مترجم سایت

سایت شخصی محمدرضا چمنی مجرد

سایت شخصی محمدرضا چمنی مجرد

خوش آمدید www.chemeni.ir به

سایت شخصی محمدرضا چمنی مجرد

خوش آمدید www.chemeni.ir به

سایت شخصی محمدرضا چمنی مجرد

محمدرضا چمنی مجرد اعلام کرد: تنها سایتی که متعلق به بنده می باشد و مطالب آن را حقیر ارسال می کنم به آدرس chemeni.ir است. وی خاطر نشان کرد بازدیدکنندگان گرامی به طور مستقیم آدرس chemeni.ir را در نوار آدرس مرورگر خود تایپ کرده و وارد سایت شوند. زیرا ممکن است در غیر این صورت از طریق سایت های جستجوگر به سایت های دیگری هدایت شوند.

وی در زمینه ی هدف طراحی این سایت به بازدیدکننده ی سایت خود اظهار داشت بنده هدف خود را از طراحی سایت شخصی در 4مورد برایتان بیان می کنم:
1-نشر دانش
زکات علم، نشر آن است. هر سایت می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از این سایت ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای این سایت ها است.
2-انتقال تجربه
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار! اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیمات درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
3-بیان دیدگاه ها
گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.
4-اطلاع رسانی
طراحی سایت یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند سایت هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز به تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق طراحی سایت انجام می دهند افزوده می شود.
وی در پایان از همه ی بازدیدکنندگان گرامی به دلیل ارسال نظرات، انتقادات و پیشنهادات مفید و کارآمد تشکر و قدردانی کرد و متذکر شد که بنده بی صبرانه منتظر نظرات، انتقادات و پیشنهادات بازدید کنندگان گرامی هستم این عزیزان می توانند از طریق ایمیل بنده به آدرس chemeni.ir@gmail.com با حقیر در ارتباط باشند.


پیام های کوتاه
کلمات کلیدی

chemeni.ir

چمنی

ملا حبیب الله شریف

خانه عباسی‌ها

آیــــــامـــــــی دانـــــیـــــــــد؟

حکمت هایی از نهج البلاغه امیر المومنین علی(علیه السلام)

سکته قلبی

مدعیان حقوق بشر و صلح جهانی

عربستان وحشی

شورای امنیت سازمان ملل

بحران یمن

اوضاع اسفبار یمن

دشمنان اسلام و امید به اختلاف شیعه و سنی

به آنها کمک نکنید!

مفتی مصری داعش: مردم غزه شیعه هستند

کربلا با تهدیدی حقیقی از سوی گروههای ترریستی روبروست

میلاد مسعود امام زمان مبارک

میلاد امام محمدباقر

تبریک روز معلم

شعر زیبای شاعر جوان اهل بیت(ع) در تقارن ایام فاطمیه و نوروز

پوستر شعر زیبای شاعر جوان اهل بیت(ع) در تقارن ایام فاطمیه و نوروز

یا مقلب القلوب و الابصار...

تقارن نوروز با ایام عزای فاطمیه(س)

میلاد با سعادت عقیله العرب

بانوی مستبصر اوکراینی:مطالعه کردم و شیعه شدم

برای امام‌حسین(ع) فیلم نسازید!

انتقاد شدید «ضیاء» از "رستاخیز" : آقای درویش! اگر دلتان نیست

چرا نباید چهره حضرت عباس(ع) را به تصویر کشید؟!

صندوقچه منتسب به حضرت زهرا(س) به موزه کربلا اهدا می‌شود + عکس

ایران جزایر سه‌گانه را به امارات می‌دهد!

آخرین نظرات
نویسندگان
۰۲تیر

افضل الدین محمد پسر حسن پسر حسین پسر محمد خوزه‌ای مرقی کاشانی شناخته شده به باباافضل کاشی یا کاشانی شاعر و عارف ایرانی در واپسین سال‌های سده ششم هجری زاده شد. باباافضل همدوره با تازش مغول می‌زیست. بابا افضل کاشانی در تمام مدت عمر خود در کاشان ساکن بوده و اوقات خود را به تدریس و تألیف و تحقیق و مباحثه گذرانده‌است. برخی خواجه نصیرالدین طوسی را شاگرد و یا خویشاوند وی می‌دانند[۱].
شعر زیر از اوست:

ده بار از این نه فلک و هشت بهشت   هفت اخترم از شش جهت این نامه نوشت
کز پنج حواس و چهار ارکان وسه روح   ایزد به دو گیتی چو تو یک بت نسرشت

در ضمن خواجه نصیرالدین طوسی شعر زیر را در وصف بابا افضل سروده‌است.

گر شرح دهد سپهر اعلا   فضل فضلا و فضل افضل
از هر ملکی به جای تسبیح   آواز آید که افضل افضل

وفات

مدفن باباافضل در بلندترین نقطه منتهی الیه غرب روستای مرق واقع است؛ این دهکده در 42 کیلومتری شمال غربی کاشان قرار دارد، که یکی از ییلاقات خوش آب و هوای این شهرستان است. بر طبق منابع، قدمت این روستا به عهد هخامنشیان می رسد. آرامگاه حکیم از بناهای عهد مغولی است، در داخل این بقعه دو قبر دیده می‌شود که یکی مرقد افضل الدین و دیگری به نام پادشاه زنگبار شهرت دارد. بنابر روایات، پادشاه زنگ هنگام سیر و سیاحت در برخورد با افضل الدین مجذوب و مرید وی شده و تا آخر عمر در خدمت بابا زیسته و پس از مرگ در جوار مرقد او دفن گردیده‌است. مدفن باباافضل زیارتگاه مورداحترام اهالی روستاست و اهالی مردگان خویش را در گورستان جوار مقبره دفن می کنند. یک شاعر محلی روستای مرق را این گونه وصف کرده است:

خوابیده دره ای میان حصار بلند کوه سبز ولبریز دلاویزترین هلهله‌ها وهنوز بوی شیرین صداقت کم وبیش گردن آویز در و پنجره‌ها رد پایی کمرنگ مانده از هی هی چوپان در دشت سقف ییلاق بلندش آبی از بلندی هایش شهر کاشان پیداست ماه فروردینش با زمستان همدست تیر تابستانش دل سپرده به بهار گاه شهریور ماه مهرگان جشن درختان بلند زیباست از بهار گل سرخ فصل رنگین گلاب تا گل انداختن صورت گل از سرما کبک وگنجشک وکلاغ طرقه وکرکس وزاغ هدهدوبلبل وسار در گروه آواز از سر تپهٔ باباافضل نغمه هایی به فرحبخشی پرواز خیال می سپارند به رگهای نسیم تا به مهمانی پررنگ اهالی ببرد چون سوغات خانهٔ مادر من هم آنجاست [۲].

آثار

وی مؤلف چند رساله در تصوف و سلوک و حکمت به زبان پارسی است که در منتهای فصاحت و شیوایی نوشته شده. بهمین جهت در زبان پارسی نویسنده‌ای بسیار زبردست بوده‌است. شیوه نثر بابا افضل بسیار پخته و به اصول متقدمان نزدیک است. در رسالات خود کوشیده لغات فارسی را به جای اصطلاحات عربی قرار دهد. وی چند رساله در تصوف و سلوک و حکمت به زبان فارسی دارد با متنی بسیار فصیح. رساله‌های عمده او به شرح زیر است:

1- المفید للمستفید. 2- ساز و پیرایه شاهان پرمایه. 3- منهاج المبین در منطق. 4- مدارج الکمال. 5- عرض نامه. 6- جاودان نامه. 7- راه انجام نامه. 8- مبادی موجودات. 9- ترجمه رساله نفس ارسطو. 10- ترجمه رساله تفاحه ارسطو. 11- رساله زجرالنفس یا ترجمه رساله ینبوع الحیات. 12- رساله سؤال و جواب. 13- رساله چهار عنوان. 14- شرح فصوص الحکم. 15- آیات الصنعه به عربی. 16- مجموعه رباعیات. 17- مکاتیب و تقریرات. 18- منتخب کیمیای سعادت امام محمد غزالی

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

اهل کاشانم

 

روزگارم بد نیست

 

تکه نانی دارم ، خرده هوشی ، سر سوزن ذوقی .

 

مادری دارم ، بهتر از برگ درخت .

 

دوستانی ، بهتر از آب روان .

 

*****

 

و خدایی که در این نزدیکی است :

 

لای این شب بوها ، پای آن کاج بلند.

 

روی آگاهی آب ، روی قانون گیاه .

 

*****

 

من مسلمانم.

 

قبله ام یک گل سرخ.

 

جانمازم چشمه ، مهرم نور .

 

دشت سجاده من.

 

من وضو با تپش پنجره ها می گیرم

 

در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف .

 

سنگ از پشت نمازم پیداست :

 

همه ذرات نمازم متبلور شده است .

 

من نمازم را وقتی می خوانم

 

که اذانش را باد ، گفته باشد سر گلدسته سرو

 

من نمازم را ، پی تکبیرة الاحرام علف می خوانم

 

پی قد قامت موج.

 

*****

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

ابو مروان عبد الملک بن زهر از اطبای مشهور اندلس در سال 1100م.متولد شد. معلم دروس

طب ابن رشد بوده است.

ابن زهر از راه تجربه و آزمایش ، شیوه های معالجه را اصلاح و ثابت کرد طبیعت که بر همه افعال

و اعمال بدن تسلط دارد می تواند بدون دوا و پزشک،برخی از امراض را درمان کند.

مدتی وزیر عبدالمومن موحدی بود. کتاب(التیسیر فی المداوه و التدبیر)از جمله آثار مهم اوست

که به زبان لاتین ترجمه شده و در میان کتب اروپایی به آون زوآر (Avenzoar)معروف است.

ابن زهر در سال1162م.در شهر سویل درگذشت.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

سپاس پروردگاری را که ما را مستعد نیکبختی و خوشی فرماید تا درقافله ی سعدا

داخل شویم.

حمد آن محبوب کریمی را که به اعطای استعداد به طاعت خود ما را در

صف اولیاء و یاری شدگان قرار می دهد.

و از آن پس که این راه رابشناسیم و طی کنیم در کنار شهدا قرار گرفته

و با شمشیر شرر بار خود دشمنان شرک و کفر را نابودکنیم.  

آری او یاری کننده و ستوده و پسندبده است.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

حکمت4                        شناخت ضدّ ارزش ها               (اخلاقی و تربیتی)

حضرت علی (ع)فرمودند:ناتوانی ، آفت و شکیبایی ، شجاعت و زهد ثروت است 

و پرهیزکاری سپر نگه دارنده است

 و چه همنشین خوبی است ، راضی بودن وخرسندی.

 

حکمت5             شناخت ارزش های اخلاقی              (اخلاقی،سیاسی،اجتماعی)

حضرت علی(ع) فرمودند:دانش ، میراثی گرانبها ، و آداب ، زیور های همیشه تازه ،

و اندیشه ، آیینه ای شفاف است.

 

حکمت6               ارزش رازداری و خوشرویی            (اخلاقی،سیاسی،اجتماعی)

حضرت علی(ع)فرمودند:سینه ی خردمند صندوق راز اوست، و خوشرویی وسیله ی دوست

یابی، و شکیبایی ، گورستان پوشاننده ی عیب هاست.

و یا فرمودند:پرستش کردن وسیله ی پوشاندن عیب هاست ، و انسان از خود راضی دشمنان او فراوانند.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

خوک ها به لحاظ فیزیک بدنی قادر به دیدن آسمان

نیستند

 

وقتی که به شدت عطسه می کنید ، ممکن است

دنـده شما بشکند و اگر عطسه خود را حبس کنید

مــمکــن است یک رگ خــــونی در ســر و یا گردن

شما پاره شود وشما بمیرید

 

جلیقه ضد گلوله،ضدآتش،برف پاک کن های شیشه

جلوی اتومبیل و چاپگرهای لیزری توسط زنان اختراع

شدند

 

تنها غذایی که فاسد نمی شود عسل است

 

کروکودیل نمی تواند زبانش را به بیرون دراز کند

 

حلزون می تواند سه سال بخوابد

 

تمامی خرس های قطبی چپ دست هستند

 

درسال 1987خطوط هوایی امریکن ایر لاینز توانست با

حـــذف یک دانه زیتون از هـــــر ســـالاد سرو شده در

پروازهای درجه یک خود ،چهل هزار دلار صرفه جویی

کند

 

فیل ها تنها جانورانی هستند که قادر به پریدن

نیستند

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

مـــــــن در کلـــــــــبه ی فقـــــــیرانه ی خود چیـــــــزی دارم

 

کـــــــــــــــــــه تو در عــــرش کــــــــــبریایی خود نـــــــداری

 

مـــــــــن چـــــــــــــــون تویـــــــــــــــــــــــی دارم

 

و تــــــــــــــو چون خود نــــــــــــــــــــــــداری

 

«صحیفه سجادیه»

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

در40000سال قبل ، هیچ حیوانی اهلی نبود

به طور متوسط ،مردم آنقدر از عنکبوت هامی ترسند

که نمی توانند آن ها را بکشند

مورچه همیشه بر روی سمت راست خود

سقوط می کند

قلب انسان فشاری کانی ایجاد می کند تا به فاصله

سی فــوتی تقریبا 8 مترخون را به خارج ازبدن پمپاژ

کند

موش های صحرایی چنان سریع تکثیر می کنند،که

در عرض 18 ماه دو موش صحرایی قادرند یک میلیون

فرزند داشته باشند

صندلی الکتریکی توسط یک دندانپزشک اختراع شد

استفاده از هدفون در هر ساعت،باکتری های موجود

در گوش شما را تا 700 برابر افزایش می دهد

فندک قبل از کبریت اختراع شد

نظیر اثر انگشت اثر زبان هر شخص نیز متفاوت است

فاصله بین مچ دست تا آرنج برابر با طول کف پا است

قلب شما  روزی 101000 بار می تپد

دهان شما روزی یک لیتر بزاق تولید می کند

به طور متوسط هر انسان می تواند

یـــک دقیقه نفس خود راحبس کنـد

کلسیم موجود در ماست ، مانع ایجاد سرطان روده

می شود

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

فرض کنیم در غذای روزانه ی یک فرد بالغ در حدود 500گرم کربوهیدرات،

200گرم مواد پروتئینی و 80گرم چربی وجود دارد.

که حجم آن همراه با املاح و آّب و ترشحات لوله ی گوارش به حدود 9لیتر می رسد.

از این مقدار فقط در حدود0/5لیتر باقی مانده به روده ی بزرگ وارد می شود و

 بقیه در روده ی باریک جذب خوان می شود.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

می خواهیم به دستگاه لنفی که به گردش خون و نیز به ایمنی بدن انسان کمک می کند بپردازیم

 

هنگامی که خون درون مویرگ ها حرکت می کند،مایعی از میان دیواره ی مویرگ ها به خارج آنها نشت می کند. این مایع که از پلاسما منشأ می گیرد در بافت هایی که در مجاورت آن مویرگ قرار دارند به گردش در می آید. و در این حالت مایع میان بافتی نامیده می شود پروتئین ها و گلبول های خون از مویرگ خارج نمی شو ند. بخشی از مایع میان بافتی پس از تبادل مواد باسلول ها بار دیگر به مویرگ ها باز می گردد؛ اما بخشی از آن به رگهای باریکی که مویرگ لنفی نامیده می شوند وارد می شود مایع مذکور هنگامی که درون دستگاه لنفی در جریان است، لنف نامیده می شود لنف مایعی بی رنگ است.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

آرمسترانگ،نیل آلدن

فضانورد آمریکایی و اولین مردی که به ماه قدم گذاشت.درسال1930به دنیا آمد.در جنگ کره خلبان نیروی هوایی بود.

درفاصله1955تا1971درناسا مشغولکار بود و در سال1962 فضانورد شد. در سال1969فرمانده آپولو11بود.

هنگامی که در ماه اولین گام را برداشت،گفت:((این یک قدم کوچک برای یک انسان،ولی گامی غول آسا برای بشریت است.))

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

نویسنده معروف و ریاضی دان فرانسوی،فرزند مادام تانسن،در سال 1717در پاریس متولد شد.

او عضو آکادمی علوم و منشی دائمی آکادمی فرانسه و یکی از پایه گذاران دائره المعارف فرانسه بود.

در پیشگفتار خود درباره ی دائره المعارف از فلسفه ی طبیعی و روح علمی که در دائره المعارف به کار می بردند

بحث کرد.

ازآثار او می توان (مدایح فرهنگستانی)و(تحقیقات ریاضی) را نام برد.

در بیست و دو سالگی با انتشار مقاله ای درباره ی (حساب انتگرال) شهرت بسیار به دست آورد

او در سال1743 کتاب دینامیک را منتشر کرد اوبا همکاری دیدرو دائره المعارف فرانسه را تهیه کرد. آلامبر  در سال1783چشم ازجهان فروبست.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

عمومی ترین نام درجهان محمداست

اسم تمام قاره ها باهمان حرفی که آغازشده است

پایان می یابد

مقاوم ترین ماهیچه دربدن زبان است

چشمک زدن زنان تقریبا دو برابر مردان است

شما نمی توانید با حبس نفستان خودکشی کنید

محال است که آرنجتان را بلیسید

وقتی که عطسه می کنید مردم به شما عافیت باش

مــــــیگویند چرا که وقتی عطــــــسه می کنید قلب

شما به اندازه یک میلیونیم ثانیه می ایستد

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

ابسقلائوس

ریاضی دان و منجم قرن دوم که در حدود یکصد سال قبل از میلاد می زیسته است،

تاریخ تولد او را1 180ق.م ذکر کرده اند.

او تقسیم محیط دایره به 360درجه را بنا گذاشت و مطالعاتی در تصاعد اعداد مسطح و بعضی

معادلات سیاله انجام داد.

ابسقلائوس مقاله ای راجع به کثیر الاضلاع های منتظمه شامل هفت قضیه نوشت.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

فیزیک علم اندازه گیری است و جنبه ی مشترک همه ی اندازه گیری ها، وجود یکای اندازه گیری است.

 

یکای هرکمیت باید به گونه ای باشد که در شرایط فیزیکی تعیین شده تغییر نکند و در دسترس باشد.

 

یکاهای اصلی آن دسته از یکاهایی هستند که کمیت آنها به طور مستقل تعریف می شود مانند یکای طول، جرم و زمان.

 

یکاهای فرعی آن دسته ای از یکاهایی هستند که کمیت آنها بر حسب کمیت های اصلی تعریف می شود مانند یکای مساحت یا حجم.

 

درSIبرای معرفی یکاهای کوچکتر و یا بزرگ تر مر بوط به یک یکا از پیشوند استفاده میکنند.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

انتظار داریم آب سرد زودتر از آب داغ دچار انجمادشود ولی تجربه وتحقیق

 

 نشانداده عکس این واقعیت صحیح است و آب داغ زودتر از آب سرد منجمد میشود

 

 اینپدیده ، اثر ممبا نام دارد

 

قابل توجیه به نظر نمی رسد که آب 70درجه سانتی گرادسریع تر از آب 20درجه

 

دچار انجماد شود به طور مثال اگر آب 20 درجه به30 دقیقه وقت نیاز داشته باشد

 

تا به دمای انجماد برسد ، آب 70 درجه مدت زمان بیشترینیاز دارد چون در ابتدا

 

 بایدزمانی را صرف کند تا از 70 درجه به 20درجه برسد و سپس همان 30 دقیقه

 

 را پشتسر بگذارد تا منجمد شود ولی واقعیت این است که وقتی آب از 70

 

 درجهبه20درجه میرسد دچار تغییراتی می شود که پیامد این تغییرات می تواند

 

منجر به این شود که زمان انجماد  آن کوتاهتر شود

 

 به عبارتبهتر دلیل واحدی برای پدیده ممبا وجود ندارد و عوامل مختلفی در ایجاد

 

 اینپدیده موثر هستند این دلایل عبارتند از :

 

 

 

تبخیر :

 

وقتی آب داغ به تدریج سرد می شود بخشی از آب به شکلبخار خارج می شود و

 

 جرمآب کاهش می یابد . کاهش جرم آب سبب می شود آب باقی مانده با از

 

 دستدادن گرمای کمتری منجمد شود و فرآیند انجماد تسریع شود

 

اگرچه فرآیند تبخیر و کاهش جرم آب یکی از عوامل مهمدر ایجاد پدیده ممباست

 

 ولیتنها عامل نیست به طوریکه حتی با حذف تبخیر هم پدیده ممبا مشاهده

 

میشود به عبارت بهتر اگر آب داغ را در یک طزف دربستهریخته و مانع از تبخیر و

 

کاهش جرم شویم باز هم آب داغ سریع تراز  آب سرد منجمد میشود . پس علاوه

 

 بر تبخیرعوامل دیگری هم در این مورد تاثیر گذار هستند

 

 

 

خروج گازهای حل شده از آب :

 

می دانیم که انحلال پذیری گازها با افزایش دما کاهشمی یابد و نیز میدانیم که

 

 وجودذرات حل شونده در یک حلال موجب کاهش دمای انجماد میشود . بنابراین

 

 می توانپذیرفت آب سرد حاوی میزان بیشتری از گازهای محلول بوده پس دمای

 

 انجمادپائین تری دارد و فرایند انجماد آن کند تر اتفاق میافتد . ولی این هم باز به

 

 تنهائیبرای توجیه پدیده ممبا کفایت نمی کند زیرا اگر یک مقدار آب را به دقت

 

 جوشانیمتا گازهای محلول درآن کاملا خارج شود بعد آن را تا دمای

 

20درجه سرد کنیم و یک گاز جوشیده بدون گاز رادر شرایط دمائی 70درجه

 

نگهداریم باز هم آب 70درجه سانتی گراد زودتر منجمدمیشود 

 

تاثیر محیط :

 

آب داغ ممکن است محیط اطراف خود را دچار چنان تغییراتیکتد که پس از آن

 

 انجمادسریع تر اتفاق بیفتد مثلا وقتی ظرف حاوی آب داغ را برروی برفک یخچال

 

 قرارمیدهیم برفک یخچال ذوب میشود در این صورت آب گرم تماس بهتری با

 

 دستگاهسردکننده خواهد داشت ولی اگر چه این عامل هم میتواند تاثیرگذار

 

باشد ولی به تنهائی نمی تواند پدیده ممبا را توجیهکند چون حتی وقتی هردو

 

 ظرفبرروی یک سطح عایق قرار داده شوند بطوریکه ذوب برفک یخچال اتفاق

 

 نیفتدباز هم پدیده ممبا دیده میشود

 

 

 

ابر سرد شدن :

 

ابر سرد شدن نیز به عنوان یکی از دلایل ایجادپدیدهممبا مطرح شده است .

 

 منظوراز ابر سرد شدن این است که آب در دمائی پایین تر از صفر درجه منجمد

 

شود.دردمای صفر درجه مولکول های آ ب میخواهند به شکلبلور یخ ساختار

 

 منظمیبگیرند یعنی حرکات کاتوره ای خود را به عنوان یک مایع از دست

 

می دهند ولی گاهی اوقات ذرات آبی که تاحد صفر درجهسرد شده اند هیچ

 

به هم پیوستگی نمی بینند بنابراین آب تادمائی زیرصفر درجه بدون یخ زدن سرد

 

می شود آزمایشات نشان می دهد آبی که درآغاز گرمتربوده تنها تا 2 درجه ابر سرد

 

 می شوددر حالی که آبی که از آغاز سردتر بوده تا 8 درجه ابر سرد می گردد

 

بنابراین آب سرد دیرتر منجمد می شود .البته درستیفرایند ابر سرد شدن هنوز

 

 کاملاتائید نشده است ولی حتی در صورت تائید نمی تواند توجیه خوبی برای

 

 پدیدهممبا باشد چون به جای آنکه معما ، معمای دیگری قرار میدهد چرا باید

 

 آبیکهدرایتدا گرمتر بوده بیشتر از آبی که درآغاز سردتربوده ابر سرد شود ؟

 

البته یک پاسخ برای این سوال این است که چون آب سردحل شوند گازی

 

شکل بیشتری دارد دمای انجماد آن کمتر است . ولی چنانچهدر بخش گازهای

 

 حل شدهگفته شد حتی در صورت خروج کامل گازهای محلول باز هم پدیده

 

 ممبااتفاق می افتد

 

 

 

 

 

همرفت :

 

توجیه دیگری برای پدیده ممبا توجه به این واقعیت استکه دمای آب غیر یکنواخت

 

 میشودو همچنانکه آب سرد می شود گرادیان های دما و جریان های همرفت

 

افزایش می یابند . با افزایش دما چگالی آب کاهش مییابد بنابراین پس از گذشت

 

زمان ، همچنانکه آب سرد می شود برروی سطح آب یک سطحداغ فوقانی ایجاد

 

می شود یعنی دمای آب در سطح بیشتر از دمای متوسط آبدرکف ظرف خواهد

 

بود  . اگرآب دمای خود را اساسا از سطح از دست بدهد این به آن معنی است

 

که آب گرما را سریع تر از حالتی از دست می دهد کهبا در نظر گرفتن دمای

 

متوسطش از آن انتظار میرفت . به عبارت بهتر برای هردمائی هرچه توزیع دمائی

 

 آب غیریکنواخت تر باشد اتلاف گرما بیشتر است

 

در واقع آبی که داغ تر است به سرعت دچار کاهش دمامی شود و موجب ایجاد

 

 جریانهایهمرفتی می گردد .برقراری این جریان های همرفتی سبب می شود که

 

 دمایآب از بالا تا پائین به شدت دچار تغییر شود ولی آبی که دمای کمی دارد

 

 آهستهتر سرد می شود پس سرعت ایجاد جریان های همرفتی هم در آن

 

کمتر است و دیرتر دچار کاهش دما می شود

 

در یک مثال واقعی می توان فرض کرد آب گرم تر ، ازدمای 70 درجه و آب سردتر از

 

دمای 30 درجه آغاز کند . وقتی دمای متوسط آب 30درجهاست همه جای آن به

 

طور یکنواخت 30درجه دارد درحالیکه وقتی آب گرم بهدمای متوسط 30درجه

 

می رسد سطح آن دمایی بسیار بیشتر از 30درجه دارد بنابراینگرما را سریعتر از

 

آبی ازدست می دهد که در همان دمای متوسط قرار دارد

 

به نظر میرسد جریان های همرفتی میتواند به تنهائیپدیده ممبا را توجیه کند

 

 ولیاین مشروط به آن است که بتوانیم یک مدل نظری برای جریانهای همرفتی

 

داشته باشیم ولی چنین مدلی هنوز بدست نیامده است

 

 

 

چرا به این پدیده یعنی زودتر منجمد شدن آب داغ پدیدهممبا مبگویند ؟

 

حدود 30 سال پیش در یکی از دبیرستانهای شهر تانزانیا، دانش آموزی به نام ممبا

 

 درکلاسفیزیک از معلم خود پرسید : چرا شیر داغ زودتر از شیر سرد منجمد

 

میشود ؟

 

معلم وی پاسخ داد ولی شیر سرد زودتر منجمد میشود

 

ممبا در جواب ادعاکرد خود آزمایش کرده و مطمئن استکه شیر داغ زودتر

 

 منجمدمیشود

 

معلم پاسخ داد در فیزیکی که در تمام دنیا تدریس میشود شیر سرد زودتر

 

ازشیر داغ یخ می زند شاید در فیزیک جدیدی به نام ممباآنگونه باشد که تو

 

میگوئی

 

اگرچه این بحث باخنده کلاس به نفع معلم تمام شد ولیممبا هرگز نتوانست

 

 حادثهای را که خود آن را تجربه کرده بود فراموش کند

 

مدتی گذشت روزی یکی از استادان فیزیک دانشگاه تانزانیابه نام دکتر اسبورن

 

 برایسخنرانی به دبیرستان ممبا آمد . او پس از سخنرانی به دانش آموزان

 

اجازه داد که سوالهای خودرامطرح کنند ممبا هم فرصترا ازدست نداد وپرسید

 

چرا آب داغ زوتر از آب سرد منجمد میشود ؟

 

استاد اندکی تامل کرد و گفت من نمی دانم ولی تحقیقوآزمایش خواهم کرد وبه

 

 تو اطلاعخواهم داد واز همانجا تحقیقات در این زمینه آغاز شد

 

5 سال بعد در یکی از مجلات معتبر علمی  مقاله ای غیر معمول توسط ممبا

 

و دکتر اسبورن به چاپ رسید این مقاله  شرح درد دل های ممبا آغاز می شد و

 

 سپسبه تشریح آزمایشاتی می پرداخت که دکتر اسبورن برای اثبات

 

صحت این پدیده انجام  داده بود ...

 

و این چنین این پدیده در دنیای علم پدیده ممبا نامیدهشد.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

قلب یا دل یک اندام ماهیچه‌ای است که مسئول پمپ خون به شریان‌ها ب‍ه‌وسیلهٔ حرکات ضربان‌دارمتناوب است و به این صورت خون را به همه‌ی نواحی بدن ارسال می‌کند.

قلب انسان به طور متوسط حدود 70 بار در دقیقه می‌تپد. قلب انسان در سمت چپ بدن در ناحیه ی سینه ای (توراسیک) بدن قراردارد و به گونه‌ای قرارگرفته‌است که رأس (apex)آن به سمت چپ و پایین قرارمی‌گیرد و همواره بخشی از آن درحال فعالیت و بخشی در حال استراحت است و در هر بار ضربان، قلب به مدت 0.4ثانیه در حال استراحت خواهدبود. بافت قلب نیز هم‌چون دیگر بافت‌های بدن نیاز به تغذیه دارد که تغذیه‌ی قلب برعهده‌ی عروق کرونری(تاجی) می‌باشد.

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری به یادگار گذاشته و همیشه در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته است .

به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاری « مهر» : دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران ، خیابان پانزده خرداد متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ سپس در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغ التحصیل شد. چمران یک سال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروف ترین دانشمندان جهان در کالیفرنیا ومعتبرترین دانشگاه آمریکا - برکلی - با ممتاز ترین درجه علمی موفق به اخذ مدرک دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.

 فعالیتهای اجتماعی:
دکتر مصطفی چمران  از 15 سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله طالقانی، در مسجد هدایت، و در درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شرکت می کرد و از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت داشت . بعد از کودتای ننگین 28 مرداد و سقوط دولت دکتر مصدق در لوای یک گروه سیاسی  سخت ترین مبارزه ها و مسئولیتهای او علیه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ایران، بدون خستگی و با همه قدرت خود، علیه نظام طاغوتی شاه جنگید و خطرناک ترین مأموریتها را در سخت ترین شرایط با پیروزی به انجام رسانید.

چمران در آمریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه ریزی کرد و از موسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا به شمار می رفت که به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می شود. او پس از قیام خونین 15 خرداد سال 1342 و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی (ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز می زند و  به همراهی بعضی از دوستان مؤمن و همفکر ، رهسپار مصر می شود و مدت دو سال در زمان عبد الناصر سخت ترین دوره های چریکی و پارتیزانی را می آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شده و فوراً مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی را بر عهده می گیرد .

وی به علت برخورداری از بینش عمیق مذهبی، از ملی گرایی ورای اسلام ، گریزان بود و وقتی در مصر مشاهده نمود که جریان ناسیونالیسم عربی باعث تفرقه مسلمین می شود، به جمال عبد الناصر اعتراض کرد . ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریا ن ناسیونالیسم عربی آنقدر قوی است که نمی توان به راحتی با آن مقابله کرد . چمران نیز با تأسف تأکید می کند که ما هنوز نمی دانیم که بیشتر این تحریکات از ناحیه دشمن برای ایجاد تفرقه در بین مسلمانان است. از آن پس به چمران و یارانش اجازه داده می شود تا در مصر نظرات خود را بیان کنند.

حضور در لبنان:
بعد از وفات عبد الناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا می کند ، از این رو دکتر چمران رهسپار لبنان می شود تا چنین پایگاهی را ایجاد کند.

او به کمک امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را بر اساس اصول و مبانی اسلامی پی ریزی می نماید . این سازمان درمیان توطئه ها و دشمنی های چپ و راست، با تکیه بر ایمان به خدا و با اسلحه شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده  کرده  ، در معرکه های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو می رود و در طوفانهای سهمناک سرنوشت، به استقبال شهادت می تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبار ترین ستمگران روزگار، صهیونیزم اشغالگر و همدستان خونخوار آنها، راستگرایان فالانژ، به اهتزاز در می آورد.

چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری  به یادگار گذاشته وهمیشه  در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته  است . شرح این مبارزات افتخار آمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاک شهدای لبنان، بر کف خیابانهای داغ و بر دامنه کوههای مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است.

چمران و انقلاب اسلامی ایران:
دکتر چمران با پیروزی انقلاب اسلامی بعد از 21 سال هجرت، به وطن باز می گردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می گذارد. خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می پردازد و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروههای پاسداران انقلاب در سعد آباد می کند. سپس در شغل معاونت نخست وزیری ، روز و شب خود را به خطر می اندازد تا سریع تر مسأله کردستان را فیصله دهد .او در قضیه فراموش ناشدنی « پاوه » قدرت ایمان و اراده آهنین  و شجاعت و فدا کاری خود را  بر همگان ثابت می کند . 

پس از این جرایانات ، فرمان انقلابی امام خمینی (ره) صادر شد . فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهده دکتر چمران واگذار شد.

رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حرکت در آمدند وبا تکیه بر همه تجارب انقلابی، ایمان، فداکاری، شجاعت، قدرت رهبری و برنامه ریزی دکتر چمران به  شکوهمند ترین قهرمانیها دست یافتند و  در عرض 15 روز همه شهر ها و راهها و مواضع استراتژیک کردستان را به تصرف درآوردند. بدین ترتیب کردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان کرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی شتافتند.

دکترمصطفی چمران بعد از این پیروزی بی نظیر و بازگشت به تهران از طرف بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، امام خمینی (ره)، به وزارت دفاع منصوب گردید. وی در پست جدید، برای تغییر و تحول ارتش ، به یک سلسله برنامه های وسیع بنیادی  دست زد که پاکسازی ارتش و پیاده کردن برنامه های اصلاحی از این قبیل است .

شهید  چمران در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، بخصوص در ارتش، حداکثر سعی و تلاش خود را بکند تا ساختار گذشته ارتش را تغییر دهد. وی در یکی از نیایشهای خود بعد ازانتخاب نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، اینسان خدا را شکر می گوید: « خدایا، مردم آنقدر به من محبت کرده اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار کرده اند که به راستی خجلم و آنقدر خود را کوچک می بینم که نمیتوانم از عهده آن به در آیم. تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برایم و شایسته این همه مهر و محبت باشم.» 

چمران  سپس به نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا به طور مرتب گزارش کار ارتش را ارائه نماید.

پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، دوران حماسه ساز و پرتلاش دیگری آغاز می شود . دکتر چمران در آن دوران  نمونه کامل ایثار، شجاعت و در عین فروتنی و کار مداوم و بدون سر و صدا و فقط برای رضای خدا بود . او بعد از حمله ناجوانمردانه ارتش صدام به مرزهای ایران و یورش سریع آنها به شهر ها و روستا ها و مردم بی دفاع ، نتوانست آرام بگیرد و به خدمت امام امت رسید و با اجازه ایشان و به همراه مقام معظم رهبری ، آیت الله  خامنه ای که در آن زمان  نماینده دیگر امام در شورای عالی دفاع و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود ، به اهواز رفت. از آنجایی که او همیشه خود را در گرداب خطر می افکند و هراسی از مرگ نداشت، از همان بدو ورود دست بکار شد و در شب اول حمله چریکی ای را علیه تانکهای دشمن که تا چند کیلومتری شهر اهواز پیشروی کرده بودند، آغاز کرد.

مصطفی چمران گروهی از رزمندگان داوطلب را  به گردخود جمع کرد وبا تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشکیل داد. این گروه کمکم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یکی از این برنامه ها بود، که به کمک آن جاده های نظامی به سرعت و در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ های آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یکصد متر در مدتی کوتاه ، آب کارون را به طرف تانکهای دشمن روانه ساخت، بطوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتری عقب نشینی کنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند.  این عمل فکر تسخیر اهواز را برای همیشه از سردشمنان به دور کرد .

یکی دیگر از کارهای مهم و اساسی او از همان روزهای اول، ایجاد هماهنگی بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. بازده این حرکت و شیوه جنگ مردمی و هماهنگی کامل بین نیروهای موجود، تاکتیک تقریباً جدید جنگی بود. چیزی که ابر قدرتها قبلاً فکر آن را نکرده بودند. متأسفانه این هماهنگی در خرمشهر به وجود نیامد و نیروهای مردمی تنها ماندند. او تصمیم داشت به خرمشهر  برود ولی به علت  خطر سقوط جدی اهواز، موفق نشد ولی چندین بار نیروهایی بین دویست تا یک هزار نفر را سازماندهی کرده و به خرمشهر فرستاد . آنان به کمک دیگر برادران خود توانستند در جنگی نا برابر مقابل حملات پیاپی دشمن تا مدتها مقاومت کنند.

پس از یأس دشمن از تسخیر اهواز، رژیم بعث عراق  سخت به فتح سوسنگرد دل بسته بود تا رویای قادسیه را تکمیل کند و برای دومین بار به آن شهر مظلوم حمله کرد و سه روز تانکهای حزب بعث  شهر را در محاصره گرفتند . روز سوم تعدادی از آنها توانستند به داخل شهر راه یابند. گزارش مهر همچنین می افزاید : دکتر چمران از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت بر آشفته بود، با فشار و تلاش خود ومقام معظم رهبری  ، ارتش را آماده ساخت که برای اولین بار دست به یک حمله خطرناک وحماسه آفرین و نابرابر بزنند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازمان دهی کرد و با نظامی نو و شیوه ای جدید از جانب جاده اهواز سوسنگرد به دشمن یورش بردند.

شهید چمران پیشاپیش یارانش، به شوق کمک و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر می شتافت که در محاصره تانکهای دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند وخود را به حلقه محاصره دشمن انداخت؛ در این هنگام بود که نبرد سختی در گرفت؛ نیروهای کماندوی دشمن از پشت تانکها به او حمله کردند و او نیز  در مصاف با دشمن متجاوز، از نقطه ای به نقطه دیگر و از سنگری به سنگردیگر می رفت. کماندوهای دشمن او را به زیر رگبار گلوله های خود گرفته بودند، تانکها به سوی او تیر اندازی می کردند و او شجاعانه و بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شدید آنها سریع، چابک، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغییر می داد.

در این درگیری همرزم  چمران به شهادت رسید و اویک تنه به نبرد خود ادامه می داد و به سوی دشمن حمله می برد.  تا آنکه در حین « رقصی چنین در میانه میدان» از دوقسمت پای  چپ زخمی شد. با پای زخمی بر یک کامیون عراقی حمله برد و به غنیمت گرفت .  او به کمک جوان چابک دیگری که خود را به مهلکه رسانده بود به داخل کامیون نشست واز دایره محاصره خارج شد .

دکتر چمران با همان کامیون خود را به بیمارستانی در اهواز رسانید و بستری شد. اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند وبعد از آن به مقر ستاد جنگهای نا منظم رفت و دوباره با پای زخمی و دردمند به کار خود پرداخت. حتی در همان شبی که در بیمارستان بستری بود، جلسه مشورتی فرماندهان نظامی (تیمسار شهید فلاحی، فرمانده لشگر92، شهید کلاهدوز، مسئولین سپاه و سرهنگ محمد سلیمی که رئیس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نماینده امام در سپاه پاسداران (شهید محلاتی) در کنار تخت او در بیمارستان تشکیل شد .او در همان حال و همان شب پیشنهاد حمله به ارتفاعات الله اکبر را مطرح کرد.

شهید چمران به رغم اسرار و پیشنهاد مسئولین و دوستانش ، حاضر به ترک اهواز و ستاد جنگهای نا منظم و حرکت به تهران برای معالجه نشد . تمام مدت را در همان ستاد گذراند،  در کنار بسترش و در مقابلش نقشه های نظامی منطقه، مقدار پیشروی دشمن و حرکت نیروهای خودی نصب شده بود و او که قدرت و یارای به جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها می نگریست و مرتب طرحهای جالب و پیشنهاد های سازنده در زمینه های مختلف نظامی، مهندسی و حتی فرهنگی ارائه می داد.

چمران پس از زخمی شدن، اولین بار برای دیدار با امام امت و بیان گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسید و حوادثی را که اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عملیات و پیشنهادهای خود را ارائه داد. حضرت امام (ره) نیز پدرانه و با ملاطفت خاصی  رهنمودهای لازم را ارائه می داد.

دکتر چمران از سکون و عدم تحرکی که در جبهه ها وجود داشت دائماً رنج می برد و تلاش می کرد که باارائه پیشنهادها و برنامه های ابتکاری حرکتی بوجود آورد. او اصرار داشت که هرچه زودتر به تپه های الله اکبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه که نزدیکی مرز است رسانده تا ارتباطات شمالی و جنوبی نیروهای عراقی و مرز پیوسته آنان قطع شود. به گزارش مهر بالاخره در سی و یکم اردیبهشت ماه 1360، با یک حمله هماهنگ و برق آسا ارتفاعات الله اکبر فتح شد که پس از پیروزی سوسنگرد بزرگ ترین پیروزی تا آن زمان بود.

شهید چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمره اولین کسانی بود که پا به ارتفاعات الله اکبر گذاشت؛ در حالی که دشمن  هنوز در نقاطی مقاومت می کرد او و فرمانده شجاعش ایرج رستمی، دو روز بعد با تعدادی از یاران خود توانستند با فدا کاری و قدرت تمام تپه های شحیطیه (شاهسوند) را به تصرف در درآورند .

پس از پیروزی ارتفاعات الله اکبر، چمران  اصرار داشت نیروهای ایرانی هرچه زودتر، قبل از این که دشمن بتواند استحکاماتی برای خود ایجاد کند، بسوی بستان سرازیر شوند که این کار عملی نشد و خود او طرح تسخیر دهلاویه را با ایثار و گذشت و فداکاری رزمندگان جان بر کف ستاد جنگهای نا منظم و به فرماندهی ایرج رستمی عملی ساخت.

شهادت :
در سی ام خرداد ماه 1360 یعنی یک ماه پس از پیروزی ارتفاعات الله اکبر، چمران در جلسه فوق العاده شورای عالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیت الله اشراقی شرکت و از عدم تحرک و سکون نیروهاانتقاد کرد و پیشنهاد های نظامی خود را از جمله حمله به بستان را ارائه داد. این آخرین جلسه شورای عالی دفاع بود که  در آن شرکت داشت و فردای آن روز، روز غم انگیز و بسیار سخت و هولناکی بود.

 در سحر گاه سی و یکم خرداد 1360 ، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دکتر چمران بشدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود. غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمی را فرا گرفته بود. شهید چمران، یکی دیگر از فرماندهانش را احضار کرد و خود، او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی کند . در لحظه حرکت، یکی از رزمندگان با سادگی و زیبایی گفت: « همانند روز عاشورا که یکایک یاران حسین (ع) به شهادت رسیدند، عباس علمدار او(رستمی) هم به شهادت رسید و اینک خود او آماده حرکت به جبهه است.»

بطرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم آیت الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات کرد. برای آخرین بار همدیگر را دیدند وبه حرکت ادامه دادند تا اینکه به قربانگاه رسیدند .

چمران  همه رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد، شهادت فرمانده شان را به آنها تبریک و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پر نور و چهره ای نورانی و دلی مالا مال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگرخدا ما را هم دوست داشته باشد، می برد.»

خداوند ثابت کرد که او را نیز دوست دارد و به سوی خود فرا خواند. چمران در آن منطقه در حین سرکشی به مناطق و خطوط مقدم  بر اثر اثابت ترکش خمپاره های دشمن به شهادت رسید .

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

یا مهدی ادرکنی 

 

اگر در روز محشر تحفه خواهی

نباشـــد جز دعا بهـــر تـــو راهی

دعـــــاکن تا اباصـــالح بیـــایــــــد

مـــباداســــرزند ازتوگـــــناهــی

               یاابـاصــالح الـمـــهدی ادرکنی                 اللهم عجل لولیک الفرج

محمدرضا چمنی مجرد
۰۲تیر

جوان شیعه را جلوی دوربین سر می‌برند و ناموسش را به گلوله سربی می‌سپارند و فریاد الله اکبر سر می‌دهند...

کودک بچه‌های چند ماهه را به جرم اینکه از مادری شیعه متولد شده‌اند، دار می‌زنند، سر می‌برند یا گلوله‌ای در مغز کوچکشان خالی می‌کنند...

این حکایت روزگار ماست، روزگاری که تو امامش هستی و ما فارغ از قلب به خون نشسته تو، در تدارک جشن میلادت هستیم...

آقا... راستی، برایم جای سوال است، سوالی مبهم و وهم انگیز...

شما هم با ما شادی می‌کنید؟ می‌خندید؟ شما هم در کارناوال‌های خیابانی، با آهنگ‌های تند و ریتمیک و شاد، شربت‌های رنگارنگ، صدای شادی جمعیت و یا دخترکان بد‌حجاب و ... همراه هستید؟

شما هم این شب‌ها را بی‌خیال مردمی هستید که در سوریه، بحرین، پاکستان، افغانستان، عربستان، فلسطین، لبنان، عراق و ... سلاخی می‌شوند؟

بی‌خیال فقری هستید که مردم جهان را در کام خود بلعیده است، فقری که مردم آفریقا را به اسکلتی مبدل کرده است که رویش را پوستی سیاه کشیده‌اند؟

نمی‌دانم؟...

نمی‌دانم، امام غریب من چه می‌کشد؟ با این همه غم چه می‌کند؟ و با غمی بزرگ‌تر، که غفلت ماست چه می‌کند؟

راستی امروز هم آن زن میانسال ناشناس را در کوچه دیدم...

همان که گاه گاهی پیدایش می‌شود، هنوز هم نتوانستم ردش را بزنم، تا برای کمک به او چاره‌ای بیندیشم، چون سایه‌ای می‌آید و در فضای کوچه ناپدید می‌شود...

با نایلونی در دست و چادری بر صورت کشیده، آشغال‌ها را با دقتی خیره کننده می‌کاوید، در نایلون دستش، تکه‌های شیرینی و میوه‌های دور ریخته شده خود نمایی می‌کرد.

شاید این روزها او نیز خوشحال‌تر از همیشه باشد، زیرا مردم به خاطر ایام میلادت بیشتر می‌خرند و بیشتر دور میچریزند و او نیز پیام این اتفاق شاد کننده را برای کودکان معصومش به خانه می‌برد...

دوباره آتش گرفتم و قلبم به درد آمد...

نمی‌دانم، قلب سیاه شده از گناه من که به این روز افتاد، پس قلب نازنین تو که لطیف‌ترین قلب عالم است، به چه روزی افتاده است؟ ما همین یک صحنه را می‌بینیم و به این روز می‌افتیم، تو هر لحظه و هر روز و همیشه شاهد میلیون‌ها از این دست اتفاقات هستی... چه می‌رود بر روزگارت آقا؟

بگذریم...

میلاد تو روزگارش رسیده است و به روال معمول باید مطلبی می‌نوشتم از سر احساسات و عواطف عاشقانه، تا به خیال خام خویش تو را خوشحال می‌کردم...

ترور، خون اما دلم پر بود از غفلت خودم و امثال خودم، و از ستم‌هایی که به مردم مظلوم جهان می‌شود، با خود اندیشیدم که تو لباس سیاه غمت را این روزها بیرون نمی‌آوری، آنقدر مظلومان را در خون خود غوطه‌ور می‌بینی که لباس عید را و لباس شادی را به تن نمی‌کنی...

تو هم مانند مادرت زهرا (سلام الله علیها) هستی، هم او که در شب عروسی لباس بهتر خود را به فقیری بخشید و خود لباس کهنه همیشگی‌اش را به تن کرد، او بهترین شب زندگی خویش را با فقیری همراه شد؛ اما تو هستی و جهانی از ظلم و ستم که بر مظلومان و ستم دیدگان می‌رود، ‌و جهانی که میلیون‌ها گرسنه را بر خود جا داده است، کاستی‌ها و رنج‌هایی که از ظلم ستمگران و غفلت ما ایجادش کرده است...

حال و روز تو اما، آقا اصلاً دیدن ندارد...

راستی ...

دعایمان کن، مثل همیشه که دعا برای ما فراموشت نمی‌شود...

دعایمان کن خدا عقلی به ما دهد و معرفتی، تا فرق موسم شادی و غم را درک کنیم و آنها را با هم اشتباه نکنیم، این روزها روزهای غم توست و باید به تو تسلیت گفت...

نکند با چشمانی به خون نشسته شادمانی ما را، و ما را در شادمانی‌ها تماشا کنی و از ما دل ببری، رهایمان کنی با این غفلت ابلهانه‌ای که به آن دچاریم؟

دعایمان کن آقا... فقط دعایمان کن...

محمدرضا چمنی مجرد
۰۱تیر

بسم الله الرحمن الرحیم کشتار فجیع شیعیان مظلوم پاکستان و انفجار در مساجد و اماکن مقدسه این کشور را محکوم می نماییم۰

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

حکمت1روش برخورد با فتنه ها(اخلاقی،سیاسی)

حضرت علی(ع)فرمودند:در فتنه ها،همچون شتر دوساله باش،نه پُشتی دارد که سواری دهد،نه پستانی تا او را بدوشند.

حکمت2شناخت ضدّ ارزش ها(اخلاقی)

حضرت علی(ع)فرمودند:آن که جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پََست کرده، و آن که راز سختی های خود راآشکار سازد خود را خوار کرده، و آن که زبان را بر خود حاکم کند خود را بی ارزش کرده است.

حکمت3شناخت ضد ارزش ها(اخلاقی)

حضرت علی(ع)فرمودند:بُخل ننگ،وترس نقصان است. و تهیدستیِ مرد زیرک را در برهان کُند می سازذ و انسان تهیدست درشهر خویش بیگانه است.

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

دستگاه تنفسی انسان شامل شش ها،مجاری هوا و قفسه ی سینه است.

در این بخش می خواهیم به بررسی حرکات تنفسی در دستگاه تنفس انسان بپردازیم.

دستگاه تنفس انسان که شش ها را در خود جای داده است پرده دوجداره ی جنب شش ها را به دیواره ی قفسه سینه مربوط می کند. مقدار کمی مایع در بین دو دیواره ی جنب وجود دارد که لغزنده است و حرکت شش ها را آسان می کند دم و بازدم نتیجه ی تبعیت شش ها از حرکات قفسه سینه است.

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

ابراهیم بن مالک اشتر نخعی، فرزند مالک اشتر، که مختار ثقفی را در قیام و اقدام به خونخواهی حسین همراهی کرد.

زندگی ابراهیم

ابراهیم هنگام شرکت در جنگ صفین نوجوان بوده و بین سال‌های ۱۵ تا ۲۱ ق. به دنیا آمده‌است. او از قبیله نخع (تیره‌ای از قبیله مذحج یمن) که بعد از حکومت علی در کوفه ساکن شدند.[۱]

همراهی با قیام مختار ثقفی

مختار به او پیشنهاد همکاری در قیام خود داد و هدف خود را خونخواهی حسین دانست، ابراهیم آنرا پذیرفت و در کوفه قیام آغاز شد. آنها کوفه را که در دست ابن مطیع، فرمانروای عبدالله بن زبیر (حاکم حجاز) بود را در دست گرفتند. ابراهیم در عاشورای ۶۷هجری ق، در جنگی با بنی امیه موصل را بدست خود تسخیر کرد و حاکم آنجا شد. او در این جنگ، حصین بن نمیر، شرحبیل بن ذی‌الکلاع، ابن حوشب، غالب الباهلی ابی الاشرس و از همه مهم تر ابن زیاد (که در آن زمان احتمالا فرمانروای اموی در موصل بود) از جانیان و عاملان حادثه کربلا را با دست خود به قتل رساند. سرهای جانیان برای محمد حنفیه و علی بن حسین فرستاده شد. سپس با همراهی مختار دیگر قاتلان حسین را به مجازات رساندند. بیشتر افراد ابراهیم و مختار، ایرانی بودند که در عرب به «حمراء» (سرخ گونه) شهرت داشتند، لذا به ارتش ابراهیم و مختار «ارتش سرخ» می گفتند. یاران ابراهیم که به جنگ ابن زیاد شتافته بودند، اکثراً از ایرانیانی بودند که با گرزهای چوبین می جنگیدند؛ لذا به «خشبیّه» شهرت یافتند.[۱]

همراهی با مصعب بن زبیر

در نبود ابراهیم، شورشیان با تحریک مصعب بن زبیر (برادر عبدالله بن زبیر حاکم حجاز) به کوفه حمله کردند و مختار را به قتل رساندند و مصعب، حکومت آن خطه را نیز به دست گرفت. ابراهیم به خاطر حفظ جان خود و قبیله‌اش با مصعب بیعت کرد و همچنان حاکم موصل، جزیره، آذربایجان و ارمنیه باقی ماند تا این که عبدالملک در سال ۷۱ قمری یا ۷۲ قمری به مصعب حمله برد، و مصعب ابراهیم را برای مقابله با عبدالملک فراخواند.[۱]

پایان کار ابراهیم

عبدالملک (حاکم اموی) فرماندهان و فرمانداران مصعب را تطمیع کرد. عبدالملک نیز لشکری به فرماندهی برادرش محمد بن مروان، به جنگ ابراهیم فرستاد که در نزدیک بغداد با هم رو به رو شدند. در لحظات حساس جنگ، یکی از فرماندهان منصوب مصعب فرار کرد و عدّه زیادی را هم فراری داد. بدین ترتیب ابراهیم در محاصره افتاد. ناگهان با نیزه‌ها به طرف او هجوم بردند و او را که به شدت مقاومت می‌کرد؛ به قتل رساندند. قاتل ابراهیم، سر او را جدا کرد و برای عبدالملک بردند و سپس غلامان «عبیدالله بن زیاد» به سبب کینه‌ای که از ابراهیم داشتند، بدنش را با آتش سوزاندند.[۱]

مقبره ابراهیم

مرقد او بین جاده قدیمی به بغداد است. این قبر تا سامرّا ۸ فرسخ و تا دجله ۴ فرسخ فاصله دارد و مرقد او همان محل کشته‌شدن اوست که به قبر «شیخ ابراهیم» شهرت دارد و در جای بلندی قرار دارد و گنبد این بقعه با گچ، سفید شده‌است. بر روی سنگی که بالای درب این مرقد است؛ نوشته شده: «هذا قبر مرحوم السید ابراهیم بن مالک الاجدر النخعی، علمدار رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم » البته به اشتباه به جای اشتر، اجدر نوشته اند، و از کلمه «علمدار» معلوم می شود که این عبارت، کار ایرانیان است.[۱]

ابراهیم در نظر علمای شیعه و سنی

علامه مجلسی درباره ابراهیم گفته‌است: ابراهیم شخصی نبود که در دین خودش شک کند. او در اعتقادش گمراه نشد و هیچ گاه یقینش را از دست نداد. او در انتقام گرفتن از خون امام حسین علیه السلام مشارکت کرد... او محب و دوست دار اهل بیت پیامبر و پرچمدار و دلباخته آنان بود. علامه سید محسن امین: ابراهیم، مردی شجاع، سلحشور و با شهامت بود. او رئیس و مدافع قبیله اش بوده او طبعی والا و همتی بلند داشت و حامی حق و حقیقت بود. او دارای زبانی فصیح و شاعری شیرین زبان و هوادار و دوستدار اهل بیت بود. ابراهیم همانند پدرش دارای همه این ویژگی ها بود و چنین فرزندی باید شبیه پدرش باشد. ذهبی از عالمان اهل سنّت: ابراهیم همانند پدرش از قهرمانان و بزرگان بود. او شیعه فاضلی بود. ابن جوزی از عالمان اهل سنّت: ابراهیم بن الاشتر دارای صدایی پر هیبت، گیرا و پر جذبه بود. بلاذری از عالمان اهل سنّت: ابراهیم در حالی که جوانی نوسال بود، شجاع نیز بود.[۱]

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

دمیتری ایوانویچ مِندِلیف (به روسی: Дмитрий Иванович Менделеев) , (به انگلیسی: Dmitri Ivanovich Mendeleev) شیمی‌دان معروف اهل روسیه است. وی پایه‌گذار جدول تناوبی عناصر شیمیائی موسوم به «جدول مندلیف» است، او بوسیله این جدول توانست وجود تعداد زیادی از عناصر کشف نشده را پیش‌بینی نماید.

 

زندگی نامه

دمیتری ایوانویچ مِندِلیف، فرزند یکی از مدیران مدرسه محلی در ۷ فوریه ۱۸۳۴ در روستایی نزدیک شهر توبوسک در کشور روسیه متولد شد.پدربزرگ وی، پاول مکسیمویچ سوکودوف، یک کشیش در کلیسای ارتدکس[۱] و پدر وی معلم علوم سیاسی، فلسفه و هنرهای زیبا بود. تصور می شود که مندلیف کوچکنرین فرد خانواده در میان ۱۱ ، ۱۳ ، ۱۴ و یا ۱۷ فرزند بوده است. بعد از نابینا شدن پدر مندلیف و از دست دادن شغل تدریس ، مادر وی مجبور به کار شد و کارخانه ی شیشه ای را که متعلق به آنها ولی رها شده یود احیا نمود.در سن ۱۳ سالگی در پی درگذشت پدرش و تخریب کارخانه ی شیشه در آتش سوزی دمیتری وارد مدرسه ی ژیمناسیم (به انگلیسی: Gymnasium) در توبوسک (به انگلیسی: Tobolsk) شد.

مندلیف دو بار - یک بار در سال ۱۸۶۲ و دیگر بار در سال ۱۸۸۲ - ازدواج کرد که ازواج اول او در سال ۱۸۸۲ به جدایی انجامید. او از همسر اول خود یک پسر و دو دختر و از همسر دوم خود دو پسر و یک دختر داشت.

وی در سال ۱۸۶۵ دکترای علوم را به خاطر رساله اش با عنوان "درباره ی ترکیبات آب با الکل" دریافت کرد. در سال های ۱۸۶۴ و ۱۸۶۵ به ترتیب استاد شیمی در موسسه ی تکنولوژی سن پترزبورگ و دانشگاه ایالتی سن پترزبورگ شد.

با وجود اینکه مندلیف افتخارات زیادی در سازمان های علمی سرتاسر اروپا از جمله انجمن سلطنتی انگلستان داشت، در ۱۷ آگوست ۱۸۹۰ از دانشگاه سن پترزبورگ استعفا داد. او در ۱۸۹۳ به عنوان مدیر اداره ی اوزان و مقادیر منصوب شد.

در سال ۱۹۰۵ مندلیف به عنوان عضو آکادمی سلطنتی علوم سوئد انتخاب شد. یک سال بعد از آن کمیته ی جایزه ی نوبل شیمی ، مندلیف را به خاطر کشف ساخنار تناوبی عناصر برای جایزه نوبل سال ۱۹۰۶ به آکادمی سوئد توصیه نمود. بخش شیمی آکادمی سوئد این پیشنهاد را به صورت مشروط پذیرفت، اما بر خلاف انتظار در جلسه اصلی آکادمی ، یک مخالف از اعضای کمیته ی نوبل، پیشنهاد انتخاب هانری مواسان ، فرد مورد نظر خود را مطرح نمود.سوانت آرنیوس نیز با وجود اینکه عضو کمیته ی نوبل نبود با بیان این که کشف ساختار تناوبی عناصر، برای جایزه نوبل سال ۱۹۰۶ قدیمی است با انتخاب مندلیف مخالفت نمود. به گفته برخی از معاصران او ، آرنیوس به دلیل انتقاد مندلیف از نظریه تفکیک وی، با انتخاب او مخالفت کرد. سرانجام پس از بحثی طولانی، اکثریت آکادمی به هانری مواسان رای دادند. تلاش برای انتخاب مندلیف برای جایزه نوبل سال ۱۹۰۷ نیز با مخالفت کامل آرنیوس بی فرجام ماند.[۲]
سرانجام در سال ۱۹۰۷ دمیتری ایوانویچ مِندِلیف در سن ۷۲ سالگی بر اثر آنفلوانزا در سن پترزبورگ درگذشت.

 

ایده ارتباط جرم اتمی با خواص مواد

در آن زمان فقط شصت و سه عنصر از نظر شیمی‌دان‌ها شناخته شده بود. مندلیف در این فکر بود که خواص فیزیکی و شیمیایی عناصر تابعی از جرم اتمی آن‌ها است. بدون قانون تناوبی نه پیش‌بینی خواص عناصر شیمیایی ناشناخته میسر بود و نه پی بردن به فقدان یا غیبت برخی از عناصر .کشف عناصر منوط به مشاهده و بررسی بود.قانون تناوبی راه جدیدی در این زمینه گشود.

جدول تناوبی پایه‌ای برای این کار شد. حتی ساخت این جدول نشان می‌داد که در چه جاهایی مکان خالی باقی می‌ماند که باید بعداً اشغال شود. با آگاهی از خواص عناصر موجود در جوار این مکان‌های خالی می‌شد خواص مهم عناصر ناشناس را تخمین زد و چند مشخصه مقداری آنها (جرم‌های اتمی، چگالی، نقطه ذوب و نقطه جوشش و مانند آن‌ها را) به کمک نتیجه گیری‌های منطقی و چند محاسبه ریاضی ساده، تعیین کرد.


جدول تناوبیِ نوشته شده توسط مندلیف

او جدولی درست کرد و شصت و سه عنصر شناخته شده را به ترتیب جرم اتمی‌شان در جدول قرار داد. تعداد عناصر در سطرهای جدول یکی نبود مثلاً سطر پنجم ۳۲ عنصر داشت در حالی که سطر ششم فقط شامل ۶ عنصر بود. ولی عناصری که خواص آن‌ها شبیه به هم بود در این جدول نزدیک هم قرار داشتند و بدین علت مقداری از خانه‌های جدول خالی ماند. مندلیف در مورد خانه‌های خالی اظهار داشت که خانه‌های خالی متعلق به عناصری است که تاکنون شناخته نشده‌اند. وی این نتیجه را در سال ۱۸۶۹ به جامعه شیمی روسیه تقدیم کرد .

 

پایه‌گذاری جدول تناوبی

تمبر یادبود دمیتری مندلیف - انتشار در سال ۱۹۳۴ - روسیه
تمبر یادبود دمیتری مندلیف - انتشار در سال ۱۹۳۴ - روسیه

جدول مندلیف که پیش بینی وجود ۹۲ عنصر را می‌نمود جز لوتر مایز که یک سال بعد از مندلیف جدولی مشابه با جدول مندلیف انتشار داده بود، طرفداری نداشت. پیش‌بینی‌های عجیب مندلیف زمان درازی به صورت مثال‌های موجود در همه کتاب‌های شیمی در آمده بود و کمتر کتاب شیمی وجود دارد که در آن از «اکاآلومینیوم» و «اکابور» و «اکاسیلیسیم» یاد نشده باشد، عناصری که بعدها پس از کشف به نام‌های گالیوم، اسکاندیم ژرمانیوم نامیده شدند.

در میان سه عنصری که مندلیف پیش‌بینی کرده بود «اکاسیلیوم» (ژرمانیوم) بعد از سایرین کشف شد (۱۸۸۷) و کشف آن بیش از کشف دو عنصر دیگر مرهون یاری بخت و تصادف مساعد بود. در واقع کشف گالیوم توسط بوابودران (۱۸۷۵) مستقیماً توسط روش‌های طیف سنجی بود و جدا کردن اسکاندیم توسط نیلسون و کلو (۱۸۷۹) مربوط به بررسی دقیق خاک‌های نادر بود که درآن زمان اوج گرفته بود. اندک اندک همه پیشگویی‌های مندلیف تحقق یافتند. آخرین تأیید در مورد وزن مخصوص سکاندیوم فلزی بود. در سال ۱۹۳۷، فیشر شیمیدان آلمانی موفق به تهیه سکاندیوم با درجه خلوص ۹۸ درصد شد. وزن مخصوص آن سه گرم بر سانتی‌متر مکعب بود و این دقیقاً همان رقمی است که مندلیف پیش‌بینی کرده بود.

در پاییز سال ۱۸۷۹، انگلس کتاب جامعی به دست آورد که نویسندگانش روسکو و شورلمر بودند. در آن کتاب برای نخستین بار به پیشگویی «اکاآلومینیوم» توسط مندلیف و کشف آن تحت نام گالیوم اشاره شده بود. در مقاله‌ای که بعدها انگلس در کتابی هم نقل کرده است، اشاره به مطلب آن کتاب شیمی شده‌است و نتیجه گرفته است که: «مندلیف با به کار بردن ناخودآگاه قانون تبدیل کمیت به کیفیت هگل، واقعیتی علمی را تحقق بخشید که از نظر تهور فقط قابل قیاس با کار لوریه در محاسبه مدار سیاره ناشناخته نپتون بوده‌است.»

با کشف آرگون (در ۱۸۹۴هلیوم، و استفادهٔ رمزی از جدول مندلیف برای پیش‌بینی وجود عناصر نئون، کریپتون و گزنون، جدول مندلیف شهرت عجیب و فوق العاده‌ای کسب نمود. در این سال‌ها بود که تمام آکادمی‌های کشورهای جهان او را به عضویت دعوت نمودند.

از هنگامی که جدول مندلیف بوجود آمد خانه‌های خالی آن یکی پس از دیگری با کشف عناصر پر می‌شد و آخرین خانه خالی جدول در سال ۱۹۳۸ با کشف آکتینوم در پاریس پر شد.

دیگر دست آوردها

Sankt Petersburg Dmitri Iwanowitsch Mendelejew.jpg

مندلیف همچنین در مطالعات دیگری در شیمی سهم مهمی داشته است. شیمیدان و مورخ علم روس، لو چوگائف از با عنوان "یک شیمیدان نابغه، فیزیکدانی تراز اول، پژوهشگری پرثمر در زمینه های هیدرودینامیک، هواشناسی، زمین شناسی، برخی زمینه های فناوری شیمی نظیر مواد منفجره، نفت و سوخت؛ و دیگر مباحث نزدیک به فیزیک و شیمی؛ یک متخصص در صنایع شیمیایی و به طور کلی متخصص در صنعتو نیز یک متفکر اصیل در اقتصاد" یاد کرده است. مندلیف در زمینه ی علوم کشاورزی نیز کار کرد و در مورد اتر نیز فرضیاتی طرح نمود.
در مطالعات خود در زمینه ی شیمی فیزیک، مندلیف انبساط مایعات با گرما را بررسی نمود و یک رابطه شبیه به قانون گی لوساک درمورد یکنواختی انبساط گازها به دست آورد.

او منشا پیدایش نفت را مورد بررسی قرار داد و نتیجه گرفت که هیدروکربن ها در اعماق زمین تشکیل شده اند. مندلیف همچنین ترکیبات تشکیل دهنده ی نفت را بررسی کرد و در ساخت اولین پالایشگاه نفت در روسیه کمک نمود.وی متوجه اهمیت نفت به عنوان منبع مشتقات نفتی و مواد حاصل از نفت شده بود.این تعبیر معروف از اوست که سوزاندن نفت به عنوان سوخت "همانند برافروختن اجاق گاز با اسکناس است".

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

اَرَسطو (به یونانی: Αριστοτέλης، تلفظ: آریستوتِلِس) (زادهٔ ۳۸۴ ق م. -درگذشتهٔ ۳۲۲ ق م)[۱] از فیلسوفان یونان باستان بود. او که یکی از مهم‌ترین فیلسوفان غربی به حساب می‌آید شاگرد افلاطون و آموزگار اسکندر مقدونی بود. تالیفات او در زمینه‌ها و رشته‌های گوناکون منجمله فیزیک، متافیزیک، شعر، زیست شناسی، منطق، علم بیان، سیاست، دولت و اخلاق بوده‌اند. ارسطو بهمراه سقراط و افلاطون از تأثیر گذارترین فیلسوفان یونان باستان بوده‌است. این سه تن فلسفه غربی (آنطور که برای ما آشنا است) را بر اساس فلسفه ماقبل سقراط یونان بنیاد نمودند. ارسطو فلسفه را به‌عنوان «دانش هستی» تعریف می‌کرد.  

 

زندگی‌نامه

ارسطو در سال ۳۸۴ (پیش از میلاد) در خانواده‌ای ثروت‌مند از اهالی استاگیرا، شهری در شمال یونان، به دنیا آمد. در ۱۷ سالگی به فرهنگستانی به نام آکادمی افلاطون در آتن فرستاده شد و ۲۰ سال در آن‌جا درس خواند و تدریس کرد.

پس از مرگ افلاطون در سال ۳۴۷، ارسطو ناکام از به اختیار گرفتن مدیریت فرهنگستان به اسوس در آسیای کوچک رفت و با پایتیاس خواهرزادهٔ فرمانروای وقت ازدواج کرد. در ۳۴۳ به دعوت فیلیپ مقدون آموزش اسکندر مقدونی را بر عهده گرفت. پس از بازگشتش به آتن در ۳۳۵، آموزشگاهی خود را به نام لایسیوم تأسیس کرد.

در ۳۲۳ و پس از مرگ اسکندر، که آتن را ملحق شاهنشاهی خود کرده بود، آتش احساسات ضدمقدونی اوج گرفت و دامن‌گیر ارسطو شد. او به ناچار به چالسیس پناه برد و سال بعد (۳۲۲) در ۶۲ سالگی درگذشت.

 

ثار ارسطو

اطلاعات بیشتر: سیستم فلسفی ارسطو

آثار ارسطو بسیار متنوع و شامل جمیع معارف و علوم یونانی (جز ریاضی) است و اصولا شامل منطقیات طبیعیات الهیات و خلقیات است که از آن جمله از فن شعر، فن خطابه، کتاب اخلاق، سیاست و ما بعد الطبیعه باید نام برد.

منطقیات: مقولات، جدلیات، آنالوطیقای اول و دوم، قضایا، ابطال مغالطات که در کل در کتاب ارغنون (ارگانون به معنی ابزار) جمع شده‌اند.

کتب علمی: طبیعیات، درباره آسمان، در کون و فساد، علم کائنات جو، تاریخ طبیعی، درباره نفس، اجزاء حیوانات، حرکات حیوانات، تولد حیوانات

کتب فلسفی:اخلاق نیکوماخوس، سیاست، مابعدالطبیعه

 

فلسفه

ارسطو را می‌توان از نخستین فیلسوفان تحلیلی دانست... وی همچنین واضع منطق نیز هست. او با در نظر گرفتن زمین در مرکز گیتی و قرار دادن فلکهای مختلف برای اجرام آسمانی (مثلاً فلک خورشید، فلک ثوابت و...) الگویی از جهان را برای همروزگاران خود ترسیم کرد. ارسطو چهار عنصر بنیادی کیهان را آب، آتش، خاک و هوا می‌دانست به‌علاوهٔ عنصر پنجمی به نام اثیر که معتقد بود اجرام آسمانی از آن ساخته شده‌اند.

ارسطو با انتقاد از فرضیه مثل (Idea) فلسفه خود را آغاز می‌کند. حقایق قابل ادراک وجود ندارند آنچه وجود دارد مثال نیست بلکه خرد و جزئی است.

وی گفته‌است «علم جز بر کلیات تعلق نمی‌گیرد». ما هنگامی می‌توانیم درباره اشیاء قضاوت کنیم که نوع و جنس را بهتر بشناسیم. تعیین قواعدی که حافظ روابط صحیح قضایای کلی با قضایای جزئی و شخصی باشد خاص منطقی است که هیچکس بهتر از ارسطو درباره آن تحقیق نکرده‌ است. همین منطق است که یکی از هدایای ارزنده و گرانبهای این فیلسوف بعالم بشریت به شمار می‌آید.

 

اشتباهات اساسی

نفوذ اشتباهات اساسی ارسطو علیرغم دستاوردهایی که داشت، بطور فراگیری باعث رکود علمی برای سالیان و قرنها گردید. چرا که این اشتباهات اساسی، برای موخرین، بعنوان پایه‌های دانش مورد قبول قرار می‌گرفته‌اند؛ بصورتی که به پاسخ های غلط علمی منجر می‌گردیدند. چنانکه برتراند راسل میگوید «تقریباً تمام پیشرفت‌های فکری می‌باید با حملاتی از سوی آموزه‌های ارسطویی شروع میشد». همچنین راسل به اخلاق ارسطویی با عنوان تنفر انگیز اشاره می‌کند و معتقد است منطق ارسطو «بدون شک نسخه منسوخ شده بطلمیوس» است. راسل می‌نویسد: «این اشتباهات ارسطو، قضاوت تاریخی در مورد او را سخت می‌کند، تا جایی که بخاطر می‌آوریم که بسیاری از پیشرفتهای او براساس دانسته‌های پیشینیانش بوده است.»[۲]

ارسطو در دوران زندگیش اعتقادات علمی و غیرعلمی اشتباه فراوانی داشت، که امروزه ما به آنها آگاهیم. از آن جمله می‌توان به این اشاره کرد که ارسطو اطمینان داشت که اقیانوس هند مانند دریاچه‌ها محدود در خاک است.[۲]

ارسطو بسیاری از مسائل فیزیک، متافیزیک، زیست شناسی، دولت، سیاست و اخلاق را برپایه اطلاعات پایه‌ای غلط بنیان نهاد و جانشینان وی با تمام سرسختی در مقابل دیدگاه‌های مخالف نظرات وی، تا قرن‌ها متعصبانه مقابله کردند.[۳]

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

دِموکریت، دِموکریتوس یا ذیمقراطیس؛ از آخرین فیلسوفان یونانی پیش از سقراط بود. وی مهم‌ترین شارح و بسط‌دهندهٔ افکار لئوکیپوس دربارهٔ اتم‌گرایی بود.

 

زندگی

دموکریت در آبدرا در تراس یونان متولد شد.[۱] سال تولد دموکریت را از این جملهٔ خود او که گفته «در هنگام کهنسالی آناکساگوراس، من جوان بودم.»[۲]؛ حدفاصل ۴۳۰ تا ۴۶۰ پیش از میلاد حدس زده‌اند.

دموکریت برای تحصیل دانش سفرهای بسیاری در سرزمین‌های شرقی و جنوبی کرد. مورخان احتمال می‌دهند که مدتی را در مصر به سر برده باشد، و مسلم است که به ایران نیز سفر کرده بوده‌است.[۲]

وی سپس به آبدرا بازگشت و با افکار لئوکیپوس آشنا شد. زمانی که مکتب اتم‌گرایی شهرت یافت، به آتن سفر کرد. از پروتاگوراس معاصر او، در آتن با شوق بسیار استقبال شده بود؛ امّا دموکریت می‌گوید که«من به آتن رفتم و هیچ کس مرا نشناخت.»[۲]

در آتن مدتها به فلسفهٔ دموکریت توجّهی نشد. برنت می‌نویسد:«روشن نیست که افلاطون از دموکریت اطّلاعی داشته باشد، لیکن ارسطو او را خوب می‌شناخت.» دیوگنس لائرتیوس می‌نویسد که افلاطون چنان از دموکریت بدش می‌آمده که می‌خواسته همهٔ کتابهای او را بسوزاند.[۲]

روحیات

دموکریت در یونان باستان به عنوان «فیلسوف خندان» معروف بوده‌است؛ زیرا بسیار بر ارزش شادمانی تاکید می‌کرده‌است. دموکریت همیشه آمادهٔ استقبال از زندگی، هوادار مثبت‌اندیشی و بهره‌گیری متعادل از لذائذ و دوری از ریاضت بود. از این رو، نظام اخلاقی اپیکوری در حقیقت همان اخلاق دموکریت است.[۱]

 

 

نظریات

نوشتار اصلی: مکتب اتم‌گرایی


دموکریت از بزرگترین فیلسوفان پیش از سقراط و ریاضیدانی پرتوش و توان بود. آثار بسیاری در زیست‌شناسی و موسیقی خلق کرد.[۱] اصل آثار دموکریت به دست ما نرسیده‌است. از او صرفآ نقل قول‌هایی به جا مانده، و نیز دیوژن تنها عنوان چند اثر از آثار او را یاد کرده‌است: دربارهٔ آرامش روان، دربارهٔ طبیعت انسان، دوزخ‌ها، دربارهٔ سه نسل، علل زمینی هماهنگی و اعداد.

دموکریت نظامی فلسفی تأسیس کرده‌است که تبیینی مادی از جهان طبیعی به حساب می‌آید و در این راه البته وی از معلمش لئوکیپوس متأثر است. اتم‌گرایی وی و پیروانش در بین مکاتب مادی‌مسلک، از تأثیر گذارترین و معروفترین مکاتب به شمار می‌رود. حتی ارسطو که منتقد جدی این مکتب فلسفی به شمار می‌رفت، دموکریتوس را به جهت تاملات ژرف در فلسفهٔ طبیعی تحسین و ستایش می‌کرد. وی اولین ارائه دهنده ی نظریه ی اتمی بودن جهان بوده است.

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

پیتاگوراس،فیثاغورس یا فیثاغورث(به یونانی: Πυθαγόρας)‏؛ فیلسوف و ریاضیدان یونان باستان بود.569-500 پیش از میلاد. او نخستین کسی بود که توانست اصول پراکنده‌ای را که ریاضیدانان نخستین عمدتا با استقرا و آزمون و خطا کشف کرده بودند، بر پایهٔ اصول و براهین قیاسی بنا کند.[۱]

 

زندگی

فیثاغورس در جزیرهٔ ساموس، نزدیک کرانه‌های ایونی، زاده شد. او در عهد قبل از ارشمیدس، زنون و اودوکس (۵۶۹ تا ۵۰۰) پیش از میلادمی‌زیست.

او در جوانی به سفرهای زیادی رفت و این امکان را پیدا کرد تا با افکار مصریان باستان، بابلیان و مغان ایرانی آشنا شود. او روی هم رفته، ۲۲ سال در سرزمین‌های خارج از یونان بود و چون از سوی پولوکراتوس، شاه یونان، به آمازیس، فرعون مصر سفارش شده بود، توانست به سادگی به رازهای کاهنان مصری دست یابد. او مدتها در این کشور به سر برد و در خدمت کاهنان و روحانیان مصری به شاگردی پرداخت و آگاهی‌های بسیار کسب کرد. سپس از آنجا روانه بابل شد و شاگردی را از نو آغاز کرد. او در بابل به حالت اسارت زندگی می کرد تا اینکه به همراه داریوش دوم به فارس آمد و از تخت جمشید که در حال ساخت بود دیدن کرد.

وقتی او در حدود سال ۵۳۰، از مصر بازگشت، در زادگاه خود مکتب اخوتی (که امروزه برچسب مکتب فیثاغورس بر آن خورده‌است) را بنیان گذاشت که طرز فکر اشراقی داشت. هدف او از بنیان نهادن این مکتب این بود که بتواند مطالب عالی ریاضیات و مطالبی را تحت عنوان نظریه‌های فیزیکی و اخلاقی تدریس کند و پیشرفت دهد.

شیوهٔ تفکر این مکتب با سنت قدیمی دموکراسی، که در آن زمان بر ساموس حاکم بود، متضاد بود. و چون این مشرب فلسفی با مذاق مردم ساموس خوش نیامد، فیثاغورس به ناچار، زادگاهش را ترک گفت و به سمت شبه جزیره آپتین (از سرزمینهای وابسته به یونان) رفت و در کراتون مقیم شد.

در افسانه‌ها چنین آمده‌است که متعصبان مذهبی و سیاسی، توده‌های مردم را علیه او شوراندند و مکتب و معبد او را آتش زدند و وی در میان شعله‌های آتش جان سپرد. {منبع}

درباره فیثاغورس

این جمله معروف را دوستدارانش در رثای او گفته‌اند: «Sic transit gloria mundi» یعنی

افتخارات جهان چنین می‌گذرند

. پروکلوس درباره فیثاغورث می‌گوید:

فیثاغورس این علم (علم ریاضیات) را به شکل آزاد آموزشی، امتحان کردن قواعد آن از آغاز و جستجوی قضایا به روشی غیر مادی و ذهنی تغییر داد. او نظریه متناسب‌ها و ساخت اشکال کیهانی را کشف کرد.

[۲] همچنین برتراند راسل دربارهٔ فیثاغورس می‌نویسد:

هیچ کس را نمی‌شناسم که در عالم اندیشه به اندازهٔ فیثاغورس تاثیرگذار بوده باشد.[۱]

آرا

نوشتار اصلی: مکتب فیثاغوری


فیثاغورس از شاگردانش انجمنی در شهر کُرُتُن در جنوب ایتالیا تشکیل داد. او در آنجا نه تنها به آموزش ریاضیات می‌پرداخت، بلکه از ریاضیات نتایج عرفانی می‌گرفت.[۱]

باید دانست که پیروان فیثاغورس تمام نظریاتشان را به «استاد» نسبت می‌دادند؛ و بنابراین مشخص نیست که چه اندازه از آیین فیثاغوری از خود فیثاغورس، و چه اندازهٔ آن از شاگردانش است.[۱]

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

تالِس یا طالِس[۱](به یونانی: Θαλης)(به انگلیسی:[۱]Thalesفیلسوف مکتب مَلَطی بود. از او-که در نیمهٔ دوم سدهٔ ششم پیش از میلاد می‌زیست- به عنوان آغازگر فلسفه[۱] و نخستین چهرهٔ علم[۱] یاد می‌شود. یونانیان او را در شمار حکمای سبعه آورده‌اند.[۱][۲]

 

زندگی

تالس ملطی در حدود سال ۶۲۴ پیش از میلاد در شهر میلیتوس در ایونیه (غرب ترکیه امروزی) به دنیا آمد.[۲]. پدر وی اکسامیس و مادرش کلئوبولینه نام داشتند.[۳] او بیشتر عمر خود را در سفر گذراند. مشهور است تالس در ۸۰ یا ۹۰ سالگی، هنگامی که نظاره‌گر یک مسابقه ورزشی بوده‌است، از فرط گرما و تشنگی و ناتوانی جان سپرده‌است.[۲]

ریاضیٌات و اخترشناسی

تالس در سال ۵۸۵ قبل از میلاد، وقوع یک خورشیدگرفتگی را پیش بینی کرد.[۱] گروهی معتقدند که تالس دب اصغر را کشف کرده و گروهی نیز معتقدند وی اهمیت آن را در کشتیرانی شناخته‌است.[۳]

در ریاضیٌات، قضیهٔ تالس را به وی نسبت می‌دهند؛ و مورخی به نام پروکلوس گزارش می‌دهد که تالس توانسته بود با کشف این قضیه، فاصلهٔ کشتیها را از دریا تا ساحل، تعیین کند.[۳]

همچنین مورخ دیگری به نام دیوژنس می‌نویسد: «تالس در واقع ارتفاع اهرام مصر را به وسیله سایهٔ آنها اندازه‌گیری کرد و آن از راه مشاهدهٔ زمانی بود که سایه ما مساوی بلندی قامت ماست.»[۳]

سیاست

زندگی سیاسی تالس بیشتر به درگیری ایونی‌ها در دفاع از آناتولی، در برابر قدرت فزایندهٔ ایرانیان که در آن زمان به تازگی به آن منطقه وارد شده بودند؛ بر می‌گردد.[۲] به این ترتیب، آژی دهاک و کورش کبیر از معاصران تالس در ایران بوده‌اند.[۳]

فلسفه

نظریات فلسفی تالس

یونانیان باستان، طبیعت را در چهار عنصر خاک، آب، هوا و آتش خلاصه کرده بودند.[۱] تالس این فرضیه را مطرح کرد که همهٔ این اشکال را می‌توان در یک عنصر نخستین، وحدت بخشید.[۱] او این عنصر نخستین جهان یا آرخه(به انگلیسی:arxe) را آب دانست.[۱] امروزه نمی‌دانیم که منظور دقیق وی از این گفته چه بوده‌است. شاید او بر این اعتقاد بوده باشد که همه چیز از آب پدید آمده‌است و دوباره به آب مبدٌل می‌گردد.

اما چرا او آب را به عنوان آرخه معرفی کرده است؟ به احتمال قوی، این خاصیت آب که به وضوح و در برابر چشمان تالس می‌توانسته به صور بخار و یخ درآید و مجددا به صورت آب ظاهر گردد، در طرح این فرضیه موثر بوده‌است. (در آن زمان مفاهیم انرژی و حالات سه گانه جامد، مایع و گاز برای ماده تقسیم بندی نشده بودند.)[۳]

به علاوه وی در شهر ساحلی ملطیه زندگی می‌کرده، که آب برای اهالی آن اهمیت زیادی داشته‌است. همچنین زمانی که در مصر به سر می‌برده‌است، یقینآ به حاصلخیزی مزارع بعد از طغیان و فرونشستن آب رودخانه نیل، توجه داشته و دیده‌است که چگونه پس از هر بارندگی، کرم‌ها پیدا می‌شده‌اند.[۳]

سیٌالیٌت، بی شکل بودن آب و جنبش و پیدایی آن در مظاهر حیات، می‌توانند از دیگر عللی باشند که تالس را به این اندیشه که بن هر چیز آب است، سوق داده‌اند.[۳]

تالس به روح نیز معتقد بود؛ اما نه به عنوان امری مجرد، بلکه به مثابه نیروی حرکت دهنده و جنبانندهٔ اشیا. وی روح را نیز خدا می‌داند. سرانجام تالس به این نتیجه رسید که «همه چیز پر از خدایان است». تالس تصور می‌کرد که جهان مملو از نیروهای محرک نامرئی است. مسلمآ منظور او از خدایان نیز همین نیروهای محرک بوده‌است و به خدایان یونانیان باستان، ارتباطی ندارد.[۳]

جایگاه و اهمیت نظریات فلسفی تالس

نظر تالس مبنی بر اینکه بن همه چیز آب است، بیش از حدس و گمان نبود؛ و نه او و نه بسیاری که پس از او آمدند، راهی برای آزمودن نظریاتشان نداشتند؛ با این وجود علت اهمیت وی به عنوان یک اندیشمند چیست؟[۱]

تالس، نخستین فیلسوفان به شمار می‌آید.[۱][۴] این لقب را از آن رو به تالس اعطا کرده‌اند که او نخستین متفکر از سلسلهٔ متفکرانی است که کوشیدند تا به جای تفسیر اسطوره شناختی، جهان را به روشی عقلانی توصیف کنند.[۱]

به واقع مهم ترین مسائلی که تالس را از نظر فلسفی در تاریخ اندیشه ممتاز می‌کنند، کوشش وی برای شناختن جهان از راه مشاهده و تفکر و واقع بینی، دور انداختن افسانه‌های دینی و تفسیرهای اساطیری، و تلاش جهت فهم جهان بی‌توسل به خدایان و افسانه‌ها و نیروهای نامحدود آنان است.[۳]

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

هپاتیت (به انگلیسی: Hepatitis)‏ به معنی التهاب در پارانشیم کبد است و به دلایل مختلفی می‌تواند ایجاد شود که بعضی از آنها قابل سرایت هستند و برخی مسری نیستند. از عواملی که ایجاد هپاتیت می‌کنند میتوان به افراط در مصرف الکل٬ اثر برخی داروها٬ آلودگی به باکتری و هم‌چنین ویروس اشاره نمود. هپاتیت ویروسی منجر به عفونت کبدی می‌گردد.[۱]

عامل بیماری هپاتیت ویرال(ویروسی) یک ویروس است و در ابتدا می‌تواند مثل یک سرماخوردگی بروز نماید. ولی بیماری مزمن هپاتیت "C" بر عکس سرماخوردگی معمولی به دلیل از کار افتادن کبد و مشکل بودن درمان می‌تواند حیات بیمار را تهدید کند. بیشتر مبتلایان به هپاتیت از نوع C و B علائمی ندارد. برخی از این بیماران علائم سرشتی عفونت ویروسی را نشان می‌دهند از قبیل خستگی، دل درد، درد عضلانی و تهوع و بی اشتهایی، ولی در موارد پیشرفته علائم نارسایی کبدی بروز می‌کند که شامل تورم شکم، اندامها، یرقان و خونریزی‌های گوارشی و ... است .

در ایران بالغ بر ۳٪ افراد آلوده به این ویروس می‌باشند.[۲]

 

انواع

هپاتیت ویروسی

 

  1. هپاتیت نوع A

  2. هپاتیت نوع B

  3. هپاتیت نوع C

  4. هپاتیت نوع D (همیشه همراه با نوع B)

  5. هپاتیت نوع E

  6. هپاتیت نوع F

  7. هپاتیت نوع G

    در حال حاضر ۱۰ تا ۱۵ درصد افراد در هیچکدام از این دسته‌ها قرار نمی‌گیرند به همین دلیل می‌شود انتظار ویروس نوع H را نیز داشت. [۳]

روش‌های انتقال هپاتیت ب و c

این ویروس عمدتاً از طریق تماس با خون افراد آلوده منتقل می‌شود .

همچنین روش‌های زیر می‌تواند باعث انتقال این ویروس گردد :

  • ارتباط جنسی با افراد آلوده

  • استفاده از سوزن‌های آلوده که به عنوان سرنگ استفاده می‌شود، به ویژه در افراد معتاد به مواد مخدر تزریقی و همچنین سوراخ شدن بدن با هر وسیلهٔ تیز یا سوزن آلوده (مثل خالکوبی غیر بهداشتی)

  • استفاده از لوازم شخصی به صورت اشتراکی

  • دریافت فرآورده‌های خون و پلاسمای آلوده که در ایران اکثراً در بیماران تالاسمی و هموفیلی دیده می‌شود.

  • زخمی شدن پوست بدن در یک بخش آلودهٔ بیمارستانی .

آزمایش‌ها

از دیگر نکات مهم در مورد این ویروس این است که به تدریج به کبد آسیب می‌رساند. یک کبد سالم مواد شیمیایی مورد نیاز بدن را می‌سازد و مواد سمی را از خون خارج می‌کند. وقتی شما به این بیماری مبتلا می‌شوید کبد شما ملتهب می‌شود و بافت طبیعی تخریب شده به جای آن بافت فیبری و فرسوده می‌ماند.

پس از تشخیص پزشک آزمایش کبد انجام می‌گیرد. این کار از طریق آزمایش‌های خون، سونوگرافی و نمونه برداری از کبد کار بسیار آسانی است و از طریق بی حسی موضعی و از طریق یک سوزن نمونه گیری انجام می‌شود و بیمار حداکثر یک روز در بیمارستان بستری می‌شود.

جلوگیری

برای جلوگیری از انتشار این ویروس کارهای زیر ضروری به نظر می‌رسد:

  • زخم و بریدگی‌های پوست را خودتان پانسمان کنید. در صورت نیاز به کمک برای پانسمان زخم از دستکش استریل استفاده شود .

  • در صورتی که به این بیماری مبتلا هستید، خون، پلاسما و اعضای بدن و بافت اهداء نکنید .

  • از ریش‌تراش، مسواک، و لوازم آرایشی با لوازم شخصی دیگران به طور مشترک استفاده نکنید.

  • به یاد داشته باشید غیر از واکسن نوع B این بیماری، این بیماری واکسن و درمان کامل ندارد. ازاینرو پیشگیری از آلودگی دیگران با عمل به توصیه‌های بهداشتی بر عهدهٔ شماست .

 

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

سکته قلبی (در اصطلاح پزشکی ام‌آی) و یا انفارکتوس میوکارد (به انگلیسی: Myocardial infarction)‏ عبارت از انهدام و مرگ سلولی دائم و غیرقابل برگشت در بخشی از عضله قلب (میوکارد) است که به علت ازبین‌رفتن جریان خون و وقوع یک ایسکمی شدید در آن قسمت از قلب روی‌می‌دهد. این توقف گردش خون ممکن است ناگهانی و بدون هیچ علائم قبلی نمایان گردد یا پس از چند حمله آنژینی (درد قفسه سینه) نمود یابد. عمده‌ترین دلیل سکته بسته‌شدن رگ‌های تغذیه‌کننده قلب است. برای رفع انسداد غیر از دارو، از بالن و جراحی قلب باز (تعویض رگ مسدود شده) استفاده می‌شود. سکته قلبی نوعی عارضۀ فراگیر است که هرساله باعث درگذشتن هزاران تن می‌گردد.[۱]

در میان عوامل مساعدکننده دیابت، فشارخون بالا، کلسترول خون بالا افراط در استعمال دخانیات و الکل، عدم فعالیت بدنی، فشار عصبی، سابقۀ فامیلی و سن قابل ذکراند.
به‌طور یقین این بیماری خیلی وخیم است و سالیانه تنها در آمریکا، در سال ۲۰۰۴ میلادی، بیش از ۱۵۰۰۰۰ نفر از این عارضه جان‌باختند.

 

سبب‌شناسی

اغلب آترواسکلروز عروق کرونری و درنتیجه انسداد عروق تغذیه‌کننده ماهیچه قلب، منجر به انفارکتوس میوکارد می‌شود که درمان، آسان نخواهدبود.اگر شریان بسته‌شده شریان کرونر اصلی باشد احتمال مرگ انسان وجوددارد.

عوامل متعدد مساعدکننده‌ای مانند دیابت (بیماری قند خون)، فشار خون بالا، سیگار، زیادی کلسترول خون و غیره وجوددارد که عامل تصلب شرائین است.

 

علائم

در اکثر موارد انفارکتوس میوکارد همراه با تظاهرات معمولی و تیپیک است که تشخیص را آسان می‌سازد. یک درد موضعی قفسه سینه‌ که در مرکز قفسه صدری(سینه) با قابلیت انتشار به‌طرف آرواره، بازوها، پشت و گردن، سمپتوم ویژه در ام‌آی است و بیشتر از ۲۰ دقیقه طول‌می‌کشد.[۲] اگر درمان نشود این درد آزاردهنده و بحرانی است و مدت‌ها به‌طول‌می‌انجامد.
گاهی چندین ساعت با مصرف تری‌نیترین مقاومت می‌کند، داروی دوپواترین درد آنژین را آرام می‌کند. هم‌چنین علائم دیگری که آشکارکننده هستند عبارتند از الکتروکاردیوگرام اورژانس و فوری می‌تواند تشخیص را آسان سازد. در تعداد زیادی از موارد انواع انفارکتوس وجود دارد که به‌صورت تشویش و اضطراب تظاهر می‌کند.

مثلاً اشکال هاضمه‌ای و احساس کاذب آروغ‌زدن، عصبی بودن، تنگی نفس (به علت اشکال در بطن چپ و درنتیجه ادم ریوی)٬ ادم و تورم در دست و پا که گاهی بدون تشخیص است و تنها اتفاقی در آزمایش قلبی و آزمایش روتین و منظم پزشکی با تشخیص آن برخورد می‌شود.
باید بخاطر داشت که هنگام مراجعه یک بیمار مسن با فشار خون بالا، سن بیش از ۴۰ سال، زندگی مشوش و پراضطراب که دچار درد شدید وناگهانی و ممتد قفسه سینه، بفکر انفارکتوس بود و الکتروکاردیوگرام درخواست نمود .

تشخیص

براساس علائم بالینی و شواهد موجود در نوارقلب وافزایش آنزیم‌های قلبی کراتین‌فسفوکیناز و تروپونین و در پاره‌ای از موارد با آنژیوگرافی تشخیص سکته قلبی داده‌می شود.[۳]

درمان

اولین قدم استراحت کامل، تجویز اکسی‍ژن و کنترل فشار خون و ریتم قلبی است. معمولاً داروهای ضدانعقاد مانند آسپرین یا هپارین و بلوک‌کننده‌های گیرندۀ بتای سمپاتیک مانند پروپرانولول تجویز می شود. روش‌های بازکردن رگ مسدودشده در بیمارستان عبارتنداز داروهایی مانند استرپتوکیناز و اوروکیناز، بالن و جراحی اورژانس عروق کرونر.

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

الکتروکاردیوگرافی یا قلب‌نگاری[۱] یا گرفتن نوار قلب (به انگلیسی: Electrocardiography)‏ نوعی روش سنجش شاخص‌های قلبی در علوم و فناوری پزشکی است. معمولاً در پزشکی از دوازده لید برای ثبت نوار قلب استفاده می شود.

 

در این روش که از طریق پوست انجام می‌گیرد، تغییرات پتانسیل الکتریکی که در اثر فعالیت الکتریکی عضله قلب بوجود می‌آید ثبت می‌گردند. در یک نوار قلب معمولی ابتدا موج تحریک الکتریکی دهلیز (P) را داریم. سپس موج تحریک الکتریکی بطن با کمپلکس QRS دیده می شود. بازگشت سلولهای بطنی از حالت تحریک شده به حالت عادی با موج T در نوار قلب دیده می‌شود . البته همه این موجها در همه لیدهای نوار قلب حضور ندارند .

 

تغییرات ECG

 

در تعداد زیادی از بیماریهای قلبی ما تغییراتی در نوار قلب داریم که راهگشا می‌باشد مثلا در آریتمی قلبی تعداد یا شکل امواج در نوار قلب تغییر می‌کند . در بیماریهای ایسکمیک قلبی معمولاً بسته به حاد یا قدیمی بودن واقعه ایسکمیک و ناحیه رگهای درگیر ما موج Q عمیق، موج T برعکس یا بالا و پایین رفتن قطعه S T را داریم . در برخی بیماریها نیز ما انحراف محور قلب را داریم . در برخی بلوکهای قلبی پهن شدن کمپلکس QRS را داریم .

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

پلاسما گاز شبه خنثایی از ذرات باردار و خنثی است که رفتار جمعی از خود ارائه می‌دهد. واژه پلاسما به گاز یونیزه‌شده‌ای گفته می‌شود که همه یا بخش قابل توجهی از اتم‌های آن یک یا چند الکترون از دست داده و به یونهای مثبت تبدیل شده باشند. یا به گاز به شدت یونیزه‌شده‌ای که تعداد الکترون‌های آزاد آن تقریباً برابر با تعداد یون‌های مثبت آن باشد، پلاسما گفته می‌شود.

 

تاریخچه

در سال ۱۸۷۹ (میلادی) فیزیکدان انگلیسی سر ویلیام کروکس، هنگام بررسی ویژگی‌های ماده در تخلیهٔ الکتریکی، پیشنهاد کرد که نوع خاص گاز به عنوان حالت چهارم ماده نامگذاری شود.

دما در حالت پلاسما

در حالت‌های جامد، مایع و گاز، دما را می‌توان از روی دامنهٔ حرکت (سرعت نوسان) ذرات سازندهٔ ماده تعریف کرد اما در حالت پلاسما، دما از روی میزان جدایش یون‌های مثبت از الکترون‌ها تعریف می‌شود.

گفته می‌شود ۹۹٪ ماده موجود در طبیعت در حالت پلاسماست. این برآورد، تخمین معقولی است از این واقعیت که ماده درون ستارگان و اتمسفر اطراف آن‌ها ابرهای گازی و نیز فضای بین ستارگان اغلب بصورت پلاسماست. در نزدیکی خود ما، هنگامی که جو زمین را ترک میکنیم بلافاصله با پلاسمایی مواجه می‌شویم که شامل کمربندهای تشعشعی وان آلن و بادهای خورشیدی است. با نگاهی به زندگی پیرامونمان می‌توان نمونه‌های متنوعی از پلاسما را یافت. جرقه رعد و برق، تابش ملایم شفق قطبی، گازهای داخل یک لامپ فلورسان یا لامپ نئون و یونیده‌کردن و لامپ مهتابی. مختصری که در گازهای خروجی یک موشک دیده می‌شود.

با این وجود حالت غالب ماده در جهانی که ما زندگی می‌کنیم جامد، مایع و گاز می‌باشند. بنابراین می‌توان گفت ما در ۱ درصدی از جهان زندگی می‌کنیم که در آن چیزی به جز پلاسما غلبه دارد.

 

پارامترهای عمومی پلاسما: بر حسب بزرگی

مشخصات

پلاسمای زمینی

پلاسماهای کیهانی

اندازه

به متر

۱۰−۶ m (پلاسمای آزمایشگاهی) تا

۱۰۲ m (رعد) (~۸ از مرتبه)

۱۰−۶ متر (پوشش سفینه فضایی) to

۱۰۲۵ متر (سهابی میان کهکشانی) (~۳۱ OOM)

طول عمر

به ثانیه

۱۰−۱۲ ثانیه (پلاسمای ایجاد شده توسط لیزر) تا

۱۰۷ ثانیه (نور فلئورسنت) (~۱۹ از مرتبه)

۱۰۱ ثانیه (solar flares) تا

۱۰۱۷ s (پلاسمای میان کهکشانی) (~۱۷ از مرتبه)

چگالی

ذره در متر مکعب

متر مربع

۱۰۷ m تا

۱۰۳۲ m (inertial confinement plasma)

۱۰۰ (۱) m (میان کهکشانی متوسط) تا

۱۰۳۰ m (هسته ستاره)

دما

به کلوین

~۰ K (crystalline non-neutral plasma[۱]) to

۱۰۸ K (پلاسمای همجوشی مغناطیسی)

۱۰۲ K (شفق قطبی) تا

۱۰۷ K (هسته خورشید)

میدان‌های مغناطیسی

به تسلا

۱۰−۴ تسلا (پلاسمای آزمایشگاهی) تا

۱۰۳ T (پلاسمای ایجاد شده توسط پالس)

۱۰−۱۲ تسلا (میان کهکشانی متوسط) تا

۱۰۱۱ T (نزدیک ستاره‌های نوترونی)

انواع پلاسما

1.پلاسما رسانا 2.پلاسما غیر رسانا

Z-pinch H-gamma.jpg

پلاسمای جو

نزدیکترین پلاسما به کره زمین، یونوسفر است که از ۱۵۰ کیلومتری سطح زمین شروع می‌شود و به طرف بالا ادامه می‌یابد. لایه‌های بالاتر یونسفر، فیزیک سیستم‌ها به فرم پلاسما هستند که توسط تابش موج کوتاه در حوزه وسیعی، از طیف اشعه فرابنفش گرفته تا پرتوهای ایکس و همچنین به‌وسیله پرتوهای کیهانی و الکترون‌هایی که به گلنونسفر برخورد می‌کنند یونیزه می‌شوند.

شفق قطبی

پدیده شفق نیز گونه‌ای پلاسما است که تحت اثر یونیده‌شدن ایجاد می‌شود. یونسفر پلاسمایی با جذب پرتوهای ایکس، فرابنفش، تابش خورشیدی، بازتاب امواج کوتاه و رادیویی اهمیت اساسی در ارتباط رادیویی در سراسر جهان دارد. زهره و مریخ نیز لایه یونسفری دارند.

سیاره‌ها

ملاحظات نظری نشان می‌دهد که در دیگر سیاره‌های منظومه شمسی نظیر مشتری، زحل، اورانوس و نپتون نیز باید یونسفرهای قابل مشاهده وجود داشته باشد. فضای بین سیاره‌ای نیز از پلاسمای بین سیاره‌ای در حال انبساط پر شده که محتوای یک میدان مغناطیسی ضعیف (نزدیک به ۵۱۰۰ تسلا) است.

هسته‌های دنباله‌دارها

هسته‌های دنباله‌دارها نیز به فضای میان پلاسمایی پرتاب می‌کند. از طرف دیگر، خورشید منظومه شمسی مانند یک کره پلاسمایی است. درخشندگی زیاد خورشید مانند درخشندگی پلاسمایی است. خورشید به سه بخش گازی فتوسفر، کروموسفر و کورونا (که دمای کرونای آن بیش از یک میلیون درجه سانتی‌گراد است) احاطه شده‌است و انتظار می‌رود که هزاران سال به درخشندگی خود ادامه بدهد.

جرقه رعد و برق، نمونه‌ای از پلاسما در زندگی روزمره

کاربردهای فیزیک پلاسما

قدیمیترین کار با پلاسما، مربوط به لانگمیر، تانکس و همکاران آن‌ها در سال ۱۹۲۰ می‌شود. تحقیقات در این مورد به سبب نیاز برای توسعه لوله‌های خلائی که بتوانند جریانهای قوی را حمل کنند، و در نتیجه می‌بایست از گازهای یونیده‌شده پر شوند، احساس می‌شد.

همجوشی گرما هسته‌ای کنترل شده توسط میدان‌های مغناطیسی

فیزیک پلاسمای جدید (از حدود ۱۹۵۲ که در آن ساختن راکتوری بر اساس کنترل همجوشی بمب هیدروژنی پیشنهاد گردید)، آغاز می‌شود.

ر.ک:

  • International Thermonuclear Experimental Reactor

  • Spherical Stellarator

  • DIII-D Experimental Tokamak

همجوشی هسته‌ای کنترل شده توسط لیزرهای پر توان

ر.ک:

  • LLNL Inertial Confinement Fusion

  • The Cascade inertial confinement fusion reactor concept

  • SOMBRERO ICF Reactor

فیزیک فضا

کاربرد مهم دیگر فیزیک پلاسما مطالعه فضای اطراف زمین است. جریان پیوسته‌ای از ذرات باردار که باد خورشیدی خوانده می‌شود، به مگنتوسفر زمین برخورد می‌کند. درون و جو ستارگان آن قدر داغ هستند که می‌توانند در حالت پلاسما باشند.

تبدیل انرژی مگنتو هیدرو دینامیک (MHD) و پیشرانش یونی

دو کاربرد عملی فیزیک پلاسما در تبدیل انرژی مگنتو هیدرو دینامیک، از یک فواره غلیظ پلاسما که به داخل یک میدان مغناطیسی پیش‌رانده می‌شود، است.

پلاسمای حالت جامد

الکترون‌های آزاد و حفره‌ها در نیمهرساناها، پلاسمایی را تشکیل می‌دهند که همان نوع نوسانات و ناپایداری‌های یک پلاسمای گازی را دارد.

لیزرهای گازی

عادی‌ترین پمپاژ (تلمبه کردن) یک لیزر گازی، یعنی وارونه کردن جمعیت حالاتی که منجر به تقویت نور می‌شود، استفاده از تخلیه گازی است.

دیگر کاربردها

  • چاقوی پلاسما

  • تلویزیون پلاسما

  • تفنگ الکترونی

  • لامپ پلاسما

  • صنایع پزشکی

  • راکتورهای هسته ای

  • صنایع نظامی

جستارهای وابسته

  • فازهای ماده

  • چگالی فرمیونی

  • نظریه میدان

  • پلاسمای کوارک گلوئون

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

برونشیت یا نایژه‌آماس (به انگلیسی: bronchitis)‏ به التهاب نایژه‌ها در شش گفته می‌شود.

برونشیت حاد یا مزمن، نما و تظاهراتی متفاوت دارد. هنگامی که نایژه‌ها ملتهب می‌شوند معمولاً انسداد نسبی راه تنفسی، سرفه و ترشح خلط داریم.

نای(تراکه‌آ) به دو شاخه راست و چپ تقسیم می‌شود که این شاخه‌ها نایژه (برونش) نامیده می‌شود. نایژه راست ۲/۵ سانتی متر طول دارد و وارد شش راست می‌شود. نایژه چپ ۵ سانتی متر طول دارد و وارد شش چپ می‌شود. نایژه‌ها در داخل شش‌ها به شاخه‌های کوچکتری به نام نایژک (برونشیول) تقسیم می‌شوند. شش راست از ۳ لخته (لوب) و شش چپ از ۲ لخته تشکیل شده‌است. نایژک‌ها در شش‌ها به حفره‌های هوایی کوچکی به نام آلوئول ختم می‌شوند.

برونشیت حاد

برونشیت حاد شروعی ناگهانی دارد و برای مدت کوتاهی باقی می‌ماند. معمولاً عواملی مانند ویروسها، باکتریها، قارچها، مواد شیمیایی (مانند استنشاق آمونیاک) و سایر علل میتوانند باعث برونشیت حاد شوند. بسیاری اوقات برونشیت تنها نیست بلکه با التهاب سایر بخش‌های برونشیت مانند عفونت ریوی (پنومونی)، التهاب نایژک‌ها (برونشیولیت) و دیگر موارد همراه است از این‌رو علائم و درمانی مشابه پنومونی دارد.

در مواردی که عامل بیماریزا ویروس باشد (مانند ویروس سرماخوردگی) درمان آنتی‌بیوتیکی کارآیی ندارد و فقط علائم بیماری مانند سرفه، تب و خس‌خس سینه را می‌توان با داروهایی مانند آنتی هیستامین ، گشادکننده برونش و استامینوفن درمان نمود. برونشیت حاد ویروسی حتی بدون درمان هم دوره‌ای کوتاهتر از یک هفته دارد.

برونشیت مزمن

برونشیت مزمن که اغلب ناشی از استعمال سیگار، آلودگی هوا و علل شغلی است همراه با از دست رفتن قابلیت ارتجاعی حبابچه‌های هوایی شش (آمفیزم) جزو بیماری‌های مزمن انسدادی ریه (COPD) طبقه‌بندی می‌شود.

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

فتق (به انگلیسی: Hernia)‏ به پیش رفتگی و خروج یکی از احشا (اندرونه) یا فاسیای اندام یا بخشی از آن در دیواره‌ای که به طور طبیعی آن را دربر می‌گیرد از طریق یک معبر یا کانال و یا روزنه آناتومیک گفته میشود.

واژهٔ اندرونه یا احشا (مانند روده ٬ جگر و غیره) در کل به تمام اندام‌های موجود و محصور درون حفره‌ای از فضای کالبدی یک ارگانیزم گفته می‌شود. در بدن انسان فضای حفره‌ای شامل حفره دماغی٬ حفره صدری یا سینه‌ای٬ حفره شکمی می‌باشد. اما در مبحث هرنیا و یا فتق تنها احشای آزاد و قابل جابجایی و یا دارای قابلیت جابجا شدن بواسطه یک بیماری و یا تروما را شامل می‌گردد.[۱][۲]

انواع مختلفی از فتق وجود داردکه درمانهای متفاوتی دارند. گاه پس از یک سوراخ شدگی بعد از عمل لاپاروسکوپی نیز ممکن است خروج یکی از احشا از جوشگاه اتفاق افتد که به فتق پست-لاپاروتومی شناخته می‌شود.

 

انواع فتق

در حالت عمومی اگر پیش‌رفتگی هرنیا به‌سمت درون بدن باشد فتق داخلی و اگر بیرون‌زدگی احشا به بیرون از بدن صورت گیرد٬ فتق خارجی نام می‌گیرد.

از دید حفره‌های آناتومیک:

  • فتق دماغی یا سلبرال: فتق‌های داخلی ثانویه به دلیل رشد تومورها که فورامن اکسیپیتال(فتق لوزه‌ای) و یا سوراخ تخم مرغی شکل را اشغال می‌کند.

  • فتق دیسک: جابجایی و بیرون‌زدگی هسته دیسک (pulposus) در کانال اسپینال ستون فقرات گردنی٬ مهره سینه‌ای، ناحیه کمری یا ستون فقرات است. این فتق نیز یک فتق داخلی است.

  • فتق دیافراگمی: یک فتق داخلی بوده که در آن جابجایی و نفوذ احشا شکمی به درون حفره قفسه سینه از راه پرده دیافراگم صورت می‌گیرد. شایع‌ترین نوع آن فتق هیاتال (Hiatal hernia) است که به بیرون زدن معده از حفره شکمی و پس از جابجایی دیافراگم به سمت قفسه سینه و مری گفته می‌شود.

  • فتق شکمی: که بیشترین آمار ابتلا به فتق را شامل شده و از نوع فتق خارجی است و جابجایی و خروج یکی از احشا آزاد یا قابل جابجایی را شامل می‌گردد.[۳]

فتق مغبنی یا هرنی اینگوینال ( inguinal hernia) که به فتق در ناحیه کانال اینگوینال (بالای کشاله ران) گفته میشود. فتق نافی ، فتق فمورال ، فتق اپی گاستریک و... . گاه به بیرون زدن دیسک بین مهره ها نیز اصطلاح هرنی دیسک اطلاق میشود.

فتق به گونه بیرون زدگی کشاله ران را «باد فتق» مینامند. [۴]

فتق شکمی

علت اصلی ایجاد فتق های شکمی ضعف یا نقص در جدار دیواره شکمی یا افزایش فشار بر آن در یک ناحیه است. فتق شکمی به باز شدن جداره شکم و بیرون زدگی محتویات آن گویند. فتق مغبنی فتق‌ شکمی است که در ناحیه کشاله ران اتفاق می‌افتد. فتق اینگوینال (مغبنی) شایعترین نوع فتق شکمی است که در مردان ۷ برابر شایع تر از زنان می‌باشد..[۴]

از عوامل شایع بروز فتق می‌توان به: عوامل اکتسابی: سن بالا، وجود فتق رانی برروی بروز فتق مغبنی، وجود بیماریهایی همراه مثل: آسم، بیماریهای ضعیف کننده و آوردن فشار به بدن به گونه‌ای که فرد جسم سنگینی را بلند کند البته در این مورد آنقدر که عموم برای آن اهمیت قائلند مهم نیست. دربچه‌ها، نارس بدنیا آمدن کودک، جنس مذکر، … همچنین عللی چون ارثی یا فامیلی و کسانیکه در بدو تولد دچار دررفتگی مادرزادی سراستخوان ران بوده‌اند، از علل مساعد کننده است .[۴] فتق اینگوینال بسته به آناتومی آن میتواند مستقیم یا غیر مستقیم باشد.

فتق فمورال

این نوع فتق معمولا در جایی که عروق لنفاوی از شکاف عبور می کنند ( کانال فمورال )، ایجاد می شود. اگر روده باریک نیز از کانال فمورال وارد ران شود، ایجاد فتق فمورال می کند که این موضوع بیشتر در زنان باردار و در اثر افزایش وزن و در نتیجه فشار بیشتر بر ناحیه شکم می شود.

علائم فتق

علامت اصلی فتق درد است هرچند بسته به نوع فتق علائم دیگری نیز داریم مثلا در فتق مغبنی تورم ناحیه کشاله ران ممکن است یا در هرنی هیاتال ریفلاکس معده به مری مشاهده میشود. اگر روده در کیسه فتق گیر کند فتق مختنق نامیده میشود که اگر جا نیفتد مورد اورژانس است و جراحی فوری الزامی است.

درمان

درمان اساسی فتق اینگوینال جراحی و ترمیم فاسیا و جدار شکم است هرچند احتمال عود وبروز عوارض (مانند دردهای مزمن ، انسداد روده) بالاست. جراحی به روش لاپاراسکوپیک اغلب روش ترجیحی هرنیورافی است. در موارد عدم جراحی اقدامات نگهدارنده مانند استفاده از فتق بند و اجتناب از افزایش فشار داخل شکم (مانند سرفه و زورزدن) پیشنهاد میشود.

باور های مردمی

باد فتق در باور های ایرانیان اشتباها ناخوشی ویژه مردان و در عین حال به دلائل غیر منطفی شرم آور محسوب میشود.

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

لوزه‌ها دو غده کوچک در دو سوی گلو هستند از ورود میکرب‌ها به بدن از راه دهان جلو گیری می‌کنند لوزه کودکان بزرگ است اما با رشد آنها لوزه‌هایشان کوچکتر می‌شود گاهی وقتها این اندام چرکین و دردناک می‌شوند نام این بیماری ورم لوزه است .

لوزه‌ها بخشی از سیستم دفاعی بدن و غدد لنفاوی هستند ولی در شرایطی مانند عفونتهای تنفسی مکرر و تورم بیش از اندازه لوزه‌ها تا حدی که مانع تنفس شوند جراحی و برداشتن آنها ( تونسیلکتومی ) توصیه می‌شود

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

قلب یا دل یک اندام ماهیچه‌ای است که مسئول پمپ خون به شریان‌ها ب‍ه‌وسیلهٔ حرکات ضربان‌دارمتناوب است و به این صورت خون را به همهٔ نواحی بدن ارسال می‌کند.

قلب انسان به طور متوسط حدود ۷۰ بار در دقیقه می‌تپد. قلب انسان در سمت چپ بدن در ناحیهٔ سینه‌ای (توراسیک) بدن قراردارد و به گونه‌ای قرارگرفته‌است که رأس (apex)آن به سمت چپ و پایین قرارمی‌گیرد و همواره بخشی از آن درحال فعالیت و بخشی در حال استراحت است و در هر بار ضربان، قلب به مدت ۰٫۴ثانیه در حال استراحت خواهدبود. بافت قلب نیز هم‌چون دیگر بافت‌های بدن نیاز به تغذیه دارد که تغذیهٔ قلب برعهدهٔ عروق کرونری (تاجی) می‌باشد.

 

کالبدشناسی قلب

این عضو مخروطی‌شکل به‌صورت کیسه‌ای عضلانی تقریباً در وسط فضای قفسه سینه(مدیاستینوم میانی) کمی متمایل به جلو و طرف چپ قراردارد. و میان ریهٔ چپ و راست و متمایل به ریهٔ چپ می‌باشد و همین موجب شده‌است تا شکل و قرارگیری ریه‌ها با هم متفاوت باشد. از آن‌جا که قلب اندام بسیار حساسی و حیاتی است توسط قفسهٔ سینه (توراکس) محافظت می‌شود. ابعاد قلب در یک فرد بزرگسال حدود ۶x9x۱۲ سانتیمتر و وزن آن در آقایان حدود ۳۰۰ و در خانمها حدود ۲۵۰ گرم (یعنی حدود ۰٫۴ درصد وزن کل بدن) می‌باشد.[نیازمند منبع]

محل قلب در پشت استخوان جناغ سینه و حدفاصل غضروف‌های دنده‌های سوم تا ششم در سمت چپ قفسه سینه می‌باشد. یک دیوارهٔ عضلانی قلب را به دو نیمهٔ راست و چپ تقسیم می‌کند. نیمهٔ راست مربوط به خون سیاهرگی و نیمهٔ چپ مربوط به خون سرخرگی است. هر یک از دو نیمهٔ راست و چپ نیز مجدداً به‌وسیلهٔ یک تیغهٔ عضلانی افقی نازک‌تر به دو حفرهٔ فرعی تقسیم می‌شوند. حفره‌های بالایی که کوچک‌تر و نازک‌تر هستند دهلیز نام‌دارند و دریافت‌کنندهٔ خون می‌باشند. حفره‌های پایینی که بزرگ‌تر و ضخیم‌ترند بطنهای قلبی هستند و خون دریافتی را به سایر اعضای بدن پمپ می‌کنند. پس قلب متشکل از چهار حفره‌است: دو حفرهٔ کوچک در بالا (دهلیزهای راست و چپ) و دو حفره بزرگ در پایین (بطن‌های راست و چپ).

دو نوع گردش خون در بدن انجام می‌شود: گردش خون کوچک یا ریوی که خون CO2دار از بطن راست قلب به ریه‌ها می‌رود. در آن‌جا تصفیه‌می‌شود و خون O2دار به دهلیز چپ قلب بازمی‌گردد و خون از دهلیز چپ قلب با گذر از دریچهٔ میترال(دولختی) که میان دهلیز و بطن چپ قراردارد، وارد بطن چپ می‌شود و به این ترتیب با انقباض بطن چپ خون از بطن چپ خارج می‌شود و گردش خون بزرگ یا آئورتی آغاز می‌شود و این خون ابتدا ازطریق سرخرگ آئورت و به ترتیب دیگر عروق، در سراسر بدن جریان می‌یابد. سلول‌های بدن را تغذیه می‌کند و سپس خون CO2دار به دهلیز راست بازمی‌گردد و خون از دهلیز راست با عبور از دریچهٔ تریکاسپید(سه‌لختی) که میان دهلیز و بطن راست قراردارد، وارد بطن راست می‌شود. به این ترتیب گردش خون در سراسر بدن انجام می‌شود و همهٔ سلول‌های بدن تغذیه می‌شوند.

دهلیزها حفراتی با فشار کم وگنجایش بالا هستند که وظیفهٔ اصلی آن‌ها ذخیرهٔ خون در هنگام انقباض عضلهٔ بطنی (سیستول) می‌باشد. انقباض دهلیزها مقداری خون اضافی را به داخل بطن‌ها می‌راند، اما حدود ۷۰درصد پرشدن بطن‌ها به‌صورت غیرفعال در هنگام استراحت بطنی (دیاستول) انجام می‌شود. دهلیزها به‌وسیلهٔ یک دیوارهٔ بین دهلیزی نازک از هم جداشده‌اند. بطن‌ها حفراتی با فشار بالاتر هستند که وظیفهٔ پمپاژ خون به ریه و تمام بافت‌های محیطی را به‌عهده دارند. چون فشار ایجادشده در بطن چپ بسیار بالا تر از فشار بطن راست است، لذا میوکارد بطن چپ نسبت به میوکارد بطن راست بسیار ضخیم‌تر است. بطن‌ها به‌وسیلهٔ یک دیوارهٔ بین بطنی از هم جدا می‌شوند. این دیواره در قسمت بالا به صورت بافت هم‌بند و در قسمت میانی و پایین به‌صورت یک دیوارهٔ عضلانی است. دهلیزها و بطن‌ها توسط دریچه‌های دهلیزی – بطنیاز هم جدامی‌شوند. این دریچه‌ها از جریان معکوس خون از بطن‌ها به داخل دهلیزها در جریان سیستول جلوگیری می‌کنند. قسمت بطنی این دریچه‌ها به‌وسیلهٔ طناب‌های وتری به نام عضلات پاپیلری بطن خود وصل می‌شوند. هنگامی که دیواره‌های بطن منقبض می‌شوند عضلات پاپیلری نیز منقبض می‌شوند، اما برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، کمکی به بسته‌شدن دریچه‌ها نمی‌کنند، بلکه لت‌های دریچه را به سوی داخل بطن‌ها می‌کشند تا از برآمده‌شدن بیش از حد آن‌ها در جریان انقباض بطن به داخل دهلیزها جلوگیریکنند.

دریچه‌های نیمه‌هلالی، بطن‌ها را از مجاری شریانی جدامی‌کند و شامل دریچهٔ آئورت (بین بطن چپ و شریان آئورت) و دریچه پولمونر (بین بطن راست و شریان ریوی (پولمنری)) هستند. دریچه‌های نیمه‌هلالی به طناب‌های وتری وصل نیستند و فشار زیاد در شریان‌ها در پایان سیستول موجب بسته‌شدن بسیار سریع و محکم آن‌ها می‌شود درحالیکه دریچه‌های دهلیزی‌بطنی بسیار نرم بسته می‌شوند. قلب توسط پردهٔ دو لایه و نازک پریکارد از بقیهٔ احشای داخل سینه مجزا می‌شود. لایهٔ احشایی پریکارد موسوم به اپیکارد از لایهٔ جداری آن به‌وسیلهٔ فضای پریکاردی جدا می‌شود. کیسهٔ پریکارد به‌طور طبیعی محتوی ۵ تا ۳۰ میلی‌متر مایع شفافی است که قلب را لغزنده می‌سازد و به آن امکان می‌دهد تا با حداقل اصطکاک منقبض شود[۱]

رگ‌های تاجی یا همان رگ‌های کرونری رگ‌های تغذیه‌کنندهٔ ماهیچهٔ قلب هستند که سراسر و دورتادور ماهیچه را دربرمی‌گیرند و از جمله رگ‌های بسیار مهم و حیاتی بدن انسان هستند؛ زیرا در صورت گرفتگی این رگ‌ها بلافاصله سکتهٔ قلبی رخ می‌دهد که می‌تواند باعث مرگ یا عوارض زیادی شود. عوامل گرفتگی رگ‌های کرونری: ۱)چاقی ۲)مصرف دخانیات ۳)کم تحرکی ۴) کلسترول خون بالا

فیزیولوژی عضله قلبی

قلب از سه نوع عمده عضلهٔ قلبی تشکیل‌شده‌است:

  • عضله دهلیزی

  • عضله بطنی

  • فیبرهای عضلا نی تخصص عمل‌یافته تحریکی – هدایتی

سیستم هدایتی قلب در واقع ایمپالس‌های الکتریکی را تولید و هدایت می‌کند. این فیبرها به دلیل محتوی کم فیبریل‌های انقباضی به‌طور ضعیف منقبض می‌شوند. انواع دهلیزی و بطنی عضلهٔ قلبی به همان روش عضلهٔ اسکلتی منقبض می‌شوند به استثنای این که مدت انقباض بسیار طولانی‌تر است. اصول طب داخلی هاریسون ۲۰۰۸

بیشتر بدانید:

ان هم یک قلب است

مرحله اول- استراحت عمومی قلب به مدت ۰/۴ ثانیه

در این مرحله بطن‌ها و دهلیزها در حال استراحت‌اند. خون تیره به‌وسیله بزرگ‌سیاهرگ زیرین و زبرین، به دهلیز راست می‌ریزد. این خون به خاطر وزنش، ازطریق دریچه‌های لختی - که به هنگام پایان موج T سیکل قلبی پیشین باز شده‌اند- وارد بطن می‌شود و آن‌ها را تا حدی پر می‌کند. اما برای اینکه خون دهلیزها به طور کامل وارد بطن‌ها بشود، دهلیزها باید منقبض شوند. لازم به ذکر است هر ماهیچه‌ای در قلب که بخواهد منقبض شود یا استراحت کند، ابتدا باید موج انقباض یا استراحتش در تمام نقاط آن ماهیچه منتشر شود. پس برای انقباض دهلیزها، ابتدا باید پیام انقباض در سراسر آنها منتشر بشود. این کار توسط بافت گرهی انجام می‌شود. کانون زایش انقباضات قلب نیز که همان گره پیش‌آهنگ می‌باشد در دیواره پشتی دهلیز راست و در زیر منفذ بزرگ سیاهرگ زبرین قراردارد. پس برای انقباض ابتدا گره پیش‌آهنگ به صورت ریتم خودبه‌خودی تحریک می‌شود و این پیام انقباض را از طریق ۳ رشته گرهی دهلیز راست به گره دهلیزی بطنی – که در حد فاصل بین دیواره دهلیزها و بطون و کمی متمایل به دهلیز راست قرار دارد – هدایت می‌کند. طی حرکت پیام از پیشاهنگ به دهلیزی- بطنی، میوکارد قلب که در مسیر انتقال این پیام قراردارند، منقبض شده و این انقباض از میونی به میون دیگر در دهلیز راست انتشار می‌یابد و نهایتا از طریق میونهای دهلیز راست به میون‌های دهلیز چپ نیز منتشر شده و کل دهلیز هارا فرا می‌گیرد. البته این پیام نمی‌تواند از طریق میونهای دهلیزها به میونهای بطون منتقل شود، چون در دیواره بین بطون و دهلیزها بافت پیوندی رشته‌ای عایقی قرار دارد که باعث می‌شود انتقال پیام از دهلیزها به بطون تنها از طریق بافت گرهی – که از وسط این عایق رد می‌شود – صورت گیرد. اگر این بافت عایق نبود، دهلیزها و بطون هم‌زمان با هم منقبض می‌شدند و کارایی قلب بسیار پایین می‌آمد؛ چون در این حالت پس از پمپاژ مقدار کمی خون به بطون، آن‌ها نیز همین مقدار کم را به سمت بدن و ششها پمپ می‌کردند و خون کمی به آن‌ها می‌رسید. پس از اینکه این پیام به طور کامل سراسر دهلیز را فرا گرفت، در الکتروکاردیوگرام موج P ثبت می‌شود. بلافاصله بعد از آن مدت استراحت عمومی قلب یعنی ۴/ ثانیه به اتمام می‌رسد.

حوادث قلب در ابتدای دیاستول

۱) ورود بیش از ۷۵٪ خون از دهلیزها به بطون در اثر وزن خون

2) انتشار موج انقباض دهلیزها در سراسر دهلیزها ---- ایجاد موج P در الکتروکاردیوگرام

وضعیت دریچه‌ها

سینی‌ها ---- بسته؛ تا خون واردشده به بطون از طریق این دریچه‌ها وارد سرخرگ‌ها نشود.

لختی‌ها ---- باز؛ تا خون دهلیزها وارد بطون شوند.

مرحلهٔ دوم – انقباض دهلیزها به مدت ۰/۱ ثانیه

در ابتدای این مرحله بلافاصله دهلیزها منقبض می‌شوند و ٪۲۵ خون باقی‌مانده را نیز وارد بطون می‌کنند. حالا در هر بطن cc ۱۲۰ خون موجود است یعنی به طور کلی cc ۲۴۰ در بطون. این انقباض به مدت ۰/۱ ثانیه طول می‌کشد و از انتهای موج P تا انتهای موج R را در الکتروکاردیوگرام دربرمی‌گیرد. اما در طی این انقباض در ۰/۱ ثانیه، دو عمل بسیار مهم نیز همزمان رخ می‌دهد:

۱) انتشار موج انقباض بطون: بطون موظف اند بلافاصله بعد از انقباض دهلیزها و پرشدن کامل خود از خون منقبض شوند و خون را به سرخرگها وارد کنند. بنابراین پس از گذشت مدت بسیار کمی از این ۰/۱ ثانیه (فاصله انتهای P تا Q) موج انقباض بطون که خیلی قدرتمند می‌باشد، در سراسر بطون منتشر می‌شود. برای این عمل، گره دهلیزی‌بطنی که در پایان استراحت عمومی قلب پیام انقباض را گرفته‌است، این پیام را از طریق رشته و الیاف گرهی دیوارهٔ بین دو بطن و دیوارهٔ بطون و همچنین به کمک الیاف ماهیچه‌ای که برای انتقال پیام تخصصی شده‌اند، به سراسر بطون و نهایتاً به نوک پایین قلب منتقل می‌کند. اما سرعت هدایت پیام بافت دهلیزی-بطنی و الیاف گرهی دیوارهٔ بین دو بطن خیلی کم و در عوض سرعت انتشار پیام الیاف گرهی دیواره بطون خیلی زیاد است. اما چرا؟ اگر سرعت این سه قسمت با هم برابر بود، پیام بلافاصله سراسر دیواره بین دو بطن را فرامی‌گرفت (چون اول به دیوارهٔ میانی می‌رود و بعد از آنجا به سراسر بطن) و دیوارهٔ میانی زودتر از جاهای دیگر بطن منقبض می‌شد. ولی اکنون، درحین اینکه پیام در دیوارهٔ میانی منتشر می‌شود، به سرعت توسط الیاف دیوارهٔ بطن‌ها تمام بطن‌ها را فرامی‌گیرد و عملاً این تفاوت سرعت سبب می‌شود که پیام انقباض همزمان تمام بطن‌ها را فرابگیرد. این عمل کمتر از ۰/۱ ثانیه طول می‌کشد و درنهایت موج QRS را در الکتروکاردیوگرام ایجادمی‌کند.

۲) انتشار موج استراحت در دهلیزها: همزمان با انقباض دهلیزها، چون بلافاصله بعد از انقباض، دهلیزها باید استراحت کنند، پس پیام استراحت در آن‌ها شروع به انتشار می‌کند. این پیام که اندکی بعد از شروع انقباض، آغاز می‌شود، به مدت کمتر از ۰/۱ ثانیه طول می‌کشد (فاصله انتهای P تا Q) و هیچ موجی را در الکتروکاردیوگرام به وجودنمی آورد! چون قدرت موج انتشار انقباض بطون آن‌قدر زیاد است که این پیام کوچک در QRS گم می‌شود! به هر حال با پایان موج QRS استراحت دهلیزها شروع می‌شود.

حوادث قلب در انتهای دیاستول

1) انقباض دهلیزها ---- وقوع از P تا پایان R (انقباض تغییری در الکتروکاردیوگرام ایجادنمی‌کند چون پیام الکتریکی منتقل نمی‌شود!)

2) انتشار پیام انقباض بطون ---- ایجاد موج QRSدر الکتروکاردیوگرام

۳) انتشار پیام استراحت دهلیزها ---- زیر موج پیام قوی انتشار انقباض بطون گم می‌شود!

۴)شنیدن صدای اول قلب

وضعیت دریچه‌ها

سینی‌ها ---- بسته؛ تا خون واردشده به بطون از طریق این دریچه‌ها وارد سرخرگ‌ها نشود. لختی‌ها ---- باز؛ تا خون دهلیزها وارد بطون شوند.

مرحله سوم – انقباض بطن‌ها به مدت ۰/۳ ثانیه

بلافاصله با انتشار پیام انقباض، بطون شروع به انقباض می‌کنند و خون را با فشار بالای سیستولی به سمت سرخرگ‌ها پمپ می‌کنند. این خون با فشار خود ازسویی دریچه‌های یک‌طرفهٔ لختی را – که فقط به سمت بطون باز می‌شوند- می‌بندد و باعث شنیده‌شدن صدای اول قلب می‌شوند. و از سوی دیگر با فشار، دریچه‌های سینی را – که فقط به سمت سرخرگ‌ها باز می‌شوند- باز می‌کند و وارد سرخرگ‌ها می‌شود. تمامی این مراحل در مدت زمان بسیار کوتاه و در موج S روی می‌دهند. هم‌چنین دهلیزها بعد از پایان انتشار پیام استراحتشان تا ۰/۷ ثانیه استراحت می‌کنند. در این مدت خون دوباره از بزرگ سیاهرگ‌های زیرین و زبرین وارد دهلیز راست می‌شود؛ اما به‌دلیل بسته‌بودن لختی‌ها خون نمی‌تواند وارد بطون شود و اندک اندک وارد دهلیزها می‌شود. (این رویه به مدت ۰/۳ ثانیه یعنی پایان انقباض بطنی ادامه می‌یابد.)

موارد روی‌داده در موج S

۱) استراحت دهلیزها و انقباض بطون

۲) بسته‌شدن دریچه‌های لختی در اثر فشار خون ناشی از انقباض بطون

۳) بازشدن دریچه‌های سینی در اثر فشار خون ناشی از انقباض بطون

اما بعد از گذشت اندکی از انقباض بطون (فاصله S تا T) چون بطون بلافاصله بعد از انقباض (اتمام این ۰/۳ ثانیه) باید استراحت کنند، پیام استراحت آن‌ها منتشر می‌شود و موج T را در الکتروکاردیوگرام ثبت می‌کند. پس از اتمام این موج بطون نیز شروع به استراحت می‌کنند. پس استراحت عمومی قلب آغاز می‌شود، چون دهلیزها نیز ۰/۳ ثانیه است که استراحت خود را آغاز کرده‌اند. استراحت بطون باعث قطع فشار اعمال شده بر روی دریچه‌ها می‌شود؛ در نتیجه دریچه‌های سینی بسته‌می‌شوند و صدای دوم قلب را – که کوتاه‌تر و زیرتر است – به وجودمی‌آورد. از سویی دریچه‌های لختی که ۰/۳ ثانیه است که تحت تأثیر فشار خون موجود در دهلیزها هستند، از این موقعیت یعنی عدم فشار سیستولی استفاده می‌کنند و دریچه‌های لختی را در جهت بطون باز و شروع به پر کردن بطون می‌کنند.

نکته: حداکثر انقباض بطون، در ابتدای موج T انجام‌می‌شود.

نکته: زمان استراحت بطون ۰/۵ ثانیه و زمان استراحت دهلیزها ۰/۷ ثانیه می‌باشد.

نکته: بازشدن دریچه صدایی ایجادنمی‌کند.

حوادث قلب در سیستول

۱) انقباض بطن به مدت ۰/۳ ثانیه --- فاصله S تا T

۲) استراحت دهلیزها

۳) شنیدن صدای دوم قلب

وضعیت دریچه‌ها

۱) سینی ها--- ابتدا باز (در هنگام انقباض بطون) و بعد بسته (پس از اتمام انقباض بطون) ۲) لختی ها---- ابتدا بسته (در هنگام انقباض بطون) و بعد باز (پس از اتمام انقباض بطون)

سرخرگ‌های کرونری

نوشتار اصلی: بیماری شریان‌های کرونری

سرخ‌رگ‌های کرونری از آئورت بیرون می‌آیند. آئورت، شریان یا سرخرگ اصلی بدن می‌باشد که از بطن چپ، خون را خارج می‌سازند. شریان‌های کرونری از ابتدای آئورت منشأ می‌گیرند، بنابراین اولین شریان‌هایی هستند که خون حاوی اکسیژن زیاد را دریافت می‌کنند. دو شریان کرونری (چپ وراست) نسبتاً کوچک‌اند و هرکدام فقط ۳ یا ۴ میلی‌متر قطر دارند.

این شریان‌های کرونری از روی سطح قلب عبورمی‌کنند و در پشت قلب به یکدیگر متصل می‌شوند و تقریباً یک مسیر دایره‌ای را ایجادمی‌کنند. وقتی چنین الگویی از رگ‌های خونی قلب توسط پزشکان قدیم دیده‌شد، آن‌ها فکرکردند که این شبیه تاج می‌باشد به همین دلیل کلمه لاتین شریان‌های کرونری (Coronary یعنی تاج) را به آن‌ها دادند که امروزه نیز از این کلمه استفاده می‌شود. از آن‌جایی که شریان‌های کرونری قلب از اهمیت زیادی برخوردار هستند، پزشکان تمام شاخه‌ها و تغییراتی که می‌تواند در افراد مختلف داشته‌باشد را شناسایی کرده‌اند. شریان‌های کرونری چپ دارای دو شاخهٔ اصلی می‌باشد که به آن‌ها به‌اصطلاح نزولی قدامی و شریان سیرکومفلکس یا چرخشی می‌گویند و این شریان‌ها نیز به‌نوبهٔ خود به شاخه‌های دیگری تقسیم می‌شوند.

این شریان‌ها، باعث خون‌رسانی به قسمت بیشتر عضلهٔ بطن چپ می‌شوند. بطن چپ دارای عضلات بیشتری نسبت به بطن راست می‌باشد زیرا وظیفهٔ آن، تلمبه‌کردن خون به تمام قسمت‌های بدن است. شریان‌های کرونری راست، معمولاً کوچک‌تراند و قسمت زیرین قلب و بطن راست را خون‌رسانی می‌کند. وظیفهٔ بطن راست تلمبه‌کردن خون به ریه‌ها می‌باشد. شریان‌های کرونری دارای ساختمانی مشابه تمام شریان‌های بدن هستند اما فقط در یک چیز با آن‌ها تفاوت دارند که فقط در زمان بین ضربان‌های قلب که قلب در حالت استراحت (ریلکس) قراردارد، خون دراین شریان‌ها جریان‌می‌یابد.

وقتی عضلهٔ قلب منقبض می‌شود، فشار آن به قدری زیاد می‌شود که اجازهٔ عبور خون به عضلهٔ قلب را نمی‌دهد، به همین دلیل قلب دارای شبکهٔ مؤثری از رگ‌های باریک خونی است که تمام نیازهای غذایی و اکسیژن‌رسانی آن را به خوبی برآورده‌می‌کند. در بیماران سرخرگ‌های کرونری، سرخرگ‌های کرونری (سرخرگ‌های تاجی) تنگ و باریک می‌شوند و عضلات قلب از رسیدن خون و اکسیژن به اندازهٔ کافی محروم می‌گردند. در حالت استراحت، ممکن است مشکلی برای فرد ایجادنشود، ولی هنگامی‌که قلب ناچار باشد کار بیشتری انجام‌دهد و برای نمونه شخص بخواهد چند پله را بالا برود، سرخرگ‌های تاجی نمی‌توانند بر پایهٔ نیاز اکسیژن این عضلات، به آن‌ها خون و اکسیژن برسانند و لذا شخص در هنگام بالا رفتن از پله‌ها دچار درد سینه (آنژین) می‌گردد. در چنین مواقعی اگر فرد کمی استراحت کند، درد از بین می‌رود. اگر یک سرخرگ تاجی به دلیل مسدودشدن آن با یک لخته خون، به‌طور کامل مسدود شود، قسمتی از عضله قلب که دیگر خون به آن نمی‌رسد، خواهد مرد (سکته قلبی).

بیماری‌های قلبی

  • آترواسکلروزیس

  • سکته قلبی

  • فشار خون بالا

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

چَشم یا چـِشم عضو بارز اولین حس از حواس پنجگانه یعنی بینایی است. در زبان پهلوی هم این واژه به همین گونه به کار می‌رفته‌است.

انواع گوناگونی از اندام‌های حساس به نور در موجودات زنده یافت می‌شود. ساده‌ترین انواع چشم‌ها تنها توان تشخیص وجود نور در پیرامون را دارند در صورتی‌که چشم‌های پیچیده‌تر قادرند شکل‌ها و رنگ‌ها را نیز از هم بازشناسند یا برخی حیوانات به طول موجهایی بیشتر از طول موج مرئی چشم انسان حساسند. در حشرات ما چشم مرکب داریم.

چشم انسان دارای اجزای پلک، مژه، ملتحمه، صلبیه، قرنیه، مردمک، عنبیه، زجاجیه، عدسی، زلالیه، شبکیه و مشیمیه است.

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

سکته قلبی (در اصطلاح پزشکی ام‌آی) و یا انفارکتوس میوکارد (به انگلیسی: Myocardial infarction)‏ عبارت از انهدام و مرگ سلولی دائم و غیرقابل برگشت در بخشی از عضله قلب (میوکارد) است که به علت ازبین‌رفتن جریان خون و وقوع یک ایسکمی شدید در آن قسمت از قلب روی‌می‌دهد. این توقف گردش خون ممکن است ناگهانی و بدون هیچ علائم قبلی نمایان گردد یا پس از چند حمله آنژینی (درد قفسه سینه) نمود یابد. عمده‌ترین دلیل سکته بسته‌شدن رگ‌های تغذیه‌کننده قلب است. برای رفع انسداد غیر از دارو، از بالن و جراحی قلب باز (تعویض رگ مسدود شده) استفاده می‌شود. سکته قلبی نوعی عارضۀ فراگیر است که هرساله باعث درگذشتن هزاران تن می‌گردد.[۱]

در میان عوامل مساعدکننده دیابت، فشارخون بالا، کلسترول خون بالا افراط در استعمال دخانیات و الکل، عدم فعالیت بدنی، فشار عصبی، سابقۀ فامیلی و سن قابل ذکراند.
به‌طور یقین این بیماری خیلی وخیم است و سالیانه تنها در آمریکا، در سال ۲۰۰۴ میلادی، بیش از ۱۵۰۰۰۰ نفر از این عارضه جان‌باختند.

 

سبب‌شناسی

اغلب آترواسکلروز عروق کرونری و درنتیجه انسداد عروق تغذیه‌کننده ماهیچه قلب، منجر به انفارکتوس میوکارد می‌شود که درمان، آسان نخواهدبود.اگر شریان بسته‌شده شریان کرونر اصلی باشد احتمال مرگ انسان وجوددارد.

عوامل متعدد مساعدکننده‌ای مانند دیابت (بیماری قند خون)، فشار خون بالا، سیگار، زیادی کلسترول خون و غیره وجوددارد که عامل تصلب شرائین است.

 

علائم

در اکثر موارد انفارکتوس میوکارد همراه با تظاهرات معمولی و تیپیک است که تشخیص را آسان می‌سازد. یک درد موضعی قفسه سینه‌ که در مرکز قفسه صدری(سینه) با قابلیت انتشار به‌طرف آرواره، بازوها، پشت و گردن، سمپتوم ویژه در ام‌آی است و بیشتر از ۲۰ دقیقه طول‌می‌کشد.[۲] اگر درمان نشود این درد آزاردهنده و بحرانی است و مدت‌ها به‌طول‌می‌انجامد.
گاهی چندین ساعت با مصرف تری‌نیترین مقاومت می‌کند، داروی دوپواترین درد آنژین را آرام می‌کند. هم‌چنین علائم دیگری که آشکارکننده هستند عبارتند از الکتروکاردیوگرام اورژانس و فوری می‌تواند تشخیص را آسان سازد. در تعداد زیادی از موارد انواع انفارکتوس وجود دارد که به‌صورت تشویش و اضطراب تظاهر می‌کند.

مثلاً اشکال هاضمه‌ای و احساس کاذب آروغ‌زدن، عصبی بودن، تنگی نفس (به علت اشکال در بطن چپ و درنتیجه ادم ریوی)٬ ادم و تورم در دست و پا که گاهی بدون تشخیص است و تنها اتفاقی در آزمایش قلبی و آزمایش روتین و منظم پزشکی با تشخیص آن برخورد می‌شود.
باید بخاطر داشت که هنگام مراجعه یک بیمار مسن با فشار خون بالا، سن بیش از ۴۰ سال، زندگی مشوش و پراضطراب که دچار درد شدید وناگهانی و ممتد قفسه سینه، بفکر انفارکتوس بود و الکتروکاردیوگرام درخواست نمود .

تشخیص

براساس علائم بالینی و شواهد موجود در نوارقلب وافزایش آنزیم‌های قلبی کراتین‌فسفوکیناز و تروپونین و در پاره‌ای از موارد با آنژیوگرافی تشخیص سکته قلبی داده‌می شود.[۳]

درمان

اولین قدم استراحت کامل، تجویز اکسی‍ژن و کنترل فشار خون و ریتم قلبی است. معمولاً داروهای ضدانعقاد مانند آسپرین یا هپارین و بلوک‌کننده‌های گیرندۀ بتای سمپاتیک مانند پروپرانولول تجویز می شود. روش‌های بازکردن رگ مسدودشده در بیمارستان عبارتنداز داروهایی مانند استرپتوکیناز و اوروکیناز، بالن و جراحی اورژانس عروق کرونر.

 

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

تَصَلُّبِ شَرایین یا آترواسکلروزیس (atherosclerosis) یا سختی رگ‌ها، نام یک بیماری در رگ‌ها است، و نوعی آرتریواسکلروزیس است که با رسوب لیپید و مواد دیگر بر روی دیواره داخلی برخی رگ‌ها مشخص می‌گردد. نتیجه این فرایند تشکیل پلاک‌های فیبری-چربی (آتروما) بوده که با افزایش سن رفته رفته ازدیاد می‌یابد و موجب تنگی رگ (استنوزیس) و یا دیگر عواقب می‌گردد.[۱] تصلب شرایین یکی از دلایل عمده مرگ و میر در بزرگسالان در جوامع پیشرفته‌است، بطوریکه برای ایالات متحده آمریکا بتنهایی سالانه حدود ۱۱۲ میلیارد دلار هزینه در بر دارد

 

پیشینه

تصلب شرایین که علت اصلی بروز بیماری‌های ایسکمی دهنده رگ‌های قلب و مغز به شمار می‌رود، از زمان‌های بسیار قدیم شناخته شده بوده‌است. قدیمی‌ترین ضایعه آترواسکلروز که مشخصات آن از نظر آسیب‌شناسی شرح داده شده در اجساد مومیایی شده مصر باستان با قدمت بیش از سه هزار سال قبل از میلاد پیدا شد. این گرفتاری یک روند التهابی مزمن است که در طی آن فرآیندهای ایمنی با عوامل خطرساز متابولیک واکنش نموده و موجب شروع، گسترش و فعال شدن این ضایعه در رگ‌های بزرگ و متوسط می‌گردند. لخته‌ای که به دنبال شکاف خوردن ضایعه آترواسکلروتیک و یا به دنبال کنده شدن سلول‌های اندوتلیوم در محل ضایعه در رگ گرفتار پدید می‌آید می‌تواند موجب انفارکتوس بافتی (میوکارد و مغز) شود.[۳][۴]

 

ادوارد جنر (Edward Jenner) که برای نخستین بار واکسیناسیون را معرفی نمود، برای اولین بار نیز فرضیه وجود گرفتاری در رگ‌های کرونر را به عنوان علت بروز آنژین پایدار در سال ۱۷۸۶ مطرح کرد. جیمز هریک (James Herrick) در ۱۹۱۲ ثابت نمود که مسدود شدن شریان‌های به شدت آترواسکلروتیک کرونر توسط یک لخته عامل بروز انفارکتوس حاد میوکارد می‌باشد. حدود ۵۰ سال طول کشید تا کونستانتینیدس (Constantinides)، چاپمن (Chapman) و فریدمن (Friedman) در سال ۱۹۶۰ با آتوپسی‌های دقیق مراحل پیشرفت و گسترش آترواسکلروز و تشکیل لخته را شرح دادند. آین متخصصین بحث شکاف خوردن پلاک آترواسکلروتیک را به عنوان عامل شروع روند تشکیل لخته را مطرح کردند. بعدها محققین دریافتند که کنده شدن لایه اندوتلیوم از روی پلاک آترواسکلروتیک می‌تواند این روند را فعال کند. هم اکنون مشخص شده‌است که تشکیل لخته بر روی پلاک آترواسکلروتیک پاره شده و یا پلاکی که لایه اندوتلیوم از روی آن کنده شده‌است عامل بروز انفارکتوس حاد میوکارد، آنژین ناپایدار و بسیاری از موارد مرگ ناگهانی بوده که به مجموعه این موارد با نام سندروم‌های حاد کرونری یاد می‌شود.[۴]

تصلب شرایین چگونه صورت می‌گیرد؟

آتروما (Atheroma) ضخیم شدن غیر قرینه انتیما (Intima)، درونی‌ترین لایه رگ‌های متوسط و بزرگ است. مجرای درون رگ با ضخیم شدن لایه انتیما تنگ می‌شود. انجمن قلب آمریکا بر اساس اطلاعات حاصل از آتوپسی در سنین مختلف پیشنهاد نموده که ضایعات آترواسکلروزیس سیر خاصی را از دوران جوانی تا سنین بالاتر طی می‌کند و در بیماران مبتلا به نوع شدید و علامت دار این ضایعه، مخلوطی از تمام این تغییرات بافتی مشاهده می‌شود. بر اساس این بررسی، ضایعه از تشکیل نوارهای درخشنده چربی (Fatty Streaks) در لایه انتیما در افراد جوان که حاوی سلول‌های حباب دار است شروع و در سیر خود به پلاک فیبروآتروماتو (Fibroatheromatous)، پلاک فیبروزه (Fibrous) و پلاک‌های عارضه دار (Complicated plaque) تبدیل می‌شود.[۴][۵]

با توجه به آن که هیپرکلسترولمی، دیابت، کشیدن سیگار، چاقی، پرفشاری خون و زندگی بی تحرک و نشسته از عوامل خطرساز در بروز این ضایعات شناخته شده‌اند تا ۱۰ سال قبل تصور می‌شد که با کنترل این عوامل به ویژه هیپرکلسترولمی و پرفشاری خون، بتوان تا آخر قرن بیستم ابتلا به بیماری‌های کرونری را محدود ساخت. اما به نظر می‌رسد وجود عوامل دیگری موجب شکست در این امر شده‌است.[۶]

این ضایعه از سلول‌ها، عناصر موجود در بافت همبند، چربی و مواد حاصل از تخریب سلولی تشکیل شده‌است. سلول‌های التهابی و ایمنی که از خون وارد این ضایعه می‌شوند یکی از بخش‌های اصلی این ضایعه را تشکیل می‌دهند. باقی سلول‌هایی که در ساختار این ضایعه دیده می‌شوند عبارت‌اند از سلول‌های اندوتلیوم و عضلات صاف. سلول‌هایی با ظاهر حباب دار و کف آلود (Foam cells) همراه با قطرات چربی آزاد خارج سلولی در مرکز ضایعه آترومی دیده می‌شوند که توسط یک سرپوش متشکل از سلول‌های عضلانی و یک ماده زمینه‌ای پر از کلاژن محدود شده‌اند. سلول‌های لنفوسیتT، ماکروفاژها و ماست سل‌ها به این ضایعه نفوذ نموده و به ویژه در کناره‌های ضایعه که برجستگی آن به شکل یک لبه به بخش سالم درونی رگ می‌پیوندد ( و حالت شانه مانندی در اطراف ضایعه به وجود می‌آورد) به تعداد زیاد دیده می‌شوند. از این محل شانه مانند است که ضایعه آترومی گسترش می‌یابد. علائم حاکی از فعالیت التهابی در بسیاری از سلول‌های ایمنی موجود در آتروم دیده شده و سیتوکین‌های بسیاری توسط این سلول‌ها تولید می‌گردد.[۷]

 

به نظر می‌رسد هیپرکلسترولمی موجب فعال شدن موضعی سلول‌های اندوتلیوم در شریان‌های بزرگ و متوسط گشته و احتباس لیپویروتئین‌ها، به ویژه با جرم حجمی کم (LDL)، در لایه انتیما عامل اصلی در شروع روند تشکیل آتروم باشد. اکسیداسیون این لیپوپروتئین‌ها توسط رادیکال‌های آزاد که توسط ماکروفاژها تولید می‌گردد و تغییر آنزیمی آن‌ها در انتیما موجب تولید لیپیدهایی می‌شود که از نظر حیاتی فعال می‌باشند. سلول‌های اندوتلیوم و عضلانی صاف موجود در محیط آتروم ممکن است دارای نقش مهمی نیز در این روند باشند. این لیپوپروتئین‌های اکسید شده باعث آزاد شدن فسفولیپیدهایی می‌شوند که سلول‌های اندوتلیوم را به ویژه در محل‌هایی از رگ که تحت فشار همودینامیک است فعال می‌سازند. LDLهای اکسیده شده خود محرک واکنش‌های التهابی بوده موجب جذب مونوسیت‌های خون و بسیج و تکثیر ماکروفاژهای حاصل از مونوسیت‌های جذب شده می‌گردد. این واکنش‌های التهابی برای از بین بردن LDLهای اکسیده شده پدید می‌آید. در این سیر، چربی‌های اکسیده شده ماکروفاژها را بیشتر فعال کرده و پدیده اکسیداسیون خود را تشدید می‌کنند. در حضور هیپرکلسترولمی، پاسخ‌های التهابی که برای خنثی کردن اثر LDLهای اکسیده شده آغاز می‌شوند نمی‌توانند عملکرد خود را کامل کنند و در عوض چرخه التهاب، اکسیده شدن لیپوپروتئین‌ها و و بروز التهاب بیشتر در انتیما باقی می‌ماند. لنفوسیت‌های T که از مراحل اولیه در ضایعه آترواسکلروتیک حضور دارند واکنش‌های التهابی را به صورت یک چرخه معیوب تشدید می‌کنند. سلول‌های ماکروفاژ و عضلات صاف با ولع لیپوپروتئین‌های اکسیده را می‌بلعند و سیتوپلاسم آن‌ها از قطرات حاوی استرهای کلستریل پر شده و به آن‌ها ظاهر حباب دار و کف آلود (Foam cells) می‌دهد.[۴][۸]

هم چنین جریان خون در محل‌هایی از رگ که مستعد ابتلا به آترواسکلروز است (محل دو شاخه شدن شریان) به گونه‌ای است که سلول‌های اندوتلیوم را تحت فشار قرار می‌دهد. این امر موجب افزایش مولکول‌هایی (Adhesion molecules) در سطح سلول اندوتلیوم می‌شود که قدرت چسبیدن این سلول‌ها را به محیط و سلول‌های دیگر افزایش می‌دهند. هم چنین مولکول‌های التهابی در این محیط پر فشار توسط سلول‌های اندوتلیوم بیشتر تولید می‌گردد. به این شکل فشارهای همودینامیک و افزایش لیپوپروتئین‌های خون موجب فعال شدن روند التهاب در دیواره شریان می‌شوند.[۴][۹]

 

نقش پلاکت‌ها در تصلب شرایین

 

پلاکت‌ها از عناصر کلیدی در تشکیل و گسترش پلاک‌های آترومی به شمار می‌روند. این سلول‌ها در روند انعقاد خون هنگام بروز آسیب به رگ‌ها موجب توقف خونریزی می‌شوند. پلاکت‌ها اولین سلول‌های خونی هستند که در محل فعال شدن سلول‌های اندوتلیوم حاضر می‌شوند. گلیکوپروتئین‌های Ib و IIb/IIIa موجود در سطح این سلول‌های بدون هسته با مولکول‌های موجود در سطح سلول‌های اندوتلیوم در هم گیر کرده این امر خود می‌تواند در فعال شدن بیشتر سلول‌های اندوتلیوم دخیل باشد. مهار کردن این مولکول‌ها در پلاکت‌ها از نفوذ لکوسیت‌ها و هم چنین پدید آمدن آترواسکلروز در موش‌هایی که مبتلا به هیپرکلسترولمی هستند جلوگیری می‌نماید.

اهمیت تشکیل لخته (thrombosis) در بروز سندروم‌های کرونری حاد (شامل آنژین ناپایدار، انفارکتوس میوکارد بدون موج Q، انفارکتوس حاد با بالا رفتن قطعه ST و بسته شدن ناگهانی مجرای رگ کرونر پس از باز کردن درمانی آن) ثابت شده‌است. اعتقاد بر این است که فعال شدن پلاک آترومی و تشکیل یک لخته که مجرا را مسدود می‌سازد موجب بسته شدن حاد رگ و بروز انفارکتوس می‌شود. سرپوش موجود بر روی پلاک با افزایش فعالیت سلول‌های التهابی و تولید آنزیم‌های پروتئولیتیک تضعیف شده و هم چنین سلول‌های مرکزی در ضایعه فعال می‌شوند. این امر در نهایت موجب شکاف خوردن پلاک در این محل می‌گردد. هم چنین سلول‌های اندوتلیوم ممکن است به علت فشار جریان خون عبوری از کنار پلاک آترومی از روی آن کنده شوند. هم شکاف خوردن پلاک آترومی و هم کنده شدن سلول‌های اندوتلیوم از روی آن می‌تواند لایه زیر اندوتلیوم را در محل ضایعه در برابر عناصر موجود در خون قرار دهد.[۱۰][۱۱]

هنگامی که پلاکت‌ها به دنبال این دو پدیده در برابر لایه زیر اندوتلیوم قرار می‌گیرند با واسطه گلیکوپروتئین‌های گروه Ib/IX/V به محل ضایعه می‌چسبند. فاکتور فون ویلبراند (von Willebrand) به میزان زیادی موجب تشدید این روند می‌شود. پلاکت‌ها به دنبال چسبیدن به لایه زیر اندوتلیوم و آزاد شدن ترکیبات متعددی از جمله آدنوزین دی نوکلئوتید فسفات (ADP)، سروتونین (Serotonin)، ترومبوکسان (Thromboxan)، ترومبوسپاندین (Thrombospondin) و فیبرینوژن (Firbrinogen) به محیط اطراف ضایعه فعال می‌شوند. ترومبین (Thrombin) و کلاژن از فعال کننده‌های قوی پلاکت و ترومبوگزان، سروتونین (Serotonin)، وازوپرسین (Vasopressin)، ADP، فاکتور فعال کننده پلاکتی (Platelet-activating factor) و اپینفرین (Epinephrine) از فعال کننده‌های ضعیف این سلول‌ها به شمار می‌روند. بر روی سطح پلاکت‌ها گیرنده‌هایی وجود دارد که با چسبیدن ترکیبات فوق به آن‌ها پدیده چسبیدن پلاکت‌ها به دیواره رگ و اتصال آن‌ها به یکدیگر گسترش می‌یابد. از آن جمله می‌توان به گیرنده‌ای به نام گلیکوپروتئین IIb/IIIa (GP IIB/IIa) اشاره کرد.[۴][۱۲]

گیرنده GP IIb/IIIa به خانواده اینتگرین‌ها (Integrin) تعلق دارد که از گلیکوپروتئین‌های موجود در روی غشاء سلول‌ها به شمار آمده و به توسط آن‌ها سلول‌ها به ترکیبات مختلف و یا به سایر سلول‌ها می‌چسبند. هر پلاکت در گردش خون دارای ۵۰۰۰۰ تا ۸۰۰۰۰ گیرنده GP IIb/IIIa است که بیشتر آن‌ها در سطح سلول پراکنده شده و تعداد کمی به عنوان ذخیره در داخل پلاکت جای گرفته‌اند. اهمیت وجود و عملکرد صحیح این گیرنده برای اولین بار در بیماران مبتلا به ضعف پلاکتی گلانزمن (Glanzmann’s thromboasthenia) مورد توجه قرار گرفت. با آن که فیبرینوژن مولکول اصلی پیوندی با این گیرنده می‌باشد اما فیبرونکتین (Fibronectin)، ویترونکتین (Vitronectin) و فاکتور وون ویلبراند (von Willebrand) از ترکیبات دیگری هستند که از این گیرنده به عنوان محل اتصال به پلاکت استفاده می‌کنند. این گیرنده در حالت استراحت هیچ تمایلی به اتصال به فیبرینوژن ندارد. ترکیباتی که قادرند پلاکت‌ها را فعال نمایند از راه یک پیام از «درون به بیرون» (Inside-to-outside signal) تغییری در ساختار گیرنده GP IIb/IIIa پدید می‌آورند که به دنبال آن امکان چسبیدن فیبرینوژن به این گیرنده فراهم می‌آید و در واقع به واسطه آن‌ها این گیرنده فعال می‌شود. به این شکل مولکول فیبرینوژن به صورت پلی میان پلاکت‌ها عمل نموده و موجب تشکیل شبکه در هم بافته‌ای از پلاکت‌ها و یا به عبارت دیگر تجمع یافتن پلاکت‌ها می‌گردد. برعکس، با اتصال فیبرینوژن و فاکتور فون ویلبراند به این گیرنده یک پیام از «بیرون به داخل» (Outside-to-inside signal) پدید می‌آید که موجب تغییر در میزان سیال بودن غشای پلاکت، تغییر شکل توبول‌ها و اسکلت سلولی، جریان یافتن و به کار گیری کلسیم داخل سلولی و تولید گیرنده‌های جدید بر روی سطح پلاکت می‌گردد. باید اشاره کرد که ترومبین میزان تظاهر گیرنده GP IIb/IIIa را در سطح پلاکت تا ۵۰% افزایش می‌دهد. بر عکس کمی سطح فیبرینوژن در پلاسما، می‌تواند اثر ضد لخته‌ای مهار کننده‌های این گیرنده را تشدید نماید چرا که نبود فیبرینوژن کافی از فعال شدن این گیرنده به میزان کافی جلوگیری می‌کند. این روند رابطه میان گیرنده GP IIB/IIIa با سایر عملکردهای مهم پلاکت‌ها از جمله تخلیه محتویات گرانول‌های درون پلاکت (که خود حاوی ترکیبات فعال کننده پلاکتی هستند) را بر قرار می‌سازد. بدون در نظر گرفتن محرک اولیه‌ای که موجب فعال شدن پلاکت‌ها می‌گردد مسیر انتهایی مشترک در تشکیل و گسترش لخته در محل ضایعه آترواسکلروتیک به واسطه همین گیرنده GP IIB/IIIa صورت می‌پذیرد.[۱۳][۱۴]

نقش پلاکت‌ها در التهاب

در گذشته نقش پلاکت‌ها در سازماندهی روند التهاب شناخته نشده بود. در سال ۱۹۸۸ مشخص شد لیگاند CD ۴۰ (CD ۴۰ ligand) که از پلاکت‌ها آزاد می‌شود به صورت مستقیم روند التهاب را در رگ‌ها آغاز می‌نماید. لذا پلاکت‌ها نه تنها در عمل انعقاد خون شرکت می‌کنند بلکه با وجود ترکیباتی در ساختار خود دارای نقش عمده‌ای در بروز پدیده التهاب می‌باشند. پلاکت‌ها عامل تولید ۹۰ درصد از لیگاند CD ۴۰ در بدن به شمار می‌روند. جدول ۱ تعدادی از ترکیبات القاء و تعدیل کننده التهاب را که در پلاکت‌ها یافت می‌شود، نشان می‌دهد.[۴][۱۵][۱۶]

ترکیبات القاء و تعدیل کننده التهاب موجود در پلاکت‌ها

  • Nitric Oxide

  • Thrombospondin

  • Trasforming growth factor-ß

  • CD ۱۵۴ (CD۴۰ ligand)

  • Platelet factor ۴

  • Platelet-derived growth factor

  • Thromboxane A۲

  • Serotonin

  • Adenosine

  • P-selectin

  • Interleukin precursers

اگرچه عملکرد پلاکت‌ها در زمان شکاف خوردن پلاک آترومی و یا کنده شدن سلول اندوتلیوم از روی پلاک، یک روند فیزیولوژیک در کنترل خونریزی و ترمیم به شمار می‌آید اما گسترش و تشدید این روند می‌تواند با گسترش لخته تشکیل شده و بسته شدن مجرای رگ به بروز انفارکتوس میوکارد، سندرم‌های حاد کرونری و یا ایسکمی مغز منجر شود. هم چنین به نظر می‌رسد پلاکت‌ها با واسطه عملکرد خود در روند ایجاد پاسخ‌های التهابی در بروز پدیده آترواسکلروز نقش مهمی ایفا می‌کنند.[۳][۴] از این رو با مهار کردن فعالیت‌های انعقادی و التهابی پلاکت‌ها می‌توان از بروز آترواسکلروز و سندرم‌های حاد کرونری و ایسکمی‌های مغزی و یا ایسکمی در بافت‌های دیگر پیشگیری نمود.

 

محمدرضا چمنی مجرد
۳۱خرداد

سکته مغزی آسیب عصبی حاد ناشی از اختلال خونرسانی به قسمتی از بافت مغز که ناشی از انسداد رگ مغزی به وسیله یک لخته خونی و یا پارگی یکی از عروق تغذیه کننده آن قسمت بافت مغز می‌باشد.
به بیان دیگر اگر خونرسانی به قسمتی از مغز دچار اختلال شده و متوقف گردد٬این قسمت از مغز دیگر نمی‌تواند عملکرد طبیعی خود را داشته باشد.این وضعیت را اصطلاحاً سکته مغزی می‌نامند.سکته مغزی می‌تواند به عللی مانند بسته شدن یا پاره شدن یکی از رگ‌های خون رسان مغز ایجاد شود.

معمولا قبل از بروز سکته مغزی علائم هشدار دهنده‌ای وجود ندارد و یا اینکه علائم بسیاز جزئی هستند.بعد از بروز سکته مغزی بیمار باید بلافاصله در بیمارستان بستری گشته تا از بروز صدمات دائمی به مغز جلوگیری شود.عوارضی که بعد از سکته مغزی ایجاد می‌شود بستگی به محل سکته و وسعت بافت‌های گرفتار شدهٔ مغز دارد.عوارض سکته مغزی از عوارض خفیف و گذرا مثل تاری دید تا عوارض فلج کننده دائمی و یا حتی مرگ را شامل می‌شود.
اگر این علائم در طول ۲۴ ساعت از بین بروند، این وضعیت را اصطلاحا حمله ایسکمی گذرا (transient ischemic attack)می‌نامند که یک علامت هشدار دهنده از یک سکته مغزی احتمالی در آینده می‌باشد.سکته مغزی سومین عامل مرگ و میر در جهان است.[۱]

 

انواع سکته مغزی

حدود نیمی از تمام موارد سکته‌های مغزی بر اثر بسته شدن یک شریان مغزی با یک لخته خون که به آن اصطلاحا ترومبوز مغزی گفته می‌شود ایجاد می‌گردد.دیگر عوامل عمده سکته مغزی را آمبولی مغزی و خونریزی مغزی تشکیل می‌دهند.
آمبولی مغزی وقتی رخ می‌دهد که تکه‌ای از یک لخته خون که در جای دیگر بدن مثل قلب یا رگ اصلی گردن ساخته شده، خود را از طریق جریان خون به یکی از شریان‌های خون‌رسان مغز برساند و در آنجا گیر کند.حدود یک چهارم از سکته ‏های مغزی بر اثر آمبولی مغزی بروز می‌کنند. خونریزی مغزی باعث حدود ۲۰٪ سکته‌های مغزی می‌باشد بر اثر پاره شدن یکی از شریان‌های مغز ایجاد می‌شود.در این موارد خون بر روی بافت‌های اطراف آن ریخته می‌شود.
لخته‌های خونی که باعث ترومبوز و آمبولی مغزی می‌شوند احتمال زیادی دارند که در یک شریانی که بر اثر آترواسکلروسیس آسیب دیده‌است ساخته شده باشند. تصلب شراین وضعیتی است که در آن دیواره رگ‌ها بر اثر رسوب چربی سفت می‌شود. عواملی که باعث افزایش احتمال ایجاد تصلب شراین می‌شود عبارتند از سیگار کشیدن، مصرف زیاد چربی در رژیم غذایی ٬ دیابت و وجود مقدار زیادی چربی در خون.

آمبولی مغزی ممکن است بر اثر اختلال در ریتم ضربان قلب، اختلالات دریچه‌ای قلب و یا سکته قلبی که به تازگی رخ داده‌است، ایجاد شود که تمام این موارد می‌توانند باعث ساخته شدن لخته خون در قلب شوند. خطر بروز آمبولی مغزی ٬ ترومبوز مغزی و خونریزی مغزی با بالا رفتن فشار خون افزایش می‌یابد. در بیماری سلول داسی شکل (سیکل سل) که یک ناهنجاری گلوبول‌های قرمز خون می‌باشد، بخاطر شکل گوبول‌های قرمز که به صورت داس درمی‌آیند و احتمال چسبیدن به هم و گیر کردن در عروق خونی را دارند، خطر ترومبوز مغزی افزایش می‌یابد. گاهی ترومبوز ممکن است بر اثر تنگ و باریک شدن شریان‌های خون رساننده به مغز بخاطر التهاب ایجاد گردد. التهاب شریان ممکن است به علت وجود یک بیماری خود ایمن مثل پلی آر تریت ندوزا ایجاد شود. در این بیماری سیستم ایمنی بدن به بافت‌های سالم بدن حمله می‌کند.

علایم سکته مغزی

در بیشتر افراد علایم سکته مغزی به سرعت و در عرض چند ثانیه یا چند دقیقه بعد از وقوع سکته خود را نشان می‌دهند.علایم هر سکته مغزی بستگی به قسمتی از مغز دارد که دچار گرفتاری شده‌است.این علایم امکان دارد شامل موارد زیر گردد:

۱-ضعف و کرختی صورت وبازوها یا پاها به خصوص در یک طرف بدن(همی پارزی)
۲-فلج صورت . بازو و پاها در همان طرف(همی پلژی)
۳-عدم تعادل و لنگ زدن(آتاکسی)
۴-اختلال در تکلم یا در درک کلام(دیس آرتری)
۵-اشکال در بلع (دیس فاژی)
۶-کرختی و سوزش قسمت‌های بدن-اشکال در درک وضعیت و موقعیت(پارستزی)
۷-دو بینی-تاری دید یا از دست دادن بینایی به خصوص در یک چشم
۸-سردرد شدید و ناگهانی
۹-از دست دادن حافظه کوتاه مدت وطولانی مدت-اختلال در قضاوت
۱۰-سرگیجه بدون دلیل و سقوط ناگهانی
۱۱-بی اختیاری ادرار و مدفوع
۱۲-اشکال در پیدا کردن کلمات و فهمیدن آن چیزی که دیگران می‌گویند.
۱۳-عدم توانایی در انجام حرکات ظریف.
اگر سکته مغزی شدید باشد، قسمت‌هایی از مغز که کنترل تنفس و فشار خون را بر عهده دارند ممکن است گرفتار شده و یا اینکه ممکن است شخص به اغماء رفته و نتایج مرگباری را به دنبال داشته باشد.

 

نحوه درمان

درمان اولیه پس از وقوع یک سکته مغزی شامل تحت نظر گرفتن دقیق فرد و انجام اقدامات پرستاری برای محافظت راه تنفسی او می‌باشد.اگر در سی تی اسکن دیده شد که یک لخته خون در شریان وجود دارد، باید فورا با استفاده از داروهای ترومبولیتیک اقدام به حل کردن آن نمود.این درمان ممکن است باعث بهبود عواقب سکته مغزی بشود اما در هر موردی نباید آن را بکار برد، زیرا باعث افزایش خطر بروز خونریزی در مغز می‌شود.
انجام درمان طولانی مدت برای کاهش خطر وقوع سکته‌های مغزی بعدی بستگی به این دارد که علت ایجاد این سکته مغزی چه بوده‌است. یکی از راههای درمان سکته مغزی ناشی از انسداد عروق، حل کردن لخته مسدود کننده رگ است. این کار با استفاده از دارویی به نام Alteplase یا به اختصار tPA انجام می‌شود. هر قدر این درمان سریعتر انجام شود نتیجه بهتری دارد و حداکثر ظرف چهار ساعت و نیم از شروع سکته مغزی قابلیت تزریق وجود دارد. هر قدر تزریق از شروع سکته به تاخیر بیفتد احتمال بروز خونریزی مغزی بدنبال این درمان بیشتر می‌شود. این دارو از طریق ورید بازویی یا داخل شریانی تزریق می‌شود.اگر زمان فوق از دست برود و علت سکته آمبولی یا ترومبوز عروق مغزی بوده‌باشد، داروهایی مثل آسپیرین یا وارفارین تجویز می‌شود تا با رقیق کردن خون از وقوع لخته‌های خون جلوگیری کند.اگر مشخص شد که یک شریان دچار تنگی شده‌است ممکن است با جراحی بتوان آن را باز نمود.بعد از بروز یک سکته مغزی که علتش خونریزی و پاره شدن یک شریان بوده‌است، درمان بر روی زمینهٔ ایجاد کننده آن متمرکز می‌شود.درمان طولانی مدت آن ممکن است شامل تجویز داروهای ضد فشار خون باشد تا فشار خون را پایین آورده و از احتمال خونریزی‌های بعدی جلوگیری کند.اگر سکته مغزی بر اثر التهاب شریان باشد ٬داروی کورتون دار تجویز می‌شود.

 

در تمام موارد سکته‌های مغزی، درمان‌های توانبخشی مثل فیزیوتراپی، کاردرمانی و گفتاردرمانی چه در بیمارستان و چه در خانه ضروری می‌باشد.بدون شک یکی از مهمترین مراحل درمانی بیماران سکته مغزی توانبخشی تحت نظر یک تیم توانبخشی است که اعضائ تیم شامل کاردرمانگر فیزیوتراپیست ارتوپدی فنی، شنوایی شناس، گفتار درمان، بینایی‌شناسی روانکاو پرستار توانبخشی مددکار اجتماعی و خانه ساز (home maker)می باشد. یکی از روشهای جدیدی که در توانبخشی و درمان بیماران سکته مغزی استفاده شده‌است rTMS می‌باشد در بررسی بازبینی مقالات که توسط انجمن نوروفیزیولوژی بالینی[۲] در سال ۲۰۰۹ انجام شده و در ژورنال نوروفیزیولوژی بالینی[۳] به چاپ رسیده‌است به مطالب زیر اشاره شده‌است . در این روش تحریک سلولهای مغزی برای اصلاح عملکرد سلولهای مغزی از طریق افزایش خاصیت نوروپلاستیسیتی مغز انجام می‌شود این روش عارضه‌ای نداشته و توسط پزشکان متخصص طب فیزیکی و توانبخشی و یا مغز و اعصاب و یا مداخلات تمرین درمانی حرکتی و حسی توسط فیزیوتراپیست کاردرمانگر هاانجام می‌شود .در این روش مهار نیمکره مزاحم مغز و کمک به نیمکره ضعیف مغز انجام می‌شود .این روش در بازگشت عملکرد دست بهبود گفتار کاهش درد و بهبود عملکرد بیماران موثر بوده‌است .این روش درمانی اولین با ر در ایران توسط مرکز تخصصی توانبخشی سکته مغزی تبسم و سپس مرکز آموزشی و درمانی فیروزگر وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال ۱۳۸۶ مورد استفاده برای درمان بیماران سکته مغزی قرار گرفت.

تغییر عادات و نحوه زندگی مثل کم کردن میزان چربی در رژیم غذایی ترک کردن استعمال دخانیات می‌توانند باعث کاهش خطر بروز یک سکته مغزی دیگر آینده شوند.پیش بینی عاقبت یک سکته مغزی بسیار دشوار است و بستگی زیادی ه عوامل ایجاد کننده آن دارد.معمولا یک سوم افراد بعد از سکته مغزی به بهبودی کامل یا نسبتا کامل دست می‌یابند.یک سوم دیگر از افراد نیز دچار ناتوانی‌هایی به صورت دائمی می‌شوند.اگر مشکلاتی که برای افراد بعد از سکته مغزی ایجاد شد در طول ۶ ماه بهبود نیابد احتمالا این مشکلات دائمی خواهند بود.حدود ۲۰٪ از افرادی که دچار سکته مغزی می‌شوند در عرض یک ماه فوت می‌کنند.

محمدرضا چمنی مجرد
۲۹خرداد

ولادت با سعادت سرور جوانان عالم حضرت علی اکبر(ع) بر محبان آن حضرت تبریک و تهنیت باد.

محمدرضا چمنی مجرد
۲۷خرداد

با توجه به این که سیستم ارسال اس ام اس فعال گردید این سایت نیز به صورت متداوم پیامک بروز خواهد شد ضمنا تنها آدرس معتبر به نشانی زیر می باشد:

www.chemeni.ir

محمدرضا چمنی مجرد
۲۷خرداد

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیمات درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

محمدرضا چمنی مجرد
۲۷خرداد

زکات علم، نشر آن است. هر سایت می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از سایت ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای سایت ها است.

همچنین طراحی سایت یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند سایت هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق سایت انجام می دهند افزوده می شود.

محمدرضا چمنی مجرد