[۱۰] سوء مدیریت و بی‌توجهی در چند سال اخیر، موجب خسارات جبران ناپذیری به باغ شده‌است.[۱۱]

 

در سال ۱۹۳۵ و همزمان با ثبت ملی این اثر، ابتدا استخر مرکزی باغ مورد مرمت قرار گرفت.[۱۲] در سال ۱۳۳۶ بنای موسوم به خلوت نظام‌الدوله که به طور کامل تخریب شده بود، مجددا بنا شد و به موزه ملی اختصاص یافت.[۱۳] مرمت سایر عناصر معماری ازجمله کوشک‌ها در سال ۱۹۷۹ آغاز شد.[۱۴]

در سال ۱۳۸۷ ادامه ساماندهی کف فرش، تهیه پرونده طرح آسیب شناسی و درمان پوشش سبز گیاهی باغ فین، ساماندهی مجاری آب خروجی حوض‌ها و جوی‌های داخل باغ، مرمت در چوبی گره چینی شده عمارت سر در، آواربرداری و بام‌سازی کوشک صفوی و ساماندهی راه آب‌های آن به انضمام آواربرداری و بام سازی ضلغ غربی و همچنین نصب دوربین‌های مداربسته باغ انجام شد.[۱۵]

به دنبال تشکیل پرونده ثبت جهانی این اثر، در سال ۱۳۸۹ یونسکو دستور اعمال تغییراتی در سنگ‌فرش و پیاده‌روهای باغ صادر نمود که این تغییرات انجام شده‌است.[۱۶]

 

وجود عناصر آب و درخت که عناصری پویا هستند در کنار ابنیه که عناصر ثابت معماری هستند، هویتی زنده به این اثر فرهنگی و تاریخی بخشیده‌است. باغ فین یکی از مهمترین نمونه باغ‌های ایرانی است که همچنان زنده و پابرجاست. همچنین این باغ به خوبی روش ایجاد منظر فرهنگی را معرفی می‌کند. [۱۷]

 

در طراحی باغ فین، آب اساسی ترین عنصر بوده‌است. آب در باغ فین به صورت‌های راکد(در استخر مقابل کوشک و حوض خانه صفوی)، روان (در جوی‌ها)، فورانی (فواره‌ها) و جوششی (ظهور آب از حفره‌های منظم کف حوض در حوض جوش و حوضخانه صفوی و شترگلوی فتحعلی شاه) حضور دارد. هریک از اشکال گوناگون آب در این باغ، مفهومی خاص را تداعی می‌کند.[۱۸] آب فراوان و جریان آن در جوی‌هایی با کاشی فیروزه‌ای، در محیطی که آب واقعا کمیاب است و درختانی با سایه گسترده در تضادی بزرگ با کویر خشک و طبیعتی نامهربان است که در پشت دیوارهای باغ گسترده‌است.[۱۹]

آب جاری در جوی‌ها، استخرها و حوض‌های باغ از چشمه سلیمانیه تامین می‌شود.[۲۰] آب این چشمه ابتدا در استخری در پشت باغ جمع می‌شود. اختلاف ارتفاع این استخر نسبت به سطح جوی‌ها، ایجاد فواره‌هایی را امکان‌پذیر کرده‌است که به روش ثقلی آب را به بالا پرتاب می‌کنند.[۲۱]

آب حوض اصلی از دوازده چشمه داخل آن می‌جوشد که به آن حوض جوش گفته می‌شود.[۲۲] از آن به بعد، آب در جوی‌هایی با کاشی‌های فیروزه‌ای جریان می‌یابد. رنگی که با رنگ خاکی صحراهای اطراف در تضاد است.[۲۳]

 

مهمترین گیاهان باغ فین، شامل ۵۷۹ اصله درخت سرو و ۱۱ اصله درخت چنار است.[۲۴] با توجه به قدمت این درختان، به نظر می‌رسد که درخت سایه گستر و همیشه سبز سرو در طراحی باغ نقش کالبدی داشته و کاشت معدود درختان خزان دار چنار موجود در باغ، فقط به منظور افزایش کیفیت بصری صورت گرفته‌است.[۲۵] به نظر می‌رسد که کاربرد درخت سرو در ادبیات فارسی به عنوان نماد زیبایی انسان در این انتخاب بی‌تاثیر نبوده‌است.[۲۶]

اغلب درختان باغ، بین ۱۰۰ تا ۴۷۰ سال سن دارند. طی پانزده سال گذشته و بخصوص بعد از سال ۱۳۸۶، مجموعه‌ای از عوامل موجب بروز فاجعه خشکی و بیماری درختان شد. عواملی همچون مهار فیزیکی غیراصولی، دخالت غیر کارشناسانه، سرمازدگی شدید، عبور سیم و کابل برق و لوله‌گذاری‌های تاسیساتی، ایجاد پیاده‌روهای آهکی و سیمانی و محصور کردن درختان با آن، آبیاری نادرست و غیراصولی، آفت شپشک، نادیده گرفتن دستور غذایی درختان، مشکلات مدیریتی و نادیده گرفتن نظرات کارشناسان موجب گردید تا حداقل ۱۱۲ درخت تاریخی به طور کامل خشک شده و تعداد زیادی هم بین ۳۰ تا ۵۰ درصد آسیب ببینند.[۲۷] مسئولین میراث فرهنگی پایان یافتن «عمر مفید» درختان را دلیل خشک شدن آن‌ها می‌دانند.[۲۸]

 

در طراحی اولیه باغ، حفظ تقارن اهمیت ویژه‌ای داشته‌است. به تدریج و با دخالت شاهان، از این تقارن کاسته شده‌است. این خروج از تقارن هم در محورهای تردد در باغ و هم در ابنیه اضافه شده پس از دوره صفویه به چشم می‌خورد.[۲۹]

در مرکز باغ، کوشک صفوی قرار دارد. حمام کوچک و عمارت سردر سایر ابنیه دوره صفوی را تشکیل می‌دهند. کوشک قاجاری با نقاشی‌های زیبای سقفی و دیواری نیز در انتهای باغ و خارج از محور تقارن باغ واقع است. حمام سلطنتی، موزه ملی، خلوت کریمخانی و اتاق شاه‌نشین ابنیه‌ای هستند که پس از دوران صفویه به ابنیه باغ افزوده شده‌اند[۳۰][۳۱][۳۲]

 

 

مجموعه باغ فین در سال ۱۹۳۵ میلادی در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.[۳۳] کار ثبت جهانی این اثر که از سال ۲۰۰۷ میلادی آغاز شده بود، چندین سال به طول انجامید و سرانجام در زمستان ۱۳۸۹، مرحله اول ثبت این اثر در فهرست میراث جهانی یونسکو به انجام رسید.[۳۴]

باغ فین در ۹ کیلومتری مرکز شهر کاشان و در انتهای خیابان امیرکبیر فعلی و روستای فین کوچک قدیم قرار دارد.[۳۵] این باغ در مجاورت چشمه سلیمانیه و بالادست دشتی با شیب ملایم قرار دارد.[۳۶] در حال حاضر بخشی از ابنیه موجود به چای‌خانه و کباب‌خانه اختصاص دارد. دسترسی به باغ فین از طریق خیابان امیرکبیر صورت می‌پذیرد. وسایل نقلیه عمومی از جمله مینی‌بوس از مرکز شهر کاشان این دسترسی را تامین می‌کنند.[۳۷]

موزه ملی کاشان واقع در این باغ از سال ۱۳۸۵ تا سال ۱۳۸۹ تعطیل بوده و در بهمن‌ماه ۱۳۸۹ مجددا دایر شده‌است.[۳۸][۳۹] امروزه بازدید از بخش‌های گوناگون باغ امکان‌پذیر است.[۴۰] این مجموعه، در کنار میدان نقش‌جهان و کاخ چهلستون، بیشترین بازدید کننده و گردشگر استان اصفهان را به سوی خود جلب می‌نماید.[۴۱]

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

مُحتَشَم کاشانی (۹۰۵ ه.ق در کاشان - ۹۹۶ ه.ق در کاشان) شاعر پارسی‌گوی سدهٔ دهم هجری و هم‌دوره با پادشاهی شاه طهماسب یکم صفوی بود. شغل اصلی محتشم بزازی و شَعربافی بود و تمام عمر خود را در کاشان زیست.

محتشم از پیروان مکتب وقوع و از مهمترین شاعران مرثیه‌سرای شیعه است. ترکیب‌بند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» معروف‌ترین مرثیه‌ برای کشتگان واقعه کربلا در ادبیات فارسی است.

 

کمال‌الدین علی محتشم کاشانی دارای لقب شمس الشعرای کاشانی شاعر ایرانی در آغاز سده ده هجری و هم دوره با پادشاهی شاه طهماسب صفوی در کاشان زاده شد، بیشتر دوران‌زندگی خود را در این شهر گذراند و در همین شهر هم در ربیع الاول سال ۹۹۶هجری درگذشت و محل دفن او بعدها مورداحترام مردم قرار گرفت‌.نام پدرش خواجه میراحمد بود. کمال الدین در نوجوانی به مطالعه علوم دینی و ادبی‌معمول زمان خود پرداخت و اشعار شعرای قدیمی ایران را به دقت مورد بررسی قرارداد. شعر‌های او درباره رنج و درد امامان شیعه است و بیشتر جنبه ایدئولوژیک برای پادشاهی صفویان را داشت.

 

مطلع «باز این چه شورش است...» که از محتشم کاشانی نراقی است در میان هواداران شیعه جایگاه ویژه‌ای دارد.

شاعران بسیاری پس از محتشم تا کنون از ترکیب‌بند یادشده در شعرها و نوحه‌هایشان سود برده‌اند.

او فنون شاعری را از صدقی استرآبادی (ساکن کاشان) فرا گرفت و خود شاگردانی مانند تقی‌الدین محمد حسینی صاحب «خلاصه‌الشعار»، صرفی ساوجی، وحشتی جوشقانی و حسرتی کاشانی را پرورش داد.

وی با سرودن دوازده بند در مرثیه شهدای کربلا که بند اول ترکیب بند وی با بیت «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ / باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است ؟» آغاز می‌شود، مقام والایی در مرثیه سرایی کسب کرد.

وی در جوانی به دربار شاه طهماسب صفوی راه یافت و به مناسبت قصیده و غزلهای زیبایش مورد لطف شاه قرار گرفت‌؛ محتشم پس از مدتی در زمره شعرای معروف عصرخود جای گرفت ولی نظر به معتقدات دینی خود و احساسات شیعی دربار شاهان صفوی که در صدد تقویت این مذهب (در مقابل مذاهب اهل سنت‌) بودند به سرایش اشعارمذهبی و مصائب اهل بیت که در نوع خود تازه و بی بدیل بود پرداخت‌. محتشم پس از چندی به یکی از بزرگ‌ترین شعرای ایران در سبک اشعار مذهبی و مصائب ائمه اطهارشیعه بدل گشت و اشعارش در سرتاسر ایران معروفیت خاصی یافت، بطوری که می‌توان وی را معروف‌ترین شاعر مرثیه گوی ایران دانست که برای اولین بار سبک جدیدی درسرودن اشعار مذهبی به وجود آورد. اولین اشعار مذهبی محتشم در سوگ غم مرگ برادرش بود که ابیات زیبائی در غم هجر او سرود و پس از آن به سرایش مرثیه‌هایی در واقعه جانسوز کربلا، عاشورای حسینی و مصیبت نامه‌های مختلف پرداخت‌(کتاب تاریخ ادبیات)

محتشم در کاشان درگذشت و آرامگاه وی در این شهر - واقع در محله محتشم - زیارتگاه عموم است.

 

مجموعهٔ آثار این شاعر بزرگ عصر صفوی، پس از مرگ او، توسط یکی ازشاگردانش در شش کتاب جمع شد، که مشتمل بر غزلیات، قصاید، قطعات، رباعیات، مثنویات، و ترکیب‌بندهای وی می‌باشد.

بند آغازین از ترکیب‌بند ویژه و پرهوادار محتشم:

باز این چه شورش است؟ که در خلق عالم است   باز این چه نوحه وچه عزا وچه ماتم است؟
باز این چه رستخیز عظیم است؟ کز زمین   بی نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا؟ کزو   کار جهان وخلق جهان جمله درهم است
گویا، طلوع می‌کند از مغرب آفتاب   کآشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا، بعید نیست   این رستخیز عام، که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست   سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن وملک بر آدمیان نوحه می‌کنند   گویا، عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان وزمین، نور مشرقین   پروردهٔ کنار رسول خدا، حسین
محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

یکی از قدیمی ترین تمدنهای ایران تمدن سیلک است. تپه های موسوم به سیلک واقع در ۲ کیلومتری جنوب غربی کاشان یکی از کهن ترین مراکز استقرار بشر در فلات مرکزی ایران به شمار می آید. حدود هفت هزار سال پیش مردم سیلک پایه و اساس تمدنی را بنیان نهادند که در دوره های مختلف پیشرفت شایانی را بدست آورد. نشانه هایی از این پیشرفت و ترقی را می توان در آثار سفالین و اشیاء مسی و مفرغی بدست آمده از این تپه ها (تپه های شمالی و جنوبی سیلک) که امروزه زینت بخش اکثر موزه های معتبر ایران و جهان است، مشاهده کرد. اقوام سیلک که دارای ابداعات و نوآوریهای فراوانی در صنایع آن دوران بوده اند، با تمدن بین النهرین و مناطق دیگر ایران ارتباطات فرهنگی و اقتصادی داشته اند. تمدن سیلک به عنوان یکی از نخستین تمدن های دشت نشین برای باستان شناسان از اهمیت قابل توجهی برخوردار می باشد. خاصه آنکه در کوزه گری و نگارگری و استفاده از آجر پخته در بنای ساختمانها و موارد متعدد دیگر به پیشرفتهای قابل ملاحظه ای رسیده بودند. گرچه ردپای این تمدن ناگهان در تاریخ گم می شود و مردم سیلک بر اثر هجوم اقوام تار و مار و گریزان می شوند، اما برخی بر این عقیده اند که ساکنان سیلک پس از ویرانی شهر و دیارشان به چشمه ساران به ویژه نیاسر و نوش آباد پناه برده و آبادیهایی را بوجود آورده اند. با توجه به اینکه در منطقه کاشان آثاری از دوره هخامنشی و اشکانی وجود ندارد و پژوهشهای باستان شناسی نیز در این منطقه بسیار محدود بوده است از تمدن این دوره در کاشان اطلاعات زیادی در دست نیست لیکن کشف سکه های نقره متعلق به دوران هخامنشی و اشکانی در این منطقه نشان از ردپای تاریخ دوره هخامنشی و سلوکی دارد. کشف گنجینه ای متعلق به اواخر هزاره اول قبل از میلاد در روستای مرق گواهی بر امتداد مدنیت در منطقه کاشان تا اواخر دوره هخامنشی است. گرچه اخبار و مدارکی از دوره اشکانیان در این منطقه بدست نیامده است اما قراین متعدد تاریخی خبر از آبادانی و رونق کاشان در دوره ساسانیان می دهد. وجود آتشکده های نیاسر، خرمدشت و نطنز، اشارات مولف تاریخ قم به مناطق باستانی چون نیاسر و نوش آباد، اخباری مربوط به یک شهرک دوره ساسانی به نام سارویه درمنطقه کاشان که به گزارش تاریخ نویسان تا دوره اولیه اسلامی نیز آثاری از آن برجای بوده است همگی گواهی بر این مدعاست.

 

............................................................................................................

 

محمدرضا چمنی مجرد
۰۵تیر

شهادت مظلومانه شیخ حسن شحاته از علمای شیعه ی مصر به دست وهابیون تکفیری را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ، شیعیان و محبین اهل بیت تسلیت عرض می نماییم.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

آیت الله ملا حبیب الله شریف کاشانی (زاده:۱۲۶۲ کاشان، درگذشته:۱۳۳۸ کاشان) از علما و مجتهدان معاصر شیعه بود.

پدرش علی مدد ساوجی نیز از علمای شیعه بود. در سن ۸ یا ۹ سالگی پدرش در ساوه درگذشت و او در کاشان تحت سرپرستی یکی از شاگردان پدر با نام سید حسین کاشانی قرار گرفت.

از همان کودکی آثار نبوغ در او مشهود بود و در سن ۱۸ سالگی به درجه اجتهاد رسید. علاوه بر فقه در زمینه‌های کلام، صرف و نحو، ادبیات، تاریخ، ریاضیات، حدیث، رجال، علوم غریبه، عرفان، تفسیر و اخلاق تبحر داشت. او دارای تألیفات فراوانی بالغ بر ۱۵۷ اثر است. کتاب فقهی «منتقدالمنافع فی شرح مختصرالنافع» و همچنین کتاب «ریاض الحکایات» از آثار اوست.

از نکات برجسته زندگی وی زهد و ساده زیستی و بی اعتنایی به دنیا و همت بلنداواست.[۱] او در تاریخ مشروطه کاشان نقش چشمگیری داشته‌است.[۲]

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

خانهٔ عبّاسی‌ها[۱] در سال‌های ۱۲۵۲ تا ۱۲۵۴ هجری در محله سلطان امیر احمد کاشان ساخته شده و از لحاظ معماری و تزئینات حائز اهمیت است و با شمارهٔ ۲۰۲۰ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده‌است.

....................................................................................................................................................

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

«میرزا تقی‌خان فراهانی» (۱۲۳۰۱۱۸۶) مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظمهای ایران در دوره ناصرالدین‌شاه قاجار بود. اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او ادامه یافت. مدت صدارت امیر کبیر ۳۹ ماه (سه سال و سه ماه) بود. وی مؤسس دارُالفُنون بود که برای آموزش دانش و فناوری جدید به فرمان او در تهران تأسیس شد. همچنین انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه از جمله اقدامات وی به‌شمار می‌آید. امیرکبیر پس از این که با توطئه اطرافیان شاه از مقام خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین به دستور ناصرالدین‌شاه به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شده‌است.[۱] بی نینگ انگلیسی که همراه وزیر مختار انگلیس امیر را ملاقات کرده وی را فردی درشت و تنومند و هوشمند توصیف کرده است. بی نینگ می‌نویسد امیر در جوانی اهل کشتی بوده و اندام قوی و درشت وی هم موید همین مطلب است. از پهلوانی امیر اطلاعی در دست نیست اما ورزش زورخانه در زمان وی رایج‌ترین ورزش بود. لباس امیر جبه بود و به منشیانش نیر دستور داده بود جبه به تن کنند. امیر کلاه بلندی بر سر می‌گذاشت و موهای وی بلند و از نوع به اصطلاح پاشنه نخواب بود. وزیر مختار انگلیس در یکی از گزارش‌هایش می‌نویسد پول دوستی که صفت بارز ایرانیان است به هیچ وجه در امیر راهی ندارد. همه وی را فردی مورد اطمینان و غیر قابل فساد می‌دانستند. دکتر پلاک اتریشی می‌نویسد: پولهایی که به امیر می‌دادند و نمی‌گرفت همگی خرج کشتنش شد.[۲]

کودکی

میرزا تقی فراهانی در سال ۱۱۸۶ در روستای هزاوه متولد شد.[۳] پدر وی کربلایی قربان نام داشت و آشپز قائم مقام فراهانی بود. مادر امیر نیز فاطمه نام داشت و عمری طولانی داشت و مرگ هر دو فرزندش محمد تقی و محمد حسن را دید. وی در خانه قائم مقام تربیت شد و در جوانی توانست سمت منشی‌گری قائم مقام را به دست آورد.[۴]

ازدواج و فرزندان

امیرکبیر دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول وی با «جان‌جان‌خانم» دختر حاج شهبازخان بود. حاج شهباز خان عموی امیر کبیر بود. بنابر نوشته دکتر پولاک: امیر در زمان صدارت خود از این زن جدا شده است. «جان جان خانم» حدود سال ۱۲۴۸ در آذربایجان درگذشته است. دومین همسر امیر، یگانه خواهر تنی ناصرالدین‌شاه بود که «ملک‌زاده‌خانم» نام داشت و به «عزت‌الدوله» ملقب بود. او دختر محمد شاه و مهد علیا بود. او در شانزده سالگی به عقد ازدواج امیر در آمد. امیر در این هنگام حدود چهل و سه ساله بوده است. این ازدواج ظاهراً به خواست و اشاره ناصرالدین شاه صورت گرفته است. این معنا از نامه‌ای که امیر به پادشاه نوشته است بر می‌آید: از اول بر خود قبله عالم معلوم است که نمی‌خواستم در این شهر صاحب خانه و عیان شوم. بعد، به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، این عمل را اقدام کردم.

امیر از نخستین همسر خود «جان جان خانم» که دختر عمویش هم بود، سه فرزند داشت. میرزا احمد خان زاده مشهور به «امیر زاده» و دو دختر که نام یکی از آنها «سلطان خانم» ضبط گردیده است. از عزت الدوله نیز دو دختر داشت که یکی «تاج الملوک خانم» و دیگری «همدم الملوک» خانم نام داشتند.[۵]

دولتمردی و صدارت

نخستین ماموریت سیاسی میرزا تقی خان این بود که پس از قتل گریبایدوف در ایران، از جانب دستگاه دولتی ایران ماموریت یافت تا برای عذرخواهی به عنوان منشی همراه خسرو میرزا به نزد تزار روسیه برود. وی در این سفر در سال ۱۲۴۴ هجری قمری حدود ۲۲ سال داشت. ماموریت دوم وی یک ماموریت تشریفاتی بود که در زمانی که وزیر نظام آذربایجان بود به همراه ناصر الدین میرزای ولی عهد به ایروان رفت تا با تزار روس که به این شهر آمده بود دیدار داشته باشد. نخستین ماموریت سیاسی مهم امیر ریاست هیات نمایندگی ایران در کنفرانس ارزنه الروم در سال ۱۲۵۹ برای حل اختلافات مرزی با دولت عثمانی بود. این ماموریت دو سال به طول انجامید.[۶]

محمد شاه در شب شنبه چهارم سپتامبر ۱۸۴۸ میلادی فوت کرد. کاردار سفارت انگلیس با فرستادن پیکی این خبر را به ناصر الدین میرزا در تبریز رساند. میرزا فضل‌الله نصیرالملک پیشکار ناصر الدین شاه در مهیا نمودن مقدمات حرکت شاه به تهران درماند و میرزا تقی خان مامور به این کار شد.

میرزا تقی با استقراض سی هزار تومان از یک تاجر تبریزی و تدارک نیروی نظامی کافی همراه شاه راهی تهران شد. شاه پس از شش هفته به تهران رسید. میرزا تقی خان برای حفظ شأن شاه جوان از آمدن چند تن از دوستان نزدیک شاه به تهران جلوگیری کرد و دلیل وی این بود که این افراد با ناصر الدین میرزا از کودکی مانوس بوده‌اند و احترام مقام جدید وی را رعایت نخواهند کرد. در این مدت مهد علیا در تهران مشغول هماهنگی با سفارت انگلیس برای به قدرت رساندن افراد مورد نظرش بود و میرزا آقا خان نوری که به قم تبعید شده بود را به تهران فراخواند. میرزا نصرالله صدر الممالک که خود را نامزد اصلی صدارت می‌دانست در منزل حاجی میرزا آقاسی منزل کرده بود و مشغول دسیسه چینی علیه میرزا تقی خان بود. اما شاه که به تهران رسید بلافاصله میرزا تقی خان را به مقام صدارت برگزید و لقب امیر کبیر را به وی اعطا کرد.[۷]

شب شنبه ۲۲ ذیقعده ۱۲۶۴ ناصرالدین شاه بر تخت نشست و امیر نظام را به صدارت اعظمی تعیین کرد. عین فرمان شاه چنین است :

ما تمام امور ایران را به دست شما سپردیم و شما را مسوول هر خوب وبدی که اتفاق می افتد می دانیم. همین امروز شما را شخص اول ایران کردیم و به عدالت و حسن رفتار شما با مردم کمال اعتماد و وثوق داریم. به جز شما به هیچ کس دیگر چنین اعتقادی نداریم و به همین جهت این دستخط را نوشتیم.

[۸]

نخستین آشوبی که از طرف مخالفین وی در تهران بر پا شد شورش سربازان آذربایجانی پاسدار ارک در تهران تنها چهار ماه و نیم پس از صدارت وی بود که به تحریک برخی از درباریان انجام شد. در این آشوب دو هزار و پانصد سرباز آشوبگر خانه امیر را محاصره کرده و خواستار عزل وی شدند. روز بعد بین محافظین خانه امیر و سربازان درگیری ایجاد شد که موجب کشته شدن دو تن از محافظین شد. امیر به خانه میرزا آقاخان نوری رفت و فتنه با وساطت چند کس از جمله میرزا ابوالقاسم امام جمعه و عباسقلی خان جوانشیر فرونشست. در این آشوب مردم تهران به حمایت از امیر برخاستند و دکانها را بسته و به مقابله با یاغیان پرداختند[۹]

امیر برای انتظام ارتباط با کشورهای دیگر به ویژه اروپاییان اهمیت زیادی قایل بود. وی میرزا محمد علی شیرازی را به وزارت خارجه گماشت و از سفرای خارجی خواست از این پس تمام مکاتباتشان مستقیما با وزیر خارجه باشد و از رجوع مستقیم به شاه یا صدر اعظم خودداری کنند. امیر در لندن و سنت پترزبورگ سفارتخانه دایمی ایجاد کرد. امیر برای افزایش کیفیت ارتباطات خارجی هیاتی از مترجمین ایجاد کرد که میرزا ملکم خان یکی از معروفترین این افراد است.[۱۰]

امیرکبیر در ۲۶ بهمن ۱۲۲۷ برابر ۲۲ ربیع‌الاول ۱۲۶۵ ق. با عزت‌الدوله، خواهر ناصرالدین‌شاه ازدواج کرد[۱۱].

 

امیرکبیر، دو روز پس از عزل به کاشان تبعید شد. اما با این وجود، مخالفان امیرکبیر در دربار احتمال می‌دادند که امیرکبیر بار دیگر مورد عنایت شاه قرار گیرد و به قدرت بازگردد. بنابراین با کوشش فراوان توانستند حکم قتل وی را از ناصرالدین‌شاه بگیرند. سرانجام امیرکبیر در روز ۲۰ دی ۱۲۳۰ (برابر با ۱۰ ژانویه ۱۸۵۲ میلادی) در حمام فین کاشان با بریدن رگ دستهایش به قتل رسید.

کالبد امیر را ابتدا در همان کاشان دفن کردند. به روایت میرزا محمد جعفر خان حقایق نگار خورموجی در کتاب مشهور حقایق‌الخبار ناصری روز بعد از قتل جسدش را در گورستان «پشت مشهد» کاشان به خاک سپردند. چند ماه بعد، به پایمردی همسرش عزت‌الدوله کالبدش را به کربلا منتقل کردند و در اتاقی که درب آن به سوی صحن امام حسین باز می‌شود به خاک سپردند.[۱۲]

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

اخترشناسی علم بررسی موقعیت، تغییرات، حرکت و ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی پدیده‌های آسمانی از جمله ستارگان، سیارات، دنباله‌دارها، کهکشانها و پدیده‌هایی مانند شفق قطبی و تشعشعات پس زمینه‌ای فضا می‌باشد که منشاء آنها در خارج از جو زمین قرار دارد. این رشته با رشته‌هایی مانند فیزیک، شیمی و فیزیک حرکت ارتباط تنگاتنگ دارد و همچنین با رشتهٔ فضاشناسی فیزیکی (پیدایش و تکامل جهان) ارتباط نزدیکی دارد.

 

اگر تنها ستارگان مورد مطالعه قرار بگیرند به آن ستاره‌شناسی (Stellar Astronomy) گفته می‌شود.

اخترشناسی یکی از قدیمی‌ترین علوم است. اخترشناسان در تمدن‌های اولیه بشری به دقت آسمان شب را بررسی می‌کردند و ابزارهای ساده اخترشناسی از همان ابتدا شناخته شده بودند. با اختراع تلسکوپ، تحولی عظیم در این رشته ایجاد شد و دوران اخترشناسی جدید آغاز گردید.

در قرن ۲۰، رشته اخترشناسی به دو رشته اخترشناسی شهودی و فیزیک کیهان نظری تبدیل شد. در اخترشناسی شهودی به دنبال جمع آوری داده‌ها و پردازش آنها و همچنین ساخت و نگهداری ابزارهای اخترشناسی هستیم. در فیزیک کیهان نظری به دنبال کسب اطمینان از صحت نتایج به دست آمده از مدل‌های تحلیلی و تحلیل‌های کامپیوتری هستیم. این دو رشته در کنار یکدیگر رشته‌های کامل را ایجاد می‌کنند که اخترشناسی نظری نام دارد و به دنبال توصیف یافته‌های شهودی است. با استفاده از یافته‌های اخترشناسی می‌توان نظریه‌های بنیادین فیزیک مانند نظریه نسبیت عام را آزمایش کرد. در طول تاریخ، اخترشناسان آماتور در بسیاری از کشف‌های مهم اخترشناسی نقش داشته‌اند و اخترشناسی یکی از محدود رشته‌هایی است که در آن افراد آماتور نقشی بسیار فعال دارند و مخصوصاً در کشف و مشاهده پدیده‌های گذرا و محلی امیدوارکننده ظاهر شده‌اند. علم اخترشناسی مدرن را نباید با علم احکام نجوم (طالع‌بینی یا اخترگویی) مقایسه کنید چرا که در طالع‌بینی یا اخترگویی اعتقاد بر آن است که امور انسان‌ها با موقعیت اشیاء سماوی در ارتباط است. اگرچه اخترشناسی (Astronomy) و طالع‌بینی یا اخترگویی (Astrology) دو رشته‌ای هستند که منشأ یکسانی دارند اما اغلب متفکران بر این باورند که این دو رشته از هم جدا شده‌اند وتفاوت‌های بسیاری بین آنها وجود دارد.

 

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

قطب الدین سعید بن عبدالله راوندی، از بزرگترین علما و فقهای شیعه در قرن ششم هجری قمری است.

 

زندگی نامه

شیخ قطب الدین، ابو الحسن یا ابو الحسین، سعید بن عبد الله بن حسین بن هبة الله بن حسن راوندی کاشانی، عالم بزرگ، محدث، مفسر، متکلم، فقیه، فیلسوف و تاریخ دان بزرگ شیعه در قرن ششم هجری است. بسیاری اوقات نیز او را به جدش نسبت داده و می‌گویند سعید بن هبة الله راوندی. پدر و پدر بزرگ قطب راوندی از علمای بزرگ زمان خود بودند. او در راوند کاشان به دنیا آمد و به سال 573 قمری درگذشت.

 

وی تحصیلات ابتدایی را نزد پدر خویش فرا گرفت. پس از آن در محضر درس شیخ ابو علی طبرسی، عماد الدین طبری و سید مرتضی رازی بهره فراوان برد؛ سپس به شهر قم رهسپار شد تا از علمای آن دیار نیز بهره‌مند گردد و در مدتی کوتاه از چهره‌های سرشناس شیعه گردید.

 

قطب الدین در آثار خود موضوعات متنوعی از علوم و معارف اسلامی را به بحث گرفته و در علم تفسیر، فقه، حدیث، فلسفه، کلام، تاریخ و دیگر موضوعات نوشتارهای فراوانی بر جای نهاده‌است. وی در نوشته‌هایش تمام جوانب موضوع را بررسی کرده و به نگاهی گذرا اکتفا نمی‌کند.

 

دیدگاه دیگران را-چه موافق و چه مخالف- به درستی نقل می‌کند و مانند انسانی که حق را برای حق می‌خواهد به کاوش در نظریات دیگران می‌پردازد. از این رو، کسانی که در صدد معرفی وی برآمده‌اند عباراتی را در وصف شان و منزلت او به‌کار برده‌اند.

در تألیفات قطب راوندی اثر نبوغ و استعداد ذاتی او را به آسانی می‌توان دید. وی در نوشته‌های خود به تحقیقاتی عمیق پرداخته و بر نکاتی جالب توجه و زیبا که بر بسیاری از دانشمندان و بزرگان مخفی مانده، دست یافته‌است.

اساتید راوندی

۱ - پدرش‏

۲ - شیخ ابو علی فضل بن حسن طبرسی صاحب مجمع البیان‏

۳ - عماد الدین ابو جعفر طبری‏

۴ - صفی الدین، سید مرتضی ابن داعی رازی و برادرش سید مجتبی‏

۵ - سید ابو الصمصام، ذو الفقار بن محمد بن معبد حسینی‏

۶ - شیخ ابو جعفر حلبی‏

۷ - محمد بن حسن، پدر خواجه نصیر الدین طوسی‏

۸ - ابو عبدالله، حسن مؤدب قمی‏

۹ - ابوالقاسم، حسن بن محمد حدیقی‏

۱۰ - ابو منصور، شهریار بن شیرویه بن شهریار دیلمی‏

 

شاگردان

۱ - نصیر الدین حسین بن سعید راوندی، فرزندش

۲ - ظهیر الدین محمد بن سعید راوندی، دیگر فرزند او

۳ - قاضی احمد بن علی بن عبد الجبار طوسی‏

۴ - قاضی جمال الدین علی بن عبد الجبار طوسی‏

۵ - فقیه علی بن محمد مدائنی‏

۶ - فقیه عزالدین محمد بن حسن علوی بغدادی‏

۷ - زین الدین ابو جعفر محمد بن عبد الحمید بن محمود دعویدار

۸ - رشید الدین محمد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی

۹ - شیخ منتجب الدین

 

آثار

آثار قطب الدین به بیش از ۶۰ جلد می‌رسد که در علوم گوناگون و معارف اسلامی نگاشته شده و از آن جمله‌اند:

۱ - فقه القرآن‏

۲ - شرح آیات الأحکام‏

۳ - إحکام الأحکام‏

۴ - الاختلاف بین المفید و المرتضی فی بعض المسائل الکلامیة

۵ - أسباب النزول‏

۶ - الأغراب فی الإعراب‏

۷ - ألقاب الرسول و فاطمة و الأئمة علیهم‌السلام‏

۸ - الإنجاز فی شرح الإیجاز فی الفرائض‏

۹ - تهافت الفلاسفة

۱۰ - جواهر الکلام فی شرح مقدمة الکلام‏

 

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

زیست‌شناسی از علوم طبیعی و دانش مربوط به مطالعه جانداران زنده است. این دانش به بررسی ویژگی‌ها و رفتار سازواره‌ها، چگونگی پیدایش گونه‌ها و افراد، و نیز به بررسی برهمکنش جانداران با یکدیگر و محیط پیرامونشان می‌پردازد.زیست‌شناسی شامل موضوعات وسیعی است که دارای تقسیم‌بندی بسیاری از مباحث و رشته‌های مختلف است.از جمله مهم ترین موضوعات آن عبارت از پنج اصل به‌هم‌وابسته است که می توان آن‌ها را اساس زیست شناسی مدرن نامید:[۱]

  1. سلول‌ها به عنوان واحد اصلی حیات هستند.
  2. گونه های جدید و صفات موروثی، محصول تکامل هستند.
  3. ژن‌ها واحد اصلی وراثت هستند.
  4. ارگانیسم‌ها محیط داخلی خود را برای حفظ یک وضعیت پایدار و ثابت، حفظ می‌کنند.
  5. موجودات زنده انرژی مصرف می‌کنند و آن را به صورت دیگری تبدیل می‌کنند.


محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

میرزا کوچک جنگلی (۱۲۵۷ - ۱۱ آذر ۱۳۰۰ هجری خورشیدی) مبارز انقلاب مشروطه و سردار جنبش جنگل و از نخستین رهبران جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران[۱] (همچنین معروف به: جمهوری سرخ گیلان) بود.

زندگی نامه

یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ در سال ۱۲۵۷ ه. ش. در محله قدیمی استادسرا شهر رشت در خانواده‌ای متوسط چشم به جهان گشود. پدر و مادر وی از خاندان رشوند های الموت قزوین بودند. وی سنین آغاز عمر را در مدرسه حاجی حسن واقع در صالح آباد شهر رشت و مدرسه جامع به آموختن صرف و نحو و تحصیلات دینی گذرانید. پس از آن به قزوین رفته و در مدرسهٔ صالحیه تحصیل دروس حوزوی را ادامه داد و چندی هم در مدرسه محمودیهٔ تهران به همین منظور اقامت گزید. پایه آموزش حوزوی، می‌توانست وی را در سلک یک روحانی تربیت کند، امّا حوادث و انقلابات کشور مسیر افکارش را تغییر داد و او را به راهی دیگر کشاند.

میرزا کوچک خان دارای دو خواهر به نامهای کربلایی خانم و سارا خانم و دو برادر به نامهای میرزا محمدعلی خان و میرزا رحیم خان بود، که هر دو بعد از میرزا وفات یافتند. بنا به گفته اطرافیان، او مردی قوی بنیه، زاغ چشم و دارای سیمایی متبسم بود واز نظر اجتماعی مردی با ادب، فروتن، خوش برخورد، مومن به اصول اخلاقی، صریح اللهجه، طرفدار عدل و آزادی و حامی مظلومان بود. میرزا کوچک خان اهل ورزش بود و از مصرف مشروبات الکلی و دخانیات خودداری می‌کرد. میرزا در سنین آخر عمرش همسری برگزید.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

شهید محمد ابراهیم همت (۱۲ فروردین ۱۳۳۴ در شهرضا - ۲۴ اسفند ۱۳۶۲ در جزیره مجنون)، از فرماندهان سپاه پاسداران ایران در جنگ ایران و عراق بود. او پیش از پیروزی انقلاب از فعالان ضد حکومت پهلوی بود. پس از انقلاب و در سال ۱۳۶۱ مدت کوتاهی را در جبهه جنگ لبنان و اسرائیل گذراند، و سپس به ایران بازگشت و در جبهه‌های جنگ ایران و عراق در عملیات‌های مهمی همچون فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان و خیبر مسئولیت‌های مهمی را عهده‌دار بود. او در اسفند ۱۳۶۲ در طول عملیات خیبر به شهادت رسید.

روحشان شاد باد.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

حسین علی آباد فرزند نصرالله نوه ی مرحوم حسین شعبان است که در سال1282هجری شمسی

در کاشان متولد شد.

تا13سالگی در محله ی ولی سلطان زندگی کرد و سپس به تهران عزیمت نمود

و تا پایان عمر در آنجا اقامت گزید.

وی در14 فروردین1380در تهران در گذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

 

از آثار او ساخت سفارت ترکیه در تهران ، مسجد اعظم کرسی کاشان و

احداث کارخانجات زیادی در تهران و شهرستان های دیگر را میتوان نام برد.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

امروزه هنر جایگاه وکارکرد ارزشمند و با اهمیّتی در جامعه یافته است.

افزایش روزافزون شمار هنرمندان و خواستاران هنر و گسترش فعّالیّت های هنری

طبیعتاً نیاز های اطّلاعاتی و شناختی گوناگونی را به وجود آورده است.

 

هنر در زمانه ی ما با آنچه در دوران های گذشته خوانده می شد تفاوت هایی چشمگیر

و گاه باورنکردنی دارد. آثار هنری گذشته همچنان ارزش هنری خود را حفظ کرده اند؛

امّا امروزه آثاری هنری عرضه می شود که پیشینیان محال بود آنها را در مقوله ی هنر جای دهند.

 

کاشان شهری که در عرصه ی هنر نیز مانند سایر زمینه ها همواره پیشتاز بوده است ؛

هنرمندان این خطّه ی هنرپرور در رشته های مختلف هنری و هنر های سنتی

و صنایع دستی فعال بوده اند.

 

امید آنکه این نوشته مفید فایده بوده مقبول طبع دیرپسند هنروران و صاحبدلان خوش ذوق

و فرهیختگان پهنه ی علم و ادب و هنر واقع گردد.انشاءالله   

محمد رضا چمنی مجرد    

 

تصاویری از هنر

 

 


برگرفته شده از chemeni.ir
محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

کاشان کهن شهر تاریخی ایران زمین که چونان ستاره ای بر تارک آسمان کویر ایران

 

می درخشد و چون عروسی زیباروی،راست قامت و استوار به خودستایی می پردازد

و چشم هر بیننده ای را به این همه شکوه و عظمت و سرافرازی مبهوت و از بیکران

دریای هنر و زیبایی به شگفت وا می دارد.

سخن از کاشان با آن پیشینه ی تاریخی پر افتخار و فرهنگ غنی و پویای آن و شناخت

و آگاهی از آثار تاریخی آن می باشد.

.........................................................................................................................................

...........................................................................................................................................


 

 

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

«پیتر دلاوله» در سفرنامه خود کاشان را چنین توصیف می کند:

 

 

«شهر کاشان در کنار یک جلگه ی وسیعی و پای چند تپه مرتفع بنا شده و بسیار گرم

است.زمستان در آنجا عملاً وجود ندارد و برعکس تابستانش طاقت فرساست.

فقط وجود میوه های فراوان به خصوص انار باعث می شود مردم بتوانند این هوای گرم

را تحمل کنند.»

 

 

«توماس هربرت»در سفرنامه ی خود چنین می نویسد:

 

«کاشان از نظروسعت،ثروت و زیبایی دومین شهر ایران به شمار می رود. کاشان بزرگ

و زیبا و قدیمی و خیلی آباد و آراسته است. این شهر اشرافی مانند(بورک)و(نوریچ)

انگلستان می باشد.چهارهزار خانوار دارد. خانه ها هم بزرگ و مزیّن به نقش نگارهای

گوناگون است.حمام ها و گنبد های مساجد با کاشی فیروزه ای پوشیده شده و

بازار ها وسیع و مملو از اجناس و قماشهای ابریشمی و قالی زربفت و کالاهای دیگر

می باشد که در هیچ کجا بدین زیبایی و خوبی دیده نمی شود.»

 

 

«ژان شاردن»اعتقاد دارد که:

 

«در هیچ کجای ایران به اندازه ی کاشان،ساتن،مخمل،بافته سطحی و ابریشم

گلدوزی شده با ابریشم طلا و نقره دوزی شده ساخته نمی شود.»

 

 

«ادوارد براون»بعد از دیدن کوچه ها و بازار کاشان این شهر را چنین توصیف می کند:

 

«این شهر از سه جهت شهرت دارد:اول اینکه در آنجا ظروف مسی بسیار زیبا

و محکمی می سازند،دوم اینکه عقرب های خطرناکی دارد ولی عقربهای آن هرگز

غریبه ها را نیش نمی زنند بلکه با خود سکنه کاشان خصومت دارند.سومین

شهرت کاشان عبارت از ترسو بودن سکنه ی آن است که من تصور می کنم

به نسبت زیاد اغراق باشد ولی ایرانی ها معتقدند که کاشی ها خیلی ترسو

هستند.»{البتّه قابل توجه خوانندگان محترم استثناء هم وجود دارد}

 

 

«مادام ژان دیولافوا»که در قرن سیزدهم از کاشان دیدن کرده در کتاب

«ایران ، کــلـدوه و شــــــوش» آورده است:

 

«امروزه نیز کاشان یکی از شهر های آباد و پرثروت ایران است مردمانش همه هنرمند

و صنعتگر هستند.خانه ها با خشت و گل ساخته شده اند و تمیزند.دیوارها بلند

هستند و کوچه ها را از ریزش خاک کثیف نمی کنند.تقریبا تمام کوچه ها سنگفرش

شده  و دارای مجراهایی هستند که آب باران را منتقل می کنند و آب می پاشند و

اگر چه شاید مسافرین اروپایی شهرهای کثیف شرقی را دیده اند گفته مرا حمل بر

اغراق گویی کنند ولی من اطمینان می دهم که آنچه نوشته ام واقعیت دارد.»

............................................................................................

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

یک دعای بنده در نهان برابر هفتاد دعای آشکار است.

امام رضا(ع)

دنیا منزل گذران و آخرت منزل جاودان است.

امیرالمومنین حضرت علی(ع)

خداوند نماز را برای پاک شدن شما از کبر واجب کرد.

حضرت زهرا(س)

شتاب در رفتار،وقار و سنگینی را از انسان مومن دورمی کند.

امام موسی کاظم(ع)

عملی نباشد جز به وسیله نیت.

امام سجاد(ع)

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

سهراب سپهری (۱۵ مهر ۱۳۰۷ در کاشان – ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ در تهران) شاعر و نقاش ایرانی بود. او از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌است. وی پس از ابتلا به بیماری سرطان خون در بیمارستان پارس تهران درگذشت.[۱]

.................................................................................................................................................................................

سهراب سپهری در 15 اردیبهشت ۱۳۰۷ در کاشان به دنیا آمده که بطور رسمی زادروزش را ۱۵ اردیبهشت ثبت کرده‌اند.[۲] پدربزرگش میرزا نصرالله خان سپهری نخستین رییس تلگراف‌خانه کاشان، پدرش «اسدلله» و مادرش «ماه جبین» نام داشتند که هر دو اهل هنر و شعر بودند.[۳]

دورهٔ ابتدایی را در دبستان خیام کاشان (شهید مدرّس فعلی) (۱۳۱۹) و متوسّطه را در دبیرستان پهلوی کاشان خرداد ۱۳۲۲ گذراند و پس از فارغ‌التحصیلی در دورهٔ دوسالهٔ دانش‌سرای مقدماتی پسران به استخدام ادارهٔ فرهنگ کاشان درآمد.[۴] در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دوره دبیرستان خود را دریافت کرد. سپس به تهران آمد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم زمان به استخدام شرکت نفت در تهران درآمد که پس از ۸ ماه استعفا داد. سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعهٔ شعر نیمایی خود را به نام مرگ رنگ منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و نشان درجه اول علمی را دریافت کرد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعهٔ شعر خود را با عنوان زندگی خواب‌ها منتشر کرد. در آذر ۱۳۳۳ در ادارهٔ کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزه‌ها شروع به کار کرد و در هنرستان‌های هنرهای زیبا نیز به تدریس می‌پرداخت.[۵]

وی به فرهنگ مشرق زمین علاقه خاصی داشت و سفرهایی به هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین داشت. مدتی در ژاپن زندگی کرد و هنر «حکاکی رو چوب» را در آنجا فراگرفت. همچنین به شعر کهن سایر زبانها نیز علاقه داشت از اینرو ترجمه‌هایی از شعرهای کهن چینی و ژاپنی را انجام داده‌است.[۶]

در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمنا در مدرسهٔ هنرهای زیبای پاریس در رشتهٔ لیتوگرافی نام نویسی کرد. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاه‌ها به معرض نمایش گذاشت. حضور در نمایشگاه‌های نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. سهراب سپهری مدتی در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری در سال ۱۳۳۷ مشغول به کار شد. از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنرکدهٔ هنرهای تزئینی تهران نمود. پدر وی که به بیماری فلج نیز مبتلا بود، در سال ۱۳۴۰ فوت می‌کند. در اسفند همین سال بود که از کلیهٔ مشاغل دولتی به کلی کناره‌گیری کرد. پس از این سهراب با حضور فعال تر در زمینه شعر و نقاشی آثار بیشتری آفرید و راه خویش را پیدا کرد. وی با سفر به کشورهای مختلف ضمن آشنایی با فرهنگ و هنرشان نمایشگاه‌های بیشتری را برگزار نمود.

سهراب هنرمندی جستجوگر، تنها، کمال طلب، فروتن و خجول بود که دیدگاه انسان مدارانه اش بسیار گسترده و فراگیر بود. از اینرو آثار وی همیشه با نقد و بررسی همراه بوده که برخی از این کتابها چنین می‌باشند: «تا انتها حضور»، «سهراب مرغ مهاجر» و «هنوز در سفرم»، «بیدل، سپهری و سبک هندی»، «تفسیر حجم سبز»، «حافظ پدر، سهراب سپهری پسر، حافظان کنگره» و نگاهی به «سهراب سپهری».

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

ملا محمد محسن فیض کاشانی (زادهٔ ۱۰۰۷ در کاشان – درگذشتهٔ ۱۰۹۰ هجری قمری در کاشان)، حکیم فیلسوف، محدث و عارف دوره صفوی و از دانشمندان شیعه‌است. نام او محمدمحسن بن مرتضی مشهور به ملا محسن و تخلصش فیض بوده‌است.

ملا محمد محسن شاگرد ملاصدرای شیرازی و داماد بزرگ او بوده‌است. در فقه و اصول و فلسفه و کلام و حدیث و تفسیر و شعر و ادب توانا و در تمامی این‌ها و رشته‌های دیگر آثاری از خود به یادگار گذارده‌است.

 

فیض کاشانی در شهر کاشان زاده شد. خاندان او عموماً از علماء و دانشمندان خوشنام کاشان بودند، بویژه جدش شاه محمود، پدرش شاه مرتضی و برادرانش مولی محمد معروف به نورالدین و مولی عبدالغفور و فرزندان آنها محمد هادی بن نورالدین و محمد مومن عبدالغفور و فرزند خود فیض مولی محمد ملقب به علم الهدی همگی دارای مقام عالی دینی بودند که تالیفات و تصنیفات نفیسی داشته‌اند.

وفات فیض به سال ۱۰۹۰ هجری قمری اتفاق افتاده و مدفن او در کاشان در مقبرهٔ بنام کرامت یا کرامات واقع است.

 

فیض در طول زندگی خود شاگردان متعددی داشته که گروهی از آنان، خود از علما و دانشمندان بزرگ محسوب می‌شوند و از آن دست می‌توان مولی ابوالحسن شریف فتونی عاملی اصفهانی مولف تفسیر مرات الانوار و علامه مجلسی صاحب بحارالانوار و سید نعمت الله جزایری مولف انوارالنعمانیه را نامبرد که از او اجازهٔ روایت داشته‌اند.

 

سراج السالکین، منتخب مثنوی معنوی تعداد اشعار فیض به سیزده هزار بیت بالغ می‌شود.

آثاردیگرش: وافی، صافی، شافی، محجه، نخبه، ندبه، مکاتیب، مفاتیح، تفاسیر، ۱۰ـ سفینة البحار، منهاج النجاة، ابواب الجنان، علم الیقین، عین الیقین، حق الیقین، جلاء العیون، جلاء القلوب، قرة الاصول، شراب طهور، اصول عقاید، اصول اصلیه، بشارة الشیعه، معتصم الشیعه، توحید، تنویر، تشریح، شرائط الایمان، ۳۳ـ خلاصة الاذکار، اخوان الصفا، شوق مهدی، دهر آشوب، دفع بلیات، رفع آفات، معیار ساعات، موارد مختلف، لب حسنات، وسیله ابتهال، ۴۴ـ منتخب فتوحات، منتخب غزلیات، منتخب اوراد، ترجمه طهارة، ترجمه صلاة، ترجمه زکوة، ترجمه حج... ، شهاب ثاقب، ۵۲ ـ فهرست علوم، معارف اصول، تعیین حقوق، حقایق و اسرار دین، ثنای معصومین، حقیقت علم و علما، شرح صحیفه سجادیه، رساله ثبوت ولایت، اختلاف مذاهب، تعیین حق، ۶۲ـ غزلیات، مسمیات، مثنویات، جبر و تفویض، جبر و اختیار، عوامل ملا محسن، اجوبه مسائل، لئآلی،۷۰ـ الوافی حواشی و...

بیا تا مونس هم، یار هم، غمخوار هم باشیم

انیس جان غم‌فرسودهٔ بیمار هم باشیم

شب آید، شمع هم گردیم و بهر یکدگر سوزیم

شود چون روز، دست و پای هم، در کار هم باشیم

یکی گردیم، در گفتار و در کردار و در رفتار

زبان و دست و پا یک کرده، خدمتگار هم باشیم

نمی‌بینم به‌جز تو همدمی، ای «فیض»، درعالم

بیا، دمساز هم، گنجینهٔ اسرار هم باشیم

 

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

خانه بروجردی‌ها از آثار تاریخی شهر کاشان است. این بنا در محلهٔ سلطان میراحمد واقع است و در نیمهٔ دوم قرن ۱۳ هجری ساخته شده و تحت شماره ۱۰۸۳ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده‌است. این خانه با بادگیرهای قرینه هلالی شکل زیبایی بر بام تالار و کلاه فرنگی روی آن یکی از زیباترین جلوه های معماری ایرانی را به معرض نمایش می گذارد. به طوری که در کتیبه چهار طرف تالار آن آمده است ، ساخت بنا به سال 1292 ه-ق باز می گردد.

نقاشی‌های ارزنده و گچ‌بری‌های این خانه، زیر نظر کمال‌الملک، نقاش بزرگ ایران اجرا شده‌است. بانی این خانه، حاج سید حسن نطنزی از بازرگان‌های نطنزی مقیم کاشان و معمار آن استاد علی مریم کاشانی بوده‌است. خانه بروجردی اکنون محل اداره میراث فرهنگی کاشان است

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

محمودخان ملک‌الشعرا (۱۲۲۸ ه‍.ق - ۱۳۱۱ه‍.ق)، معروف به محمودخان صبا[۱] و شاید ملقب به «شریف»*، شاعر و هنرمند دوره قاجار و دوره ناصری بود. او افزون بر سرودن شعر، نقاشی توانا و خوشنویسی چیره دست بود. او در قلمدان‌نگاری، مجسمه‌سازی و برخی دیگر از رشته‌های صنایع دستی نیز طبع آزمود ولی بیشتر به سبب نقاشی‌های آبرنگ و رنگ روغنی‌اش شهرت دارد.[۲]

 

او فرزند محمدحسین‌خان عندلیب نوه فتحعلی‌خان صبای کاشانی، ملک‌الشعرای دربار فتح‌علی‌شاه قاجار بود و در تهران متولد شد.

نیاکان فتحعلی خان صبا از خاندان کردنژاد «دنبلی» آذربایجان بودند که هنوز هم در تبریز و خوی و پیرامون‌های آن سکنی دارند و از دوران صفویه به بعد اغلب فرمانروایان آذربایجان از این خاندان برگزیده می‌شدند و مردان دلیر و میهن دوست و دانشمند از میان آنان فراوان برخاسته است.

نیای فتحعلی‌خان، امیر غیاث بیک که از سپهسالاران بنام عهد صفوی بود در جنگی که اتفاق افتاد، به علت اشتباهی که در فرماندهی لشکر مرتکب گردید، باعث کشته شدن گروهی از جوانان زبده خاندان دنبلی شد و از بیم پرخاش برادرش امیر مرتضی‌قلی خان دنبلی و شرمساری از روی پسر کشتگان، دیگر به آذربایجان برنگشته در کاشان منزوی گردید و به سال ۱۱۴۶ هجری قمری چشم از جهان فرو بست.

فرزند امیر غیاث بیک، آقا محمد ضرابی، معاصر نادرشاه و کریمخان زند، پس از مرگ پدر در کاشان ماندگار شده ضرابخانه آن شهر را در عهده گرفت و بدین مناسبت به «ضرابی» مشهور گردید.

فرزند او فتحعلی‌خان، ابتدا از شعرای دربار لطفعلی‌خان زند بود و پس از شکست و کشته شدن شاه زند، به در بار قاجار پیوست و در عهد فتحعلی‌شاه سمت ملک‌الشعرائی دربار و حکومت قم و کاشان و ساوه و نراق و حدود جوشقان و نطنز تا اصفهان با او بود.

پس از فوت فتحعلی‌خان ملک الشعرا به سال ۱۲۳۷ هجری قمری فرزندش محمدحسین‌خان متخلص به عندلیب به جانشینی پدرش سمت ملک‌الشعرائی دربار فتحعلی‌شاه و محمدشاه را به دست آورد. وی که علاوه بر شاعری از صنایع یدی نیز بهره‌یی داشت به سال ۱۲۶۵ هجری قمری یعنی در سالهای سلطنت ناصرالدین شاه درگذشت.

عندلیب سه فرزند ذکور از خود بجای گذاشت، یکی میرزامحمودخان ملک‌الشعرا صاحب ترجمه، و دیگری میرزا محمدخان خجسته معروف به «ندیم باشی» و سومی باباخان که اواسط عمر درگذشت. محمودخان و محمدخان که در محیط فضل و کمال پرورش یافته بودند مقدمات علوم زمان را در نزد عم خود محمدقاسم خان متخلص به فروغ فرا گرفته و به زیور دانش و هنر آراسته گردیدند، لسان‌الملک سپهر بارها می‌گفته است:

«الحق میرزا محمد خان برادر میرزامحمودخان است در جمیع کمالات.»[۳]

 

همچنان که آثار منظوم محمود خان اندک است، آثار منثور و مدونش نیز بسیار نادرست زیرا این هنرمند و دانشمند بزرگ تمام اوقات شبانه روزی خود را به کسب دانش و مطالعه و آفریدن آثار هنری گذرانیده او را برای تألیف و تدوین مجال کافی نبوده است. از نوشته‌های او جز نمونه‌یی چند، چیزی بدست نیست از آن جمله مقدمه‌یی بر منشات قائم‌مقام نوشته که در آغاز چاپ تهران و تبریز جا داده‌اند و دو نمونه دیگر در کشکول فرهاد میرزا به چاپ رسیده است .

اعتماد السلطنه در المآثر والآثار (تألیف ۱۳۰۶ هجری قمری) نوشته که در آن سالها به فرمان ناصرالدین شاه مشغول تألیف کتابی در تراجم صاحبان القاب آن زمان بوده است ولی ظاهراً موفق با تمام آن نشده و اکنون چیزی از آن به دست نیست. [۳]

محمودخان تصویرهایی دقیق و مستند از بناهای زمان خود ساخت. کیفیت لطیف و درخشان برخی از این آثار تازگی داشت همچنین طرز پرداز نقطه‌ای‌اش هم بی‌سابقه بود. ولی اوج نوجویی او را در نقاشی رنگ روغنی معروف به استنتاخ (حدود ۱۲۷۲ق) می‌توان مشاهده کرد. این اثر نه تنها اثری تازه و یکتا در آن زمان بود حتا می‌توان آن‌را دیش‌نمونه‌ای برای نقاشی نوگرای معاصر دانست. از دیگر آثارش عمارت بادگیر (۱۲۷۸ ق)، منظره خیابان الماسیه (۱۲۸۸ ق)، کاخ گلستان (۱۲۹۷ق)، صحن آستان حضرت رضا (۱۳۰۳ق) را می‌توان نام‌برد.[۲] اغلب این آثار در موزه کاخ گلستان در معرض دید عموم هستند.

از محمودخان ملک‌الشعرا آثار بدیعی در خوشنویسی هم بجا مانده است. او که به نستعلیق و شکسته‌نستعلیق تسلط داشت آثار سیاه‌مشق بدیع و هنرمندانه‌ای بجا گذاشته است.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

خانه عامری‌ها که در خیابان علوی کاشان قرار دارد، در دوره زندیه احداث و در دوره قاجار

به وسیله سهام السلطنه عامری فرد توسعه یافته‌است و مجموعه‌ای است که به وسیلهٔ

اداره میراث فرهنگی کاشان با استفاده از اعتبارات تبصره ۳۶ در دست مرمت و تغییر کاربری است

تا به اقامتگاه گردشگران داخلی و خارجی تبدیل شود.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

محوطه باستانی سیَلْک که در منطقه فین کاشان واقع شده‌است و قدمتی در حدود هفت هزار سال دارد.

سیلک یکی از مکان‌های تاریخی پس از تمدن جیرفت کرمان در فلات ایران است که مدارک نوشته از دوران پیش از هخامنشی در آن پیدا شده ولی خطی که هم‌زمان با آغاز تاریخ در ایلام به وجود آمده‌بود، تحت نام پرتو ایلامی شناخته شده پس از رها شدن این پایگاه بازرگانی از میان رفت. در هنر سیلک جنبه تزیینی آن شدید است و هنری است که آریایی‌ها با خود آورده‌اند.

 

تمدن اقوام تپه‌های سیلک در ۲۵۰۰ سال پیش مغلوب تمدن آریایی شد که آثار آنها در لایه‌های گوناگون حفاری از قبیل ظروف لوله‌دار بلند با نقش اسب و خورشید و جنگ‌افزار آهنی و شمشیر و نیزه‌های بلند کشف شده‌است.

محوطه باستانی سیَلْک در ضلع جنوب غربی کاشان و در سمت راست جاده کاشان به فین قرار دارد و از دو تپهٔ شمالی و جنوبی که در فاصله ۶۰۰ متری یک‌دیگر قرار دارند و دو گورستان تشکیل شده‌است.

یکی از گورستان‌ها که گورستان الف نامیده می‌شود ۳۵۰۰ ساله‌است و در ۲۰۰ متری جنوب تپهٔ جنوبی واقع شده‌است که امروزه بر روی آن بلواری ۲۴ متری به نام بلوار امیرالمومنین کشیده شده‌است. گورستان دیگر که گورستان ب نامیده می‌شود ۳۰۰۰سال قدمت دارد و در زیر باغ‌ها و زمین‌های کشاورزی ضلع غربی تپه‌ها قرار دارد.

 

تپه سیلک در حقیقت زیگورات یا محل عبادت اقوام باستانی بوده‌است که از گل رس و سفال ساخته شده‌است. این بنای تاریخی تا سال ۱۳۱۰ خورشیدی شناسایی نشده بود و در میان مردم کاشان به شهر نفرین شده معروف بود تا اینکه با کاوش‌های باستان‌شناسان خارجی کشف شد.

در خرابه‌های تپه باستانی سیلک چند اسکلت انسان و ظروف قدیمی پیدا شده‌است که این اشیاء در موزه‌های لوور فرانسه، موزهٔ ملی ایران و موزهٔ باغ فین و موزه ایی در جنب این بنای باستانی قرار داده شده‌است. از نکات قابل توجه این منطقه باستانی وجود خرده سفال‌های چند هزار ساله روی زمین و پیرامون این تپه‌ها است.

 

په تاریخی سیلک در ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ با شماره ۳۸ در فهرست آثار تاریخی و ملی ایران به ثبت رسید. سیلک دارای ۲ تپه شمالی و جنوبی است. قدمت قدیمی‌ترین آثار به دست آمده از تپه شمالی به حدود ۷۵۰۰ سال قبل می‌رسد و آخرین آثار یافت‌شده از تپه جنوبی مربوط به ۵۰۰۰ سال پیش است.

 

برخورد دو قوم ایرانی و بومی را می‌توان در آثار باستانی بازمانده در تپهٔ سیلک کاشان به خوبی دید. در آنجا دو گروه متفاوت با دو نوع آداب و رسوم و فرهنگ متمایز دیده می‌شود. در سیلک نزدیک روستای پیش از تاریخ بومیان آثار یک دژ مستحکم که دارای کاخ و محلهٔ مسکونی و شهر مردگان است، دیده می‌شود. درگذشتگان قوم تازه وارد مانند بومیان در زیر اتاق‌های مسکونی بخاک سپرده نشده‌اند. آنان را در شهر مردگاه به خاک می‌سپردند و لوازم زندگی آنها را مانند ظرف، سفالینه، کلاه خود، اشیاء زینتی و لوازم مربوط به اسب را همراه آنان در گور می‌گذاشتند. بر روی سفالینه‌ها نقش اسب دیده می‌شود و این نشان آنست که اسب در زندگی آنها اهمیت بسیاری داشته است.

اندیشهٔ زایش و مرگ یکی از نخستین اندیشه‌های فلسفی ایرانیان بود. آنان مرگ را تولد دیگر می‌دانستند و از اینرو درگذشتگان را به شکلی که کودک در شکم مادر دارد با پاها و دست‌های جمع شده بر روی سینه بخاک سپردند تا بهمان گونه که به این دنیا آمده‌اند به دنیای دیگر وارد شوند. بر روی گور که آن را همچون خانهٔ آخرت می‌پنداشتند سنگ‌ها و الواح گلی بصورت خرپشته و شیروانی مانند گذاشته شده‌است و این ادامهٔ سنت خانه‌سازی آنها در مناطق باران‌خیزی است که از آنجا کوچ کرده‌بودند. این روش بام‌سازی در نخستین گورهای دوران هخامنشی مانند آرامگاه کورش نیز دیده می‌شود و نمودار آن است که این قوم ایرانی پیش از آمدن به فلات ایران چندین سده در نواحی باران خیز ساحل غربی و جنوبی دریای خزر زیسته‌اند و از آن راه به فلات ایران رسیده‌اند.[۱]

محمدرضا چمنی مجرد
۰۳تیر

خانه طباطبایی‌ها که تحت شماره ۱۵۰۴ به ثبت رسیده، در نیمهٔ دوم سده ۱۳ هجری به‌وسیله حاج سید جعفر طباطبایی از بازرگانان نطنزی مقیم کاشان در محله سلطان امیر احمد احداث شده‌است.

معمار سازندهٔ آن استاد علی مریم کاشانی و گچ بری‌ها و نقاشی‌های آن به وسیلهٔ شاگردان میرزا ابوالحسن صنیع الملک غفاری کاشانی، زیر نظر این هنرمند بزرگ انجام شده‌است.

.................................................................................................................

................................................................................................................

 

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

افضل الدین محمد پسر حسن پسر حسین پسر محمد خوزه‌ای مرقی کاشانی شناخته شده به باباافضل کاشی یا کاشانی شاعر و عارف ایرانی در واپسین سال‌های سده ششم هجری زاده شد. باباافضل همدوره با تازش مغول می‌زیست. بابا افضل کاشانی در تمام مدت عمر خود در کاشان ساکن بوده و اوقات خود را به تدریس و تألیف و تحقیق و مباحثه گذرانده‌است. برخی خواجه نصیرالدین طوسی را شاگرد و یا خویشاوند وی می‌دانند[۱].
شعر زیر از اوست:

ده بار از این نه فلک و هشت بهشت   هفت اخترم از شش جهت این نامه نوشت
کز پنج حواس و چهار ارکان وسه روح   ایزد به دو گیتی چو تو یک بت نسرشت

در ضمن خواجه نصیرالدین طوسی شعر زیر را در وصف بابا افضل سروده‌است.

گر شرح دهد سپهر اعلا   فضل فضلا و فضل افضل
از هر ملکی به جای تسبیح   آواز آید که افضل افضل

وفات

مدفن باباافضل در بلندترین نقطه منتهی الیه غرب روستای مرق واقع است؛ این دهکده در 42 کیلومتری شمال غربی کاشان قرار دارد، که یکی از ییلاقات خوش آب و هوای این شهرستان است. بر طبق منابع، قدمت این روستا به عهد هخامنشیان می رسد. آرامگاه حکیم از بناهای عهد مغولی است، در داخل این بقعه دو قبر دیده می‌شود که یکی مرقد افضل الدین و دیگری به نام پادشاه زنگبار شهرت دارد. بنابر روایات، پادشاه زنگ هنگام سیر و سیاحت در برخورد با افضل الدین مجذوب و مرید وی شده و تا آخر عمر در خدمت بابا زیسته و پس از مرگ در جوار مرقد او دفن گردیده‌است. مدفن باباافضل زیارتگاه مورداحترام اهالی روستاست و اهالی مردگان خویش را در گورستان جوار مقبره دفن می کنند. یک شاعر محلی روستای مرق را این گونه وصف کرده است:

خوابیده دره ای میان حصار بلند کوه سبز ولبریز دلاویزترین هلهله‌ها وهنوز بوی شیرین صداقت کم وبیش گردن آویز در و پنجره‌ها رد پایی کمرنگ مانده از هی هی چوپان در دشت سقف ییلاق بلندش آبی از بلندی هایش شهر کاشان پیداست ماه فروردینش با زمستان همدست تیر تابستانش دل سپرده به بهار گاه شهریور ماه مهرگان جشن درختان بلند زیباست از بهار گل سرخ فصل رنگین گلاب تا گل انداختن صورت گل از سرما کبک وگنجشک وکلاغ طرقه وکرکس وزاغ هدهدوبلبل وسار در گروه آواز از سر تپهٔ باباافضل نغمه هایی به فرحبخشی پرواز خیال می سپارند به رگهای نسیم تا به مهمانی پررنگ اهالی ببرد چون سوغات خانهٔ مادر من هم آنجاست [۲].

آثار

وی مؤلف چند رساله در تصوف و سلوک و حکمت به زبان پارسی است که در منتهای فصاحت و شیوایی نوشته شده. بهمین جهت در زبان پارسی نویسنده‌ای بسیار زبردست بوده‌است. شیوه نثر بابا افضل بسیار پخته و به اصول متقدمان نزدیک است. در رسالات خود کوشیده لغات فارسی را به جای اصطلاحات عربی قرار دهد. وی چند رساله در تصوف و سلوک و حکمت به زبان فارسی دارد با متنی بسیار فصیح. رساله‌های عمده او به شرح زیر است:

1- المفید للمستفید. 2- ساز و پیرایه شاهان پرمایه. 3- منهاج المبین در منطق. 4- مدارج الکمال. 5- عرض نامه. 6- جاودان نامه. 7- راه انجام نامه. 8- مبادی موجودات. 9- ترجمه رساله نفس ارسطو. 10- ترجمه رساله تفاحه ارسطو. 11- رساله زجرالنفس یا ترجمه رساله ینبوع الحیات. 12- رساله سؤال و جواب. 13- رساله چهار عنوان. 14- شرح فصوص الحکم. 15- آیات الصنعه به عربی. 16- مجموعه رباعیات. 17- مکاتیب و تقریرات. 18- منتخب کیمیای سعادت امام محمد غزالی

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

اهل کاشانم

 

روزگارم بد نیست

 

تکه نانی دارم ، خرده هوشی ، سر سوزن ذوقی .

 

مادری دارم ، بهتر از برگ درخت .

 

دوستانی ، بهتر از آب روان .

 

*****

 

و خدایی که در این نزدیکی است :

 

لای این شب بوها ، پای آن کاج بلند.

 

روی آگاهی آب ، روی قانون گیاه .

 

*****

 

من مسلمانم.

 

قبله ام یک گل سرخ.

 

جانمازم چشمه ، مهرم نور .

 

دشت سجاده من.

 

من وضو با تپش پنجره ها می گیرم

 

در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف .

 

سنگ از پشت نمازم پیداست :

 

همه ذرات نمازم متبلور شده است .

 

من نمازم را وقتی می خوانم

 

که اذانش را باد ، گفته باشد سر گلدسته سرو

 

من نمازم را ، پی تکبیرة الاحرام علف می خوانم

 

پی قد قامت موج.

 

*****

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

ابو مروان عبد الملک بن زهر از اطبای مشهور اندلس در سال 1100م.متولد شد. معلم دروس

طب ابن رشد بوده است.

ابن زهر از راه تجربه و آزمایش ، شیوه های معالجه را اصلاح و ثابت کرد طبیعت که بر همه افعال

و اعمال بدن تسلط دارد می تواند بدون دوا و پزشک،برخی از امراض را درمان کند.

مدتی وزیر عبدالمومن موحدی بود. کتاب(التیسیر فی المداوه و التدبیر)از جمله آثار مهم اوست

که به زبان لاتین ترجمه شده و در میان کتب اروپایی به آون زوآر (Avenzoar)معروف است.

ابن زهر در سال1162م.در شهر سویل درگذشت.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

سپاس پروردگاری را که ما را مستعد نیکبختی و خوشی فرماید تا درقافله ی سعدا

داخل شویم.

حمد آن محبوب کریمی را که به اعطای استعداد به طاعت خود ما را در

صف اولیاء و یاری شدگان قرار می دهد.

و از آن پس که این راه رابشناسیم و طی کنیم در کنار شهدا قرار گرفته

و با شمشیر شرر بار خود دشمنان شرک و کفر را نابودکنیم.  

آری او یاری کننده و ستوده و پسندبده است.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

حکمت4                        شناخت ضدّ ارزش ها               (اخلاقی و تربیتی)

حضرت علی (ع)فرمودند:ناتوانی ، آفت و شکیبایی ، شجاعت و زهد ثروت است 

و پرهیزکاری سپر نگه دارنده است

 و چه همنشین خوبی است ، راضی بودن وخرسندی.

 

حکمت5             شناخت ارزش های اخلاقی              (اخلاقی،سیاسی،اجتماعی)

حضرت علی(ع) فرمودند:دانش ، میراثی گرانبها ، و آداب ، زیور های همیشه تازه ،

و اندیشه ، آیینه ای شفاف است.

 

حکمت6               ارزش رازداری و خوشرویی            (اخلاقی،سیاسی،اجتماعی)

حضرت علی(ع)فرمودند:سینه ی خردمند صندوق راز اوست، و خوشرویی وسیله ی دوست

یابی، و شکیبایی ، گورستان پوشاننده ی عیب هاست.

و یا فرمودند:پرستش کردن وسیله ی پوشاندن عیب هاست ، و انسان از خود راضی دشمنان او فراوانند.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

خوک ها به لحاظ فیزیک بدنی قادر به دیدن آسمان

نیستند

 

وقتی که به شدت عطسه می کنید ، ممکن است

دنـده شما بشکند و اگر عطسه خود را حبس کنید

مــمکــن است یک رگ خــــونی در ســر و یا گردن

شما پاره شود وشما بمیرید

 

جلیقه ضد گلوله،ضدآتش،برف پاک کن های شیشه

جلوی اتومبیل و چاپگرهای لیزری توسط زنان اختراع

شدند

 

تنها غذایی که فاسد نمی شود عسل است

 

کروکودیل نمی تواند زبانش را به بیرون دراز کند

 

حلزون می تواند سه سال بخوابد

 

تمامی خرس های قطبی چپ دست هستند

 

درسال 1987خطوط هوایی امریکن ایر لاینز توانست با

حـــذف یک دانه زیتون از هـــــر ســـالاد سرو شده در

پروازهای درجه یک خود ،چهل هزار دلار صرفه جویی

کند

 

فیل ها تنها جانورانی هستند که قادر به پریدن

نیستند

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

مـــــــن در کلـــــــــبه ی فقـــــــیرانه ی خود چیـــــــزی دارم

 

کـــــــــــــــــــه تو در عــــرش کــــــــــبریایی خود نـــــــداری

 

مـــــــــن چـــــــــــــــون تویـــــــــــــــــــــــی دارم

 

و تــــــــــــــو چون خود نــــــــــــــــــــــــداری

 

«صحیفه سجادیه»

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

در40000سال قبل ، هیچ حیوانی اهلی نبود

به طور متوسط ،مردم آنقدر از عنکبوت هامی ترسند

که نمی توانند آن ها را بکشند

مورچه همیشه بر روی سمت راست خود

سقوط می کند

قلب انسان فشاری کانی ایجاد می کند تا به فاصله

سی فــوتی تقریبا 8 مترخون را به خارج ازبدن پمپاژ

کند

موش های صحرایی چنان سریع تکثیر می کنند،که

در عرض 18 ماه دو موش صحرایی قادرند یک میلیون

فرزند داشته باشند

صندلی الکتریکی توسط یک دندانپزشک اختراع شد

استفاده از هدفون در هر ساعت،باکتری های موجود

در گوش شما را تا 700 برابر افزایش می دهد

فندک قبل از کبریت اختراع شد

نظیر اثر انگشت اثر زبان هر شخص نیز متفاوت است

فاصله بین مچ دست تا آرنج برابر با طول کف پا است

قلب شما  روزی 101000 بار می تپد

دهان شما روزی یک لیتر بزاق تولید می کند

به طور متوسط هر انسان می تواند

یـــک دقیقه نفس خود راحبس کنـد

کلسیم موجود در ماست ، مانع ایجاد سرطان روده

می شود

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

فرض کنیم در غذای روزانه ی یک فرد بالغ در حدود 500گرم کربوهیدرات،

200گرم مواد پروتئینی و 80گرم چربی وجود دارد.

که حجم آن همراه با املاح و آّب و ترشحات لوله ی گوارش به حدود 9لیتر می رسد.

از این مقدار فقط در حدود0/5لیتر باقی مانده به روده ی بزرگ وارد می شود و

 بقیه در روده ی باریک جذب خوان می شود.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

می خواهیم به دستگاه لنفی که به گردش خون و نیز به ایمنی بدن انسان کمک می کند بپردازیم

 

هنگامی که خون درون مویرگ ها حرکت می کند،مایعی از میان دیواره ی مویرگ ها به خارج آنها نشت می کند. این مایع که از پلاسما منشأ می گیرد در بافت هایی که در مجاورت آن مویرگ قرار دارند به گردش در می آید. و در این حالت مایع میان بافتی نامیده می شود پروتئین ها و گلبول های خون از مویرگ خارج نمی شو ند. بخشی از مایع میان بافتی پس از تبادل مواد باسلول ها بار دیگر به مویرگ ها باز می گردد؛ اما بخشی از آن به رگهای باریکی که مویرگ لنفی نامیده می شوند وارد می شود مایع مذکور هنگامی که درون دستگاه لنفی در جریان است، لنف نامیده می شود لنف مایعی بی رنگ است.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

آرمسترانگ،نیل آلدن

فضانورد آمریکایی و اولین مردی که به ماه قدم گذاشت.درسال1930به دنیا آمد.در جنگ کره خلبان نیروی هوایی بود.

درفاصله1955تا1971درناسا مشغولکار بود و در سال1962 فضانورد شد. در سال1969فرمانده آپولو11بود.

هنگامی که در ماه اولین گام را برداشت،گفت:((این یک قدم کوچک برای یک انسان،ولی گامی غول آسا برای بشریت است.))

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

نویسنده معروف و ریاضی دان فرانسوی،فرزند مادام تانسن،در سال 1717در پاریس متولد شد.

او عضو آکادمی علوم و منشی دائمی آکادمی فرانسه و یکی از پایه گذاران دائره المعارف فرانسه بود.

در پیشگفتار خود درباره ی دائره المعارف از فلسفه ی طبیعی و روح علمی که در دائره المعارف به کار می بردند

بحث کرد.

ازآثار او می توان (مدایح فرهنگستانی)و(تحقیقات ریاضی) را نام برد.

در بیست و دو سالگی با انتشار مقاله ای درباره ی (حساب انتگرال) شهرت بسیار به دست آورد

او در سال1743 کتاب دینامیک را منتشر کرد اوبا همکاری دیدرو دائره المعارف فرانسه را تهیه کرد. آلامبر  در سال1783چشم ازجهان فروبست.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

عمومی ترین نام درجهان محمداست

اسم تمام قاره ها باهمان حرفی که آغازشده است

پایان می یابد

مقاوم ترین ماهیچه دربدن زبان است

چشمک زدن زنان تقریبا دو برابر مردان است

شما نمی توانید با حبس نفستان خودکشی کنید

محال است که آرنجتان را بلیسید

وقتی که عطسه می کنید مردم به شما عافیت باش

مــــــیگویند چرا که وقتی عطــــــسه می کنید قلب

شما به اندازه یک میلیونیم ثانیه می ایستد

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

ابسقلائوس

ریاضی دان و منجم قرن دوم که در حدود یکصد سال قبل از میلاد می زیسته است،

تاریخ تولد او را1 180ق.م ذکر کرده اند.

او تقسیم محیط دایره به 360درجه را بنا گذاشت و مطالعاتی در تصاعد اعداد مسطح و بعضی

معادلات سیاله انجام داد.

ابسقلائوس مقاله ای راجع به کثیر الاضلاع های منتظمه شامل هفت قضیه نوشت.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

فیزیک علم اندازه گیری است و جنبه ی مشترک همه ی اندازه گیری ها، وجود یکای اندازه گیری است.

 

یکای هرکمیت باید به گونه ای باشد که در شرایط فیزیکی تعیین شده تغییر نکند و در دسترس باشد.

 

یکاهای اصلی آن دسته از یکاهایی هستند که کمیت آنها به طور مستقل تعریف می شود مانند یکای طول، جرم و زمان.

 

یکاهای فرعی آن دسته ای از یکاهایی هستند که کمیت آنها بر حسب کمیت های اصلی تعریف می شود مانند یکای مساحت یا حجم.

 

درSIبرای معرفی یکاهای کوچکتر و یا بزرگ تر مر بوط به یک یکا از پیشوند استفاده میکنند.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

انتظار داریم آب سرد زودتر از آب داغ دچار انجمادشود ولی تجربه وتحقیق

 

 نشانداده عکس این واقعیت صحیح است و آب داغ زودتر از آب سرد منجمد میشود

 

 اینپدیده ، اثر ممبا نام دارد

 

قابل توجیه به نظر نمی رسد که آب 70درجه سانتی گرادسریع تر از آب 20درجه

 

دچار انجماد شود به طور مثال اگر آب 20 درجه به30 دقیقه وقت نیاز داشته باشد

 

تا به دمای انجماد برسد ، آب 70 درجه مدت زمان بیشترینیاز دارد چون در ابتدا

 

 بایدزمانی را صرف کند تا از 70 درجه به 20درجه برسد و سپس همان 30 دقیقه

 

 را پشتسر بگذارد تا منجمد شود ولی واقعیت این است که وقتی آب از 70

 

 درجهبه20درجه میرسد دچار تغییراتی می شود که پیامد این تغییرات می تواند

 

منجر به این شود که زمان انجماد  آن کوتاهتر شود

 

 به عبارتبهتر دلیل واحدی برای پدیده ممبا وجود ندارد و عوامل مختلفی در ایجاد

 

 اینپدیده موثر هستند این دلایل عبارتند از :

 

 

 

تبخیر :

 

وقتی آب داغ به تدریج سرد می شود بخشی از آب به شکلبخار خارج می شود و

 

 جرمآب کاهش می یابد . کاهش جرم آب سبب می شود آب باقی مانده با از

 

 دستدادن گرمای کمتری منجمد شود و فرآیند انجماد تسریع شود

 

اگرچه فرآیند تبخیر و کاهش جرم آب یکی از عوامل مهمدر ایجاد پدیده ممباست

 

 ولیتنها عامل نیست به طوریکه حتی با حذف تبخیر هم پدیده ممبا مشاهده

 

میشود به عبارت بهتر اگر آب داغ را در یک طزف دربستهریخته و مانع از تبخیر و

 

کاهش جرم شویم باز هم آب داغ سریع تراز  آب سرد منجمد میشود . پس علاوه

 

 بر تبخیرعوامل دیگری هم در این مورد تاثیر گذار هستند

 

 

 

خروج گازهای حل شده از آب :

 

می دانیم که انحلال پذیری گازها با افزایش دما کاهشمی یابد و نیز میدانیم که

 

 وجودذرات حل شونده در یک حلال موجب کاهش دمای انجماد میشود . بنابراین

 

 می توانپذیرفت آب سرد حاوی میزان بیشتری از گازهای محلول بوده پس دمای

 

 انجمادپائین تری دارد و فرایند انجماد آن کند تر اتفاق میافتد . ولی این هم باز به

 

 تنهائیبرای توجیه پدیده ممبا کفایت نمی کند زیرا اگر یک مقدار آب را به دقت

 

 جوشانیمتا گازهای محلول درآن کاملا خارج شود بعد آن را تا دمای

 

20درجه سرد کنیم و یک گاز جوشیده بدون گاز رادر شرایط دمائی 70درجه

 

نگهداریم باز هم آب 70درجه سانتی گراد زودتر منجمدمیشود 

 

تاثیر محیط :

 

آب داغ ممکن است محیط اطراف خود را دچار چنان تغییراتیکتد که پس از آن

 

 انجمادسریع تر اتفاق بیفتد مثلا وقتی ظرف حاوی آب داغ را برروی برفک یخچال

 

 قرارمیدهیم برفک یخچال ذوب میشود در این صورت آب گرم تماس بهتری با

 

 دستگاهسردکننده خواهد داشت ولی اگر چه این عامل هم میتواند تاثیرگذار

 

باشد ولی به تنهائی نمی تواند پدیده ممبا را توجیهکند چون حتی وقتی هردو

 

 ظرفبرروی یک سطح عایق قرار داده شوند بطوریکه ذوب برفک یخچال اتفاق

 

 نیفتدباز هم پدیده ممبا دیده میشود

 

 

 

ابر سرد شدن :

 

ابر سرد شدن نیز به عنوان یکی از دلایل ایجادپدیدهممبا مطرح شده است .

 

 منظوراز ابر سرد شدن این است که آب در دمائی پایین تر از صفر درجه منجمد

 

شود.دردمای صفر درجه مولکول های آ ب میخواهند به شکلبلور یخ ساختار

 

 منظمیبگیرند یعنی حرکات کاتوره ای خود را به عنوان یک مایع از دست

 

می دهند ولی گاهی اوقات ذرات آبی که تاحد صفر درجهسرد شده اند هیچ

 

به هم پیوستگی نمی بینند بنابراین آب تادمائی زیرصفر درجه بدون یخ زدن سرد

 

می شود آزمایشات نشان می دهد آبی که درآغاز گرمتربوده تنها تا 2 درجه ابر سرد

 

 می شوددر حالی که آبی که از آغاز سردتر بوده تا 8 درجه ابر سرد می گردد

 

بنابراین آب سرد دیرتر منجمد می شود .البته درستیفرایند ابر سرد شدن هنوز

 

 کاملاتائید نشده است ولی حتی در صورت تائید نمی تواند توجیه خوبی برای

 

 پدیدهممبا باشد چون به جای آنکه معما ، معمای دیگری قرار میدهد چرا باید

 

 آبیکهدرایتدا گرمتر بوده بیشتر از آبی که درآغاز سردتربوده ابر سرد شود ؟

 

البته یک پاسخ برای این سوال این است که چون آب سردحل شوند گازی

 

شکل بیشتری دارد دمای انجماد آن کمتر است . ولی چنانچهدر بخش گازهای

 

 حل شدهگفته شد حتی در صورت خروج کامل گازهای محلول باز هم پدیده

 

 ممبااتفاق می افتد

 

 

 

 

 

همرفت :

 

توجیه دیگری برای پدیده ممبا توجه به این واقعیت استکه دمای آب غیر یکنواخت

 

 میشودو همچنانکه آب سرد می شود گرادیان های دما و جریان های همرفت

 

افزایش می یابند . با افزایش دما چگالی آب کاهش مییابد بنابراین پس از گذشت

 

زمان ، همچنانکه آب سرد می شود برروی سطح آب یک سطحداغ فوقانی ایجاد

 

می شود یعنی دمای آب در سطح بیشتر از دمای متوسط آبدرکف ظرف خواهد

 

بود  . اگرآب دمای خود را اساسا از سطح از دست بدهد این به آن معنی است

 

که آب گرما را سریع تر از حالتی از دست می دهد کهبا در نظر گرفتن دمای

 

متوسطش از آن انتظار میرفت . به عبارت بهتر برای هردمائی هرچه توزیع دمائی

 

 آب غیریکنواخت تر باشد اتلاف گرما بیشتر است

 

در واقع آبی که داغ تر است به سرعت دچار کاهش دمامی شود و موجب ایجاد

 

 جریانهایهمرفتی می گردد .برقراری این جریان های همرفتی سبب می شود که

 

 دمایآب از بالا تا پائین به شدت دچار تغییر شود ولی آبی که دمای کمی دارد

 

 آهستهتر سرد می شود پس سرعت ایجاد جریان های همرفتی هم در آن

 

کمتر است و دیرتر دچار کاهش دما می شود

 

در یک مثال واقعی می توان فرض کرد آب گرم تر ، ازدمای 70 درجه و آب سردتر از

 

دمای 30 درجه آغاز کند . وقتی دمای متوسط آب 30درجهاست همه جای آن به

 

طور یکنواخت 30درجه دارد درحالیکه وقتی آب گرم بهدمای متوسط 30درجه

 

می رسد سطح آن دمایی بسیار بیشتر از 30درجه دارد بنابراینگرما را سریعتر از

 

آبی ازدست می دهد که در همان دمای متوسط قرار دارد

 

به نظر میرسد جریان های همرفتی میتواند به تنهائیپدیده ممبا را توجیه کند

 

 ولیاین مشروط به آن است که بتوانیم یک مدل نظری برای جریانهای همرفتی

 

داشته باشیم ولی چنین مدلی هنوز بدست نیامده است

 

 

 

چرا به این پدیده یعنی زودتر منجمد شدن آب داغ پدیدهممبا مبگویند ؟

 

حدود 30 سال پیش در یکی از دبیرستانهای شهر تانزانیا، دانش آموزی به نام ممبا

 

 درکلاسفیزیک از معلم خود پرسید : چرا شیر داغ زودتر از شیر سرد منجمد

 

میشود ؟

 

معلم وی پاسخ داد ولی شیر سرد زودتر منجمد میشود

 

ممبا در جواب ادعاکرد خود آزمایش کرده و مطمئن استکه شیر داغ زودتر

 

 منجمدمیشود

 

معلم پاسخ داد در فیزیکی که در تمام دنیا تدریس میشود شیر سرد زودتر

 

ازشیر داغ یخ می زند شاید در فیزیک جدیدی به نام ممباآنگونه باشد که تو

 

میگوئی

 

اگرچه این بحث باخنده کلاس به نفع معلم تمام شد ولیممبا هرگز نتوانست

 

 حادثهای را که خود آن را تجربه کرده بود فراموش کند

 

مدتی گذشت روزی یکی از استادان فیزیک دانشگاه تانزانیابه نام دکتر اسبورن

 

 برایسخنرانی به دبیرستان ممبا آمد . او پس از سخنرانی به دانش آموزان

 

اجازه داد که سوالهای خودرامطرح کنند ممبا هم فرصترا ازدست نداد وپرسید

 

چرا آب داغ زوتر از آب سرد منجمد میشود ؟

 

استاد اندکی تامل کرد و گفت من نمی دانم ولی تحقیقوآزمایش خواهم کرد وبه

 

 تو اطلاعخواهم داد واز همانجا تحقیقات در این زمینه آغاز شد

 

5 سال بعد در یکی از مجلات معتبر علمی  مقاله ای غیر معمول توسط ممبا

 

و دکتر اسبورن به چاپ رسید این مقاله  شرح درد دل های ممبا آغاز می شد و

 

 سپسبه تشریح آزمایشاتی می پرداخت که دکتر اسبورن برای اثبات

 

صحت این پدیده انجام  داده بود ...

 

و این چنین این پدیده در دنیای علم پدیده ممبا نامیدهشد.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

قلب یا دل یک اندام ماهیچه‌ای است که مسئول پمپ خون به شریان‌ها ب‍ه‌وسیلهٔ حرکات ضربان‌دارمتناوب است و به این صورت خون را به همه‌ی نواحی بدن ارسال می‌کند.

قلب انسان به طور متوسط حدود 70 بار در دقیقه می‌تپد. قلب انسان در سمت چپ بدن در ناحیه ی سینه ای (توراسیک) بدن قراردارد و به گونه‌ای قرارگرفته‌است که رأس (apex)آن به سمت چپ و پایین قرارمی‌گیرد و همواره بخشی از آن درحال فعالیت و بخشی در حال استراحت است و در هر بار ضربان، قلب به مدت 0.4ثانیه در حال استراحت خواهدبود. بافت قلب نیز هم‌چون دیگر بافت‌های بدن نیاز به تغذیه دارد که تغذیه‌ی قلب برعهده‌ی عروق کرونری(تاجی) می‌باشد.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری به یادگار گذاشته و همیشه در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته است .

به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاری « مهر» : دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران ، خیابان پانزده خرداد متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ سپس در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغ التحصیل شد. چمران یک سال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروف ترین دانشمندان جهان در کالیفرنیا ومعتبرترین دانشگاه آمریکا - برکلی - با ممتاز ترین درجه علمی موفق به اخذ مدرک دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.

 فعالیتهای اجتماعی:
دکتر مصطفی چمران  از 15 سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله طالقانی، در مسجد هدایت، و در درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شرکت می کرد و از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت داشت . بعد از کودتای ننگین 28 مرداد و سقوط دولت دکتر مصدق در لوای یک گروه سیاسی  سخت ترین مبارزه ها و مسئولیتهای او علیه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ایران، بدون خستگی و با همه قدرت خود، علیه نظام طاغوتی شاه جنگید و خطرناک ترین مأموریتها را در سخت ترین شرایط با پیروزی به انجام رسانید.

چمران در آمریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه ریزی کرد و از موسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا به شمار می رفت که به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می شود. او پس از قیام خونین 15 خرداد سال 1342 و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی (ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز می زند و  به همراهی بعضی از دوستان مؤمن و همفکر ، رهسپار مصر می شود و مدت دو سال در زمان عبد الناصر سخت ترین دوره های چریکی و پارتیزانی را می آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شده و فوراً مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی را بر عهده می گیرد .

وی به علت برخورداری از بینش عمیق مذهبی، از ملی گرایی ورای اسلام ، گریزان بود و وقتی در مصر مشاهده نمود که جریان ناسیونالیسم عربی باعث تفرقه مسلمین می شود، به جمال عبد الناصر اعتراض کرد . ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریا ن ناسیونالیسم عربی آنقدر قوی است که نمی توان به راحتی با آن مقابله کرد . چمران نیز با تأسف تأکید می کند که ما هنوز نمی دانیم که بیشتر این تحریکات از ناحیه دشمن برای ایجاد تفرقه در بین مسلمانان است. از آن پس به چمران و یارانش اجازه داده می شود تا در مصر نظرات خود را بیان کنند.

حضور در لبنان:
بعد از وفات عبد الناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا می کند ، از این رو دکتر چمران رهسپار لبنان می شود تا چنین پایگاهی را ایجاد کند.

او به کمک امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را بر اساس اصول و مبانی اسلامی پی ریزی می نماید . این سازمان درمیان توطئه ها و دشمنی های چپ و راست، با تکیه بر ایمان به خدا و با اسلحه شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده  کرده  ، در معرکه های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو می رود و در طوفانهای سهمناک سرنوشت، به استقبال شهادت می تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبار ترین ستمگران روزگار، صهیونیزم اشغالگر و همدستان خونخوار آنها، راستگرایان فالانژ، به اهتزاز در می آورد.

چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری  به یادگار گذاشته وهمیشه  در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته  است . شرح این مبارزات افتخار آمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاک شهدای لبنان، بر کف خیابانهای داغ و بر دامنه کوههای مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است.

چمران و انقلاب اسلامی ایران:
دکتر چمران با پیروزی انقلاب اسلامی بعد از 21 سال هجرت، به وطن باز می گردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می گذارد. خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می پردازد و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروههای پاسداران انقلاب در سعد آباد می کند. سپس در شغل معاونت نخست وزیری ، روز و شب خود را به خطر می اندازد تا سریع تر مسأله کردستان را فیصله دهد .او در قضیه فراموش ناشدنی « پاوه » قدرت ایمان و اراده آهنین  و شجاعت و فدا کاری خود را  بر همگان ثابت می کند . 

پس از این جرایانات ، فرمان انقلابی امام خمینی (ره) صادر شد . فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهده دکتر چمران واگذار شد.

رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حرکت در آمدند وبا تکیه بر همه تجارب انقلابی، ایمان، فداکاری، شجاعت، قدرت رهبری و برنامه ریزی دکتر چمران به  شکوهمند ترین قهرمانیها دست یافتند و  در عرض 15 روز همه شهر ها و راهها و مواضع استراتژیک کردستان را به تصرف درآوردند. بدین ترتیب کردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان کرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی شتافتند.

دکترمصطفی چمران بعد از این پیروزی بی نظیر و بازگشت به تهران از طرف بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، امام خمینی (ره)، به وزارت دفاع منصوب گردید. وی در پست جدید، برای تغییر و تحول ارتش ، به یک سلسله برنامه های وسیع بنیادی  دست زد که پاکسازی ارتش و پیاده کردن برنامه های اصلاحی از این قبیل است .

شهید  چمران در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، بخصوص در ارتش، حداکثر سعی و تلاش خود را بکند تا ساختار گذشته ارتش را تغییر دهد. وی در یکی از نیایشهای خود بعد ازانتخاب نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، اینسان خدا را شکر می گوید: « خدایا، مردم آنقدر به من محبت کرده اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار کرده اند که به راستی خجلم و آنقدر خود را کوچک می بینم که نمیتوانم از عهده آن به در آیم. تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برایم و شایسته این همه مهر و محبت باشم.» 

چمران  سپس به نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا به طور مرتب گزارش کار ارتش را ارائه نماید.

پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، دوران حماسه ساز و پرتلاش دیگری آغاز می شود . دکتر چمران در آن دوران  نمونه کامل ایثار، شجاعت و در عین فروتنی و کار مداوم و بدون سر و صدا و فقط برای رضای خدا بود . او بعد از حمله ناجوانمردانه ارتش صدام به مرزهای ایران و یورش سریع آنها به شهر ها و روستا ها و مردم بی دفاع ، نتوانست آرام بگیرد و به خدمت امام امت رسید و با اجازه ایشان و به همراه مقام معظم رهبری ، آیت الله  خامنه ای که در آن زمان  نماینده دیگر امام در شورای عالی دفاع و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود ، به اهواز رفت. از آنجایی که او همیشه خود را در گرداب خطر می افکند و هراسی از مرگ نداشت، از همان بدو ورود دست بکار شد و در شب اول حمله چریکی ای را علیه تانکهای دشمن که تا چند کیلومتری شهر اهواز پیشروی کرده بودند، آغاز کرد.

مصطفی چمران گروهی از رزمندگان داوطلب را  به گردخود جمع کرد وبا تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشکیل داد. این گروه کمکم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یکی از این برنامه ها بود، که به کمک آن جاده های نظامی به سرعت و در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ های آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یکصد متر در مدتی کوتاه ، آب کارون را به طرف تانکهای دشمن روانه ساخت، بطوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتری عقب نشینی کنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند.  این عمل فکر تسخیر اهواز را برای همیشه از سردشمنان به دور کرد .

یکی دیگر از کارهای مهم و اساسی او از همان روزهای اول، ایجاد هماهنگی بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. بازده این حرکت و شیوه جنگ مردمی و هماهنگی کامل بین نیروهای موجود، تاکتیک تقریباً جدید جنگی بود. چیزی که ابر قدرتها قبلاً فکر آن را نکرده بودند. متأسفانه این هماهنگی در خرمشهر به وجود نیامد و نیروهای مردمی تنها ماندند. او تصمیم داشت به خرمشهر  برود ولی به علت  خطر سقوط جدی اهواز، موفق نشد ولی چندین بار نیروهایی بین دویست تا یک هزار نفر را سازماندهی کرده و به خرمشهر فرستاد . آنان به کمک دیگر برادران خود توانستند در جنگی نا برابر مقابل حملات پیاپی دشمن تا مدتها مقاومت کنند.

پس از یأس دشمن از تسخیر اهواز، رژیم بعث عراق  سخت به فتح سوسنگرد دل بسته بود تا رویای قادسیه را تکمیل کند و برای دومین بار به آن شهر مظلوم حمله کرد و سه روز تانکهای حزب بعث  شهر را در محاصره گرفتند . روز سوم تعدادی از آنها توانستند به داخل شهر راه یابند. گزارش مهر همچنین می افزاید : دکتر چمران از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت بر آشفته بود، با فشار و تلاش خود ومقام معظم رهبری  ، ارتش را آماده ساخت که برای اولین بار دست به یک حمله خطرناک وحماسه آفرین و نابرابر بزنند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازمان دهی کرد و با نظامی نو و شیوه ای جدید از جانب جاده اهواز سوسنگرد به دشمن یورش بردند.

شهید چمران پیشاپیش یارانش، به شوق کمک و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر می شتافت که در محاصره تانکهای دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند وخود را به حلقه محاصره دشمن انداخت؛ در این هنگام بود که نبرد سختی در گرفت؛ نیروهای کماندوی دشمن از پشت تانکها به او حمله کردند و او نیز  در مصاف با دشمن متجاوز، از نقطه ای به نقطه دیگر و از سنگری به سنگردیگر می رفت. کماندوهای دشمن او را به زیر رگبار گلوله های خود گرفته بودند، تانکها به سوی او تیر اندازی می کردند و او شجاعانه و بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شدید آنها سریع، چابک، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغییر می داد.

در این درگیری همرزم  چمران به شهادت رسید و اویک تنه به نبرد خود ادامه می داد و به سوی دشمن حمله می برد.  تا آنکه در حین « رقصی چنین در میانه میدان» از دوقسمت پای  چپ زخمی شد. با پای زخمی بر یک کامیون عراقی حمله برد و به غنیمت گرفت .  او به کمک جوان چابک دیگری که خود را به مهلکه رسانده بود به داخل کامیون نشست واز دایره محاصره خارج شد .

دکتر چمران با همان کامیون خود را به بیمارستانی در اهواز رسانید و بستری شد. اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند وبعد از آن به مقر ستاد جنگهای نا منظم رفت و دوباره با پای زخمی و دردمند به کار خود پرداخت. حتی در همان شبی که در بیمارستان بستری بود، جلسه مشورتی فرماندهان نظامی (تیمسار شهید فلاحی، فرمانده لشگر92، شهید کلاهدوز، مسئولین سپاه و سرهنگ محمد سلیمی که رئیس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نماینده امام در سپاه پاسداران (شهید محلاتی) در کنار تخت او در بیمارستان تشکیل شد .او در همان حال و همان شب پیشنهاد حمله به ارتفاعات الله اکبر را مطرح کرد.

شهید چمران به رغم اسرار و پیشنهاد مسئولین و دوستانش ، حاضر به ترک اهواز و ستاد جنگهای نا منظم و حرکت به تهران برای معالجه نشد . تمام مدت را در همان ستاد گذراند،  در کنار بسترش و در مقابلش نقشه های نظامی منطقه، مقدار پیشروی دشمن و حرکت نیروهای خودی نصب شده بود و او که قدرت و یارای به جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها می نگریست و مرتب طرحهای جالب و پیشنهاد های سازنده در زمینه های مختلف نظامی، مهندسی و حتی فرهنگی ارائه می داد.

چمران پس از زخمی شدن، اولین بار برای دیدار با امام امت و بیان گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسید و حوادثی را که اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عملیات و پیشنهادهای خود را ارائه داد. حضرت امام (ره) نیز پدرانه و با ملاطفت خاصی  رهنمودهای لازم را ارائه می داد.

دکتر چمران از سکون و عدم تحرکی که در جبهه ها وجود داشت دائماً رنج می برد و تلاش می کرد که باارائه پیشنهادها و برنامه های ابتکاری حرکتی بوجود آورد. او اصرار داشت که هرچه زودتر به تپه های الله اکبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه که نزدیکی مرز است رسانده تا ارتباطات شمالی و جنوبی نیروهای عراقی و مرز پیوسته آنان قطع شود. به گزارش مهر بالاخره در سی و یکم اردیبهشت ماه 1360، با یک حمله هماهنگ و برق آسا ارتفاعات الله اکبر فتح شد که پس از پیروزی سوسنگرد بزرگ ترین پیروزی تا آن زمان بود.

شهید چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمره اولین کسانی بود که پا به ارتفاعات الله اکبر گذاشت؛ در حالی که دشمن  هنوز در نقاطی مقاومت می کرد او و فرمانده شجاعش ایرج رستمی، دو روز بعد با تعدادی از یاران خود توانستند با فدا کاری و قدرت تمام تپه های شحیطیه (شاهسوند) را به تصرف در درآورند .

پس از پیروزی ارتفاعات الله اکبر، چمران  اصرار داشت نیروهای ایرانی هرچه زودتر، قبل از این که دشمن بتواند استحکاماتی برای خود ایجاد کند، بسوی بستان سرازیر شوند که این کار عملی نشد و خود او طرح تسخیر دهلاویه را با ایثار و گذشت و فداکاری رزمندگان جان بر کف ستاد جنگهای نا منظم و به فرماندهی ایرج رستمی عملی ساخت.

شهادت :
در سی ام خرداد ماه 1360 یعنی یک ماه پس از پیروزی ارتفاعات الله اکبر، چمران در جلسه فوق العاده شورای عالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیت الله اشراقی شرکت و از عدم تحرک و سکون نیروهاانتقاد کرد و پیشنهاد های نظامی خود را از جمله حمله به بستان را ارائه داد. این آخرین جلسه شورای عالی دفاع بود که  در آن شرکت داشت و فردای آن روز، روز غم انگیز و بسیار سخت و هولناکی بود.

 در سحر گاه سی و یکم خرداد 1360 ، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دکتر چمران بشدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود. غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمی را فرا گرفته بود. شهید چمران، یکی دیگر از فرماندهانش را احضار کرد و خود، او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی کند . در لحظه حرکت، یکی از رزمندگان با سادگی و زیبایی گفت: « همانند روز عاشورا که یکایک یاران حسین (ع) به شهادت رسیدند، عباس علمدار او(رستمی) هم به شهادت رسید و اینک خود او آماده حرکت به جبهه است.»

بطرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم آیت الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات کرد. برای آخرین بار همدیگر را دیدند وبه حرکت ادامه دادند تا اینکه به قربانگاه رسیدند .

چمران  همه رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد، شهادت فرمانده شان را به آنها تبریک و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پر نور و چهره ای نورانی و دلی مالا مال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگرخدا ما را هم دوست داشته باشد، می برد.»

خداوند ثابت کرد که او را نیز دوست دارد و به سوی خود فرا خواند. چمران در آن منطقه در حین سرکشی به مناطق و خطوط مقدم  بر اثر اثابت ترکش خمپاره های دشمن به شهادت رسید .

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

یا مهدی ادرکنی 

 

اگر در روز محشر تحفه خواهی

نباشـــد جز دعا بهـــر تـــو راهی

دعـــــاکن تا اباصـــالح بیـــایــــــد

مـــباداســــرزند ازتوگـــــناهــی

               یاابـاصــالح الـمـــهدی ادرکنی                 اللهم عجل لولیک الفرج

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

جوان شیعه را جلوی دوربین سر می‌برند و ناموسش را به گلوله سربی می‌سپارند و فریاد الله اکبر سر می‌دهند...

کودک بچه‌های چند ماهه را به جرم اینکه از مادری شیعه متولد شده‌اند، دار می‌زنند، سر می‌برند یا گلوله‌ای در مغز کوچکشان خالی می‌کنند...

این حکایت روزگار ماست، روزگاری که تو امامش هستی و ما فارغ از قلب به خون نشسته تو، در تدارک جشن میلادت هستیم...

آقا... راستی، برایم جای سوال است، سوالی مبهم و وهم انگیز...

شما هم با ما شادی می‌کنید؟ می‌خندید؟ شما هم در کارناوال‌های خیابانی، با آهنگ‌های تند و ریتمیک و شاد، شربت‌های رنگارنگ، صدای شادی جمعیت و یا دخترکان بد‌حجاب و ... همراه هستید؟

شما هم این شب‌ها را بی‌خیال مردمی هستید که در سوریه، بحرین، پاکستان، افغانستان، عربستان، فلسطین، لبنان، عراق و ... سلاخی می‌شوند؟

بی‌خیال فقری هستید که مردم جهان را در کام خود بلعیده است، فقری که مردم آفریقا را به اسکلتی مبدل کرده است که رویش را پوستی سیاه کشیده‌اند؟

نمی‌دانم؟...

نمی‌دانم، امام غریب من چه می‌کشد؟ با این همه غم چه می‌کند؟ و با غمی بزرگ‌تر، که غفلت ماست چه می‌کند؟

راستی امروز هم آن زن میانسال ناشناس را در کوچه دیدم...

همان که گاه گاهی پیدایش می‌شود، هنوز هم نتوانستم ردش را بزنم، تا برای کمک به او چاره‌ای بیندیشم، چون سایه‌ای می‌آید و در فضای کوچه ناپدید می‌شود...

با نایلونی در دست و چادری بر صورت کشیده، آشغال‌ها را با دقتی خیره کننده می‌کاوید، در نایلون دستش، تکه‌های شیرینی و میوه‌های دور ریخته شده خود نمایی می‌کرد.

شاید این روزها او نیز خوشحال‌تر از همیشه باشد، زیرا مردم به خاطر ایام میلادت بیشتر می‌خرند و بیشتر دور میچریزند و او نیز پیام این اتفاق شاد کننده را برای کودکان معصومش به خانه می‌برد...

دوباره آتش گرفتم و قلبم به درد آمد...

نمی‌دانم، قلب سیاه شده از گناه من که به این روز افتاد، پس قلب نازنین تو که لطیف‌ترین قلب عالم است، به چه روزی افتاده است؟ ما همین یک صحنه را می‌بینیم و به این روز می‌افتیم، تو هر لحظه و هر روز و همیشه شاهد میلیون‌ها از این دست اتفاقات هستی... چه می‌رود بر روزگارت آقا؟

بگذریم...

میلاد تو روزگارش رسیده است و به روال معمول باید مطلبی می‌نوشتم از سر احساسات و عواطف عاشقانه، تا به خیال خام خویش تو را خوشحال می‌کردم...

ترور، خون اما دلم پر بود از غفلت خودم و امثال خودم، و از ستم‌هایی که به مردم مظلوم جهان می‌شود، با خود اندیشیدم که تو لباس سیاه غمت را این روزها بیرون نمی‌آوری، آنقدر مظلومان را در خون خود غوطه‌ور می‌بینی که لباس عید را و لباس شادی را به تن نمی‌کنی...

تو هم مانند مادرت زهرا (سلام الله علیها) هستی، هم او که در شب عروسی لباس بهتر خود را به فقیری بخشید و خود لباس کهنه همیشگی‌اش را به تن کرد، او بهترین شب زندگی خویش را با فقیری همراه شد؛ اما تو هستی و جهانی از ظلم و ستم که بر مظلومان و ستم دیدگان می‌رود، ‌و جهانی که میلیون‌ها گرسنه را بر خود جا داده است، کاستی‌ها و رنج‌هایی که از ظلم ستمگران و غفلت ما ایجادش کرده است...

حال و روز تو اما، آقا اصلاً دیدن ندارد...

راستی ...

دعایمان کن، مثل همیشه که دعا برای ما فراموشت نمی‌شود...

دعایمان کن خدا عقلی به ما دهد و معرفتی، تا فرق موسم شادی و غم را درک کنیم و آنها را با هم اشتباه نکنیم، این روزها روزهای غم توست و باید به تو تسلیت گفت...

نکند با چشمانی به خون نشسته شادمانی ما را، و ما را در شادمانی‌ها تماشا کنی و از ما دل ببری، رهایمان کنی با این غفلت ابلهانه‌ای که به آن دچاریم؟

دعایمان کن آقا... فقط دعایمان کن...

محمدرضا چمنی مجرد
۰۱تیر

بسم الله الرحمن الرحیم کشتار فجیع شیعیان مظلوم پاکستان و انفجار در مساجد و اماکن مقدسه این کشور را محکوم می نماییم۰

محمدرضا چمنی مجرد